کد مطلب:106204 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:418
[صفحه 75] و اینگونه خطبه ها به زمان سید رضی رحمه الله بیشتر متناسب است تا زمان امیرالمومنین علیه السلام.[1]. پاسخ: كسانی كه این شبهه را مطرح كرده اند هیچ دلیل علمی بر آن ندارند آیا می توان گفت كه دقت تخیل و زیبائی توصیف، منحصر به این قوم و یا آن قوم است؟ آیا اشعار عرب جاهلی و صدر اسلام مملو از اینگونه دقتها و تخیلات نیست؟ آیا كسی كه از كودكی ملازم پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده و در هر زمان و هر مكانی هر آیه ای كهر بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نازل می شد آن را به خوبی فرا می گرفته و تفسیر آن را از آن حضرت می آموخته و كلمات حكیمانه ی پیامبر را می شنیده، بر دیگران برتری ندارد؟ آیا كسی كه همه روزه سحرگاهان یك ساعت اختصاصی داشته كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اسرار الهی را به او می آموخته، همانند دیگران است؟[2]. البته ممكن است گفته شود ما می پذیریم كه خطبا و شعرای جاهلیت و صدر اسلام در اثر ذوق سرشار توان توصیف اسب و شتر و حتی مورچه و ملخ را داشتند، ولی از كجا می توانستند طاووس را [صفحه 76] توصیف كنند با اینكه در مدینه طاووسی وجود نداشت و چگونه امیرالمومنین علیه السلام در خطبه ی 165 در توصیف طاووس و كیفیت جفت گیری آن می فرماید: «احیلك من ذلك علی معاینه...» من تو را از چیزی كه بالعیان دیده ام خبر می دهم و بر شنیده ها حواله نمی دهم. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج 9 ص 270 در پاسخ به این اشكال می گوید: «اگر چه در مدینه طاووس نبوه، ولی در كوفه كه پایتخت اسلام شده بود و از تمام نقاط جهان همه چیز به آنجا آورده می شد، چرا در آنجا طاووس نباشد و با بودن یك جفت نر و ماده مشاهده ی جفت گیری آنها كار دشواری نیست». بلكه همچنانكه متعال به اولین پیامبر آدم ابوالبشیر اسماء و خواص اشیاء را آموخت به آخرین پیامبر نیز حقائق امور و علوم اولین و آخرین را تعلیم داد و آن حضرت آنها را به وصی خود منتقل ساخت و او را به عنوان دروازه ی شهر علم خویش به مردم معرفی كرد و فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها» بنابراین هیچ مانعی ندارد كه امیرالمومنین علی علیه السلام از چیزهایی همچون كسی كه با چشم خود دیده خبر دهد و از آن به تفصیل سخن گوید در حالی كه دیگران هیچ اطلاعی از آن ندارند. بنابراین، این شبهه نیز ناتمام است. [صفحه 77]
در نهج البلاغه با دقت تمام اوصاف طاووس، مورچه، خفاش و... بیان شده و اصطلاحات فلسفی همچون (این) و (كیف) و مانند آن به كار رفته و علما و ادبا وشعراای صدر اسلام از این معانی دقیق و اصطلاحات جدید چیزی نمی دانستند و مسلمانان پس از ترجمه ی كتابهای حكمت و داستانهای یونان و فارس- در دوران عباسی- آنها را آموختند.
صفحه 75، 76، 77.