کد مطلب:117167 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:337

ورع (خودداری از گناه)











فرا راه راهنوردان صراط مستقیم شیطان دامهای گوناگونی گسترده و جاذبه های فریبای زندگی مادی زینت بخش این دامهاست. از سوی دیگر اهریمن نفس از درون انسان را به پیروی از خواهشهای نفسانی فرامی خواند. از اینها گذشته كشش و جاذبه و فریبندگی متاع دنیا و زینت آن، چندانست كه هر كسی را تاب مقاومت در برابر آن نیست،مگر بندگان با اخلاص پروردگار كه دل از همه چیز بركنده اند و به آفریدگار هستی بخش سپرده اند. بنابراین جلوه ها و جاذبه های حیات مادی و سركشی غرایز و خواستهای نفسانی یكی از بزرگترین موانع راه كمال و از سرسخت ترین عوامل بازدارنده و ضد كمال است. و سالك راه خدا باید در برابر این موانع مقاومت كرده و بكوشد تا به نیروی تقوی و ورع عوامل بازدارنده و ضد كمال را درهم كوبیده و به هیچ انگارد. خودداری از گناه و تقوی در برابر كششهای فریبنده ی

[صفحه 93]

در نهج البلاغه:«گویی بر مركب چموش و سركشی نشسته است، كه زمام از دست سوار ربوده و سرانجام او را در ورطه ی هولناك عذاب الهی سرنگون خواهد كرد.» با توجه به اینكه اهریمن خودكامه ی نفس و اغواگری های شیطان رجیم لحظه ای انسان را رها نمی كنند، حضور و حاكمیت ورع و تقوی در زندگی و حركت انسان مومن امری ضروری و واجب است. اگر چه تسلط بر نفس و حضور ورع در زندگی انسان به فرموده ی امام جعفر صادق (ع) سخت ترین عبادت است، آنجا كه حضرتش فرمود:

ان اشد العباده الورع.[1] (سخت ترین عبادت ورع است)

آنانكه آرزو دارند ایمان و اعتقادشان به اصول دین و مبانی مذهب همواره از گزند و هجوم اهریمن و فریب طاغوتها در امان و محفوظ باشد، باید همواره به این كلام امام صادق (ع) عمل كنند، كه فرمود:

اتقوا الله وصونوا دینكم بالورع.[2] (تقوی خدا داشته باشید و دینتان را به وسیله ی ورع حفظ كنید.)

در شناخت دقیق و تعریف صحیح ورع از حفص بن غیاث مدد می گیریم كه درباره ی ورع از اباعبدالله جعفر بن محمد (ع) پرسید:

سالت اباعبدالله (ع) عن الورع من الناس، فقال: الذی یتورع عن محارم الله عزوجل[3].

«از ابا عبدالله (ع) درباره ی ورع پرسیدم، مرد با ورع كیست؟ فرمود: آنكه از حرامهای خدای عزوجل دوری كند.» وصول به رحمت و لطف الهی در دو جهان وابسته به میزان تقوی و ورع انسان نسبت به گناهان و محارم الهی است. آنهائی كه

[صفحه 94]

در برابر وسوسه های نفس كه انسان را به گناه می خواند و در مقابل اغواگریهای شیطان كه انسان را به اطاعت از خود فرمان می دهد، به نیروی ورع و تقوی مقاومت می كنند، رستگاران پیروزمندی هستند، كه به فرموده ی امام صادق (ع) به وعده های الهی دست می یابند.

قال ابوعبدالله (ع):

علیكم بالورع فانه لاینال ما عندالله الا بالورع.[4].

«ابوعبدالله (ع) فرمود: بر شما باد روی آوری به ورع، زیرا به آنچه نزد خداست جز با ورع نمی توان رسید.»

امام علی (ع) پس از توصیه درباره ی اساسی ترین اركان كمال كه عبارت بود از، عمل صالح، نهایت اندیشی، استقامت، صبر و ورع، اینك پایان راه عمر را به پیروان صادق خویش هشدار می شود و یادآوری می كند كه سرانجام دوران زندگانی انسان سپری می شود و آدمی با عبور از گذرگاه دنیا به سوی نهایت و مقصدی كه برای او از پیش به اراده ی حق تعالی تعیین شده پیش می رود. به سوی نهایتی كه زندگی جاوید انسان در آنجا شكل می گیرد و كیفیت آن بستگی به چگونگی كردار و رفتار وی در دنیا دارد. امام (ع) انسان گرفتار تخته بند تن و اسیر در چنبر غرایز و شهوات را تذكر می دهد، تا مگر در سایه ی این تذكار زنگار غفلت از آئینه ی دل و فطرت او بزداید و او را به سوی نهایتی كه در پیش دارد سوق دهد.

قرآن نهایت راه انسان را بازگشت به خدا می داند، آنجا كه می فرماید:

و ان الی ربك المنتهی.[5] (و كار خلق عالم به سوی خدا منتهی می شود)

[صفحه 95]

در چشم انداز آیات قرآن، آغاز راه و حیات انسان از خداست و همگان در نهایت به سوی خدا بازمی گردند، این حقیقت را زبان گویای وحی چنین بیان داشته است:

انا لله و انا الیه راجعون.[6] (ما از سوی خدا آمده و به سوی او بازخواهیم گشت.)

