کد مطلب:106207 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:286
پاسخ: اولا: اگر يادآوري مرگ و قبر و قيامت و مانند آن براي جامعه مفيد نبوده و موجب سلب آسايش و آرامش جامعه است پس چرا در قرآن كريم و احاديث نبوي اين همه از آنها يادآوري شده است از جمله: [صفحه 101] (اينما تكونوا يدرككم الموت...)[2] «هر كجا كه باشيد شما را مرگ درمي يابد...». (كل نفس ذائقه الموت)[3] «هر نفسي چشنده ي مرگ است». (كل من عليها فان)[4] «تمام كساني كه بر زمينند فاني شوند». (كل شي هالك الا وجهه)[5] «جز ذات او همه چيز نابود شونده است». و در بسياري از كتب حديث شيعه و اهل سنت احاديثي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به همين مضمون نقل شده است از جمله: حديثي در كتاب «تحف العقول» از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي خوانيم كه فرموده: «مالي اري حب الدنيا قد غلب علي كثير من الناس، حتي كان الموت في هذه الدنيا علي غيرهم كتب...»[6]. «(چه شده است؟) چرا مي بينم محبت دنيا بر بسياري از مردم غلبه كرده است، گويا مرگ در اين دنيا براي جز اينان نوشته شده و گويا مراعات حق براي جز اينان واجب مي باشد بلكه گويا آنچه را از خبر [صفحه 102] مردگان مي شنوند همانند مسافراني هستند كه به زودي باز خواهند گشت؟...». و ثانيا: از آنجا كه ياد مرگ و قبر و قيامت در سازندگي انسان تاثير ه سزائي دارد لذا در تعاليم دين مبين اسلام اينهمه به آن ترغيب شده است زيرا اگر انسان پيوسته به ياد مرگ بوده و آمادگي لازم جهت فرارسيدن آن را داشته باشد نتايج ذيل حاصل شود: داراي زندگاني شرافتمندانه اي خواهد بود. در برابر قدرتهاي شيطاني و تمام طاغوتيان با دليري و شجاعت مي ايستد. انساني كريم و داراي روحيه ي بذل و بخشش خواهد بود. بر مال دنيا حرص و طمع نخواهد داشت. در برابر مشكلات بردبار و صبور است. در هر دو حال گرفتاري و گشايش شكر گذار است. داراي عزمي راسخ و اراده اي مستحكم مي باشد. با عزت زندگي مي كند و زير بار ذلت و منت كسي نمي رود. در كارها با جديت به پيش مي رود و هيچگاه خسته نمي شود. عنان گسيخته در پي شهوتراني نمي رود. كارهاي دنيا را بدون شتاب زدگي انجام مي دهد (گوئي تا ابد در [صفحه 103] اين دنيا زندگي خواهد كرد) و در كارهاي آخرت جدي است و كار امروز را به فردا نمي اندازد (گوئي همين فردا خواهد مرد و از ثواب و پاداش آن محروم مي شود). و از آنجا كه ياران خوب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پيوسته به ياد مرگ بودند، لذتهاي دنيا را ناديده گرفتند و با عزت زيستند و بسياري از آنان به شرف شهادت نائل شدند. و موجبات پيروزي و گسترش اسلام را فراهم ساختند. و از آن هنگامي كه مسلمانان ياد مرگ را به فراموشي سپردند و به دنبال دنيا و لذتهاي مادي و شهوات رفتند و به هوا و هوسها رو آوردند، آن عزت و اقتدار خود را از دست دادند و از هر صدائي به خود مي لرزيدند و ظالمان بر آنها مسلط شدند. از آنچه گذشت به اين نتيجه رسيديم كه پيوسته به ياد مرگ بودن موجب خودسازي و خشنودي پرودگار و به فراموشي سپردن آن موجب گمراهي و خشنودي شيطان است، و همين مطلب يكي از امتيازها و ويژگيهاي نهج البلاغه به شمار مي آيد و به همين علت- چنانكه گذشت- ابن ابي الحديد معتزلي در شرح خطبه ي «الهاكم التكاثر» مي گويد: [صفحه 104] پنجاه سال پيش تاكنون بيش از هزار مرتبه خوانده ام و در هر مرتبه تاثير جديدي بر من گذاشته است...».[7]. بنابراين اين شبهه نيز ناتمام است.
در بسياري از خطبه ها و كلمات قصار نهج البلاغه سختيهاي مرگ و ظلمت قبر و مشكلات جهان پس از مرگ بيان شده است و طبيعي است كه يادآوري اينگونه مسائل موجب سلب آرامش روحي و به وحشت افتادن مردم است، لذا بعيد به نظر مي رسد كه اينگونه سخنان مربوط به علي بن ابي طالب عليه السلام بوده باشد.[1].
صفحه 101، 102، 103، 104.