کد مطلب:106194 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:461

جاذبه ی فوق العاده نهج البلاغه











[صفحه 29]

پیروان اهل سنت و علمای شیعه و سایر دانشمندان اسلامی و علما و دانشمندان مسحیحی و تمام كسانی كه با نهج البلاغه سر و كار داشته اند و آن را با دقت مطالعه نموده اند بدون استثناء از جاذبه ی نیرومند نهج البلاغه سخن گفته اند و خود را تحت تاثیر و نفوذ آن دیده اند. این كشش و جاذبه ی نیرومند كه در خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار امام علی علیه السلام محسوس است انگیزه ی اصلی گروهی از دانشمندان برای شرح نهج البلاغه یا نوشتن كتاب و مقاله درباره ی شخصیت علی علیه السلام بوده است.

و ما ذیلا به مهمترین دلائل روشن این جاذبه می پردازیم:

1- جذبه های اخلاقی و عرفانی نهج البلاغه به گونه ایست كه ارواح تشنه را با آب زلال معرفت سیراب می كند. در بسیاری از خطبه ها از جمله خطبه ی اول و خطبه ی (91) خطبه ی اشباح هنگامی كه سخن از شناسائی خدا و جاذبه ی صفات جمال و جلال او است گفتارش چنان اوج می گیرد كه خواننده احساس می كند بر بال و پر فرشتگان سوار شده است و به دور دست ترین نقاطی كه اندیشه ی انسانی از آن فراتر نتواند رفت عروج می كند. و چهره ی یك فیلسوف بزرگ الهی در نظرش مجسم

[صفحه 30]

می گردد كه سالیان دراز همه وقت سخن از توحید گفته و آن چنان خدا را معرفی می كند كه انسان با چشم دل او را همه جا، در آسمانها، در زمین و درون جان خود حاضر می بیند و روحش سرشار از انوار معرفت الهی می گردد.

2- در نهج البلاغه همه جا سخن از همدردی با طبقات محروم و ستمدیده ی انسانها است همه سخن از مبارزه با ظلم و بی عدالتی و بیدادگریهای استثمارگران و طاغوتها است، همه جا سخن از بسط و گسترش عدالت اجتماعی و رفع هر گونه ظلم و تبعیض است، همه جا سخن از قسمت عادلانه و بالسویه بیت المال و برتر نبودن خویشاوندان در آن است، تا آنجا كه در خطبه ی (224)[1] می خوانیم هنگامی كه عقیل (برادر آن حضرت) تقاضای یك صاع (3 كیلو) از گندم بیت المال بیش از حقش را نمود با آهن گداخته شده پاسخ شنید!!!

امیرالمومنین علی علیه السلام هشدار می دهد كه هر جا نعمتهای فراوانی روی هم انباشته شده است حقوق از دست رفته ای در كنار آن به چشم می خورد «ما رایت نعمه موفوره الا و بجنبها حقا مضیعا».[2].

3- نهج البلاغه همه جا در مسیر آزادی انسان از زنجیرهای اسارت هوا و هوس كه او را به ذلت و بدبختی می كشاند و همچنین اسارت

[صفحه 31]

ستمگران خودكامه و طبقات مرفه و پر توقع، گام برمی دارد و از هر فرصتی برای این هدف مقدس استفاده می كند و در خطبه ی شقشقیه (خطبه ی 3) هشدار می دهد كه در بازگرداندن روح آزادی و مساوات و عدالت كمترین انعطافی نباید نشان داد بلكه برای همین امر مقام والای حكومت را پذیرفته است.

4- «نهج البلاغه» و سخنان علی علیه السلام در اعماق جان سالكان راه حق نفوذ می كند و در آن تاثیر وصف ناپذیری به وجود می آورد، مانند (همام) آن مرد زاهد و عارفی كه از مولای متقیان تقاضای بیان اوصاف متقین را نمود- ابتداء حضرت امتناع ورزید، ولی او اصرار نمود- امام علی علیه السلام آن خطبه ی عجیب و بی نظیر و بی مانند را بیان فرمود و بیش از یكصد صفت از صفات متقین را برای او برشمرد، او پس از شنیدن آن خطبه صیحه ای زد و بر زمین افتاد و از دنیا رفت.[3].

اینگونه نفوذ سخن چیزی است كه در تاریخ سابقه ندارد.

آنگاه امام علی علیه السلام فرمود: «اما والله لقد كنت اخافها علیه- ثم قال- اهكذا تصنع المواعظ البالغه باهلها؟» آه به خدا سوگند من از این حادثه بر او می ترسیدم آیا موعظه های رسا و نیكو به كسانی كه اهلیت دارند این چنین تاثیر می گذارد؟!!!

[صفحه 32]

سید رضی قدس سره كه خود یكی از ادبای مشهور عرب به شمار می آید پس از نقل برخی از خطبه ها تعبیراتی دارد كه نشان می دهد تا چه حد مردم با شنیدن این خطبه ها مفتون و مجذوب می شدند و یا خود او تحت تاثیر امواج نیرومند جاذبه ی آن قرار گرفته است.

از جمله: (الف) در ذیل خطبه ی 83 (خطبه ی غراء) می گوید: «و فی الخبر انه لما خطب بهذه الخطبه اقشعرت له الجلود و بكت العیون و رجفت القلوب» در خبر آمده است، هنگامی كه علی علیه السلام این خطبه را ایراد فرمود، بدنها به لرزه درآمده، چشمها گریان شدند و دلها به اضطراب و تپش افتادند.[4].

(ب) در ذیل خطبه ی 289 می گوید: «اگر سخنی باشد كه مردم را به سوی زهد بكشاند و به عمل كردن برای آخرت وادار سازد، همین سخن است كه می تواند دلبستگی انسان را از آرزوهای طولانی قطع كند و جرقه بیداری و آگاهی و نفرت از اعمال زشت را در دل او بیفروزد».

ابن ابی الحدید معتزلی در شرح خطبه ی (109) می گوید: «تاثیر و جاذبه ی این خطبه چنان است كه اگر آن را بر انسان بی دین و ملحدی كه مصمم است رستاخیز و قیامت را با تمام قدرت نفی كند بخوانند

[صفحه 33]

قدرتش درهم می شكند و دلش را در وحشت فرومی برد و اراده ی منفی او را تضعیف می كند و تزلزل در بنیاد اعتقاد او ایجاد می نماید. پس خداوند بزرگ گوینده اش را از این خدمت به اسلام جزای خیر دهد، بهترین جزایی كه به ولیی از اولیایش داده است، چه جالب بود یاریش برای اسلام، گاه با دست و شمشیر و گاه با زبان و بیان و گاه با قلب فكرش آری او «سید المجاهدین و ابلغ المواعظین و رئیس الفقهاء و المفسرین و امام اهل العدل و الموحدین» است(آقا و سرور مجاهدان، بهترین واعظان، رئیس فقیهان و مفسران و امام اهل عدل و موحدان می باشد).[5].

[صفحه 35]


صفحه 29، 30، 31، 32، 33، 35.








    1. نهج البلاغه، خطبه ی 224، ص 360، چاپ دارالثقلین- قم.
    2. نهج البلاغه.
    3. نهج البلاغه، خطبه ی 193 (خطبه ی متقین) ص 317 -313 چاپ درالثقلین- قم.
    4. نهج البلاغه، خطبه ی 83، ص 111 -99 چاپ دارالثقلین قم.
    5. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 7، صفحه ی 202.