به بیان دیگر قرآن كار انسان و همه ی پدیده های جهان در نهایت به خدا ختم می شود و سررشته ی همه ی امور به دست پرتوان خدای سبحان است، به مدلول آیه شریفه ی:

.... الا الی الله تصیر الامور.[7] (آگاه باشید كه سرانجام همه ی امور به سوی خداست)

امام علی (ع) در نهایت صفا و صمیمیت پیروانش را در طول اعصار مخاطب قرار داده و نهایت راه و حیات آنها را كه بازگشت به سوی خداست گوشزد می كند، تا مگر آمادگی لازم را در رابطه با دیدار و بازگشت به خدا فراهم آورند. و در شمار بندگان مخلص خدا قرار بگیرند كه به فرموده ی قرآن:

... و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانك ربنا و الیك المصیر.[8].

«و گفتند خدایا فرمان تو را شنیدیم و اطاعت كردیم، پروردگارا آمرزش تو را می طلبیم و بازگشت همه به سوی توست.»

هنگامی كه انسان مقصد و مقصود حركت خود را شناخت و هدفی را كه در پیش رو دارد با تمام وجود درك و شناسائی كرد، بی گمان مسیر حركت خود را در رابطه و اتصال با همان هدف پی گیری می كند. و می كوشد تا در طول راه كوچك ترین

[صفحه 96]

انحرافی از هدف و مقصود پیدا نكند،چرا كه مختصر انحرافی از راه باعث دوری و از كف دادن مطلوب و مقصود خواهد شد. از این رو امام علی (ع) می كوشد تا نهایت راه را كه بازگشت به خداست به رهروان حیات در معبر دنیا گوشزد كند، تا جویندگان حق و آرزومندان دیدار حق تعالی و شیفتگان رحمت الهی مراقب باشند كه از صراط مستقیم انحراف و اعوجاجی پیدا نكنند.

ابن ابی الحدید در این باره می نویسد:

فقال «ان لكم نهایه فانتهوا الی نهایتكم» و هذا لفظ رسول الله صلی الله علیه و آله: «ایها الناس ان لكم معالم فانتهوا الی معالمكم و ان لكم غایه فانتهوا الی غایتكم» و المراد بالنهایه و الغایه ان یموت الانسان علی توبه من فعل القبیح و الاخلال بالواجب.[9].

پس فرمود «ان لكم نهایه فانتهوا الی نهایتكم» و این سخن فرستاده ی خدا (ص) می باشد كه فرمود:«ای مردم هر آینه برای شما علامات و نشانه هائیست، پس راه را با نشانه هائی كه دارید به پایان رسانید و به درستی كه برای شما نهایتی منظور است، به سوی آن نهایت حركت كنید.» و مقصود از نهایت و غایت آنستكه انسان در حالی بمیرد كه از كار زشت و كوتاهی و سهل انگاری در واجبات توبه كرده باشد.

و علامه خوئی نیز در ذیل این عبارت می نویسد:

و فصل ما اجمل لقوله و (ان لكم نهایه) و هی غرفات الجنان و رضوان من الله المنان (فانتهوا الی نهایتكم) و امضوا الیها.[10].

«و به تفصیل سخن كوتاه خود پرداخت كه فرمود (و ان لكم نهایه...) و آن

[صفحه 97]

عبارتست از غرفه های بهشت و رضوان الهی و خشنودی خدای منان (فانتهوا الی نهایتكم) پس به سوی آن حركت كنید.»

پس از هشداری كه امام به پیروان خود در رابطه ی با شناخت هدف و حركت به سوی نهایت راه می دهد، در نهایت هوشیاری و دقت نظر به اساسی ترین عنصر هدایت كه امام و راهنما برای راهرو و سالك است، اشاره فرموده، چرا كه امام به این واقعیت غیر قابل انكار آگاهی دارد كه سالك الی الله بدون پیشوا و راهنما نمی تواند به سلامت راه را به پایان برساند. لذا بیدرنگ پس از اشاره ی به راه و نهایت آن انگشت روی مساله ی رهبری و امامت گذاشته و فریاد می زند:(و ان لكم علما فاهتدوا بعلمكم)

علامه خوئی مفسر بزرگ نهج البلاغه در این باره می نویسد:

(و ان لكم علما) هادیا الی تلك النهایه و هو الرسول الامین و اولیاء الدین او الاعم منهم و من سایر دلائل الشرع المبین (فاهتداوا بعلمكم) للوصول الیها.[11].

«(و ان لكم علما) راهنمائی به سوی آن نهایت، كه عبارتست از پیامبر امین (ص) و پیشوایان دین به طور عام و دیگر راهنمایان شرع مبین (فاهتدوا بعلمكم) پس به وسیله ی آنها در جهت رسیