کد مطلب:106207 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:455
پاسخ: اولا: اگر یادآوری مرگ و قبر و قیامت و مانند آن برای جامعه مفید نبوده و موجب سلب آسایش و آرامش جامعه است پس چرا در قرآن كریم و احادیث نبوی این همه از آنها یادآوری شده است از جمله: [صفحه 101] (اینما تكونوا یدرككم الموت...)[2] «هر كجا كه باشید شما را مرگ درمی یابد...». (كل نفس ذائقه الموت)[3] «هر نفسی چشنده ی مرگ است». (كل من علیها فان)[4] «تمام كسانی كه بر زمینند فانی شوند». (كل شی هالك الا وجهه)[5] «جز ذات او همه چیز نابود شونده است». و در بسیاری از كتب حدیث شیعه و اهل سنت احادیثی از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به همین مضمون نقل شده است از جمله: حدیثی در كتاب «تحف العقول» از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم می خوانیم كه فرموده: «مالی اری حب الدنیا قد غلب علی كثیر من الناس، حتی كان الموت فی هذه الدنیا علی غیرهم كتب...»[6]. «(چه شده است؟) چرا می بینم محبت دنیا بر بسیاری از مردم غلبه كرده است، گویا مرگ در این دنیا برای جز اینان نوشته شده و گویا مراعات حق برای جز اینان واجب می باشد بلكه گویا آنچه را از خبر [صفحه 102] مردگان می شنوند همانند مسافرانی هستند كه به زودی باز خواهند گشت؟...». و ثانیا: از آنجا كه یاد مرگ و قبر و قیامت در سازندگی انسان تاثیر ه سزائی دارد لذا در تعالیم دین مبین اسلام اینهمه به آن ترغیب شده است زیرا اگر انسان پیوسته به یاد مرگ بوده و آمادگی لازم جهت فرارسیدن آن را داشته باشد نتایج ذیل حاصل شود: دارای زندگانی شرافتمندانه ای خواهد بود. در برابر قدرتهای شیطانی و تمام طاغوتیان با دلیری و شجاعت می ایستد. انسانی كریم و دارای روحیه ی بذل و بخشش خواهد بود. بر مال دنیا حرص و طمع نخواهد داشت. در برابر مشكلات بردبار و صبور است. در هر دو حال گرفتاری و گشایش شكر گذار است. دارای عزمی راسخ و اراده ای مستحكم می باشد. با عزت زندگی می كند و زیر بار ذلت و منت كسی نمی رود. در كارها با جدیت به پیش می رود و هیچگاه خسته نمی شود. عنان گسیخته در پی شهوترانی نمی رود. كارهای دنیا را بدون شتاب زدگی انجام می دهد (گوئی تا ابد در [صفحه 103] این دنیا زندگی خواهد كرد) و در كارهای آخرت جدی است و كار امروز را به فردا نمی اندازد (گوئی همین فردا خواهد مرد و از ثواب و پاداش آن محروم می شود). و از آنجا كه یاران خوب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیوسته به یاد مرگ بودند، لذتهای دنیا را نادیده گرفتند و با عزت زیستند و بسیاری از آنان به شرف شهادت نائل شدند. و موجبات پیروزی و گسترش اسلام را فراهم ساختند. و از آن هنگامی كه مسلمانان یاد مرگ را به فراموشی سپردند و به دنبال دنیا و لذتهای مادی و شهوات رفتند و به هوا و هوسها رو آوردند، آن عزت و اقتدار خود را از دست دادند و از هر صدائی به خود می لرزیدند و ظالمان بر آنها مسلط شدند. از آنچه گذشت به این نتیجه رسیدیم كه پیوسته به یاد مرگ بودن موجب خودسازی و خشنودی پرودگار و به فراموشی سپردن آن موجب گمراهی و خشنودی شیطان است، و همین مطلب یكی از امتیازها و ویژگیهای نهج البلاغه به شمار می آید و به همین علت- چنانكه گذشت- ابن ابی الحدید معتزلی در شرح خطبه ی «الهاكم التكاثر» می گوید: [صفحه 104] پنجاه سال پیش تاكنون بیش از هزار مرتبه خوانده ام و در هر مرتبه تاثیر جدیدی بر من گذاشته است...».[7]. بنابراین این شبهه نیز ناتمام است.
در بسیاری از خطبه ها و كلمات قصار نهج البلاغه سختیهای مرگ و ظلمت قبر و مشكلات جهان پس از مرگ بیان شده است و طبیعی است كه یادآوری اینگونه مسائل موجب سلب آرامش روحی و به وحشت افتادن مردم است، لذا بعید به نظر می رسد كه اینگونه سخنان مربوط به علی بن ابی طالب علیه السلام بوده باشد.[1].
صفحه 101، 102، 103، 104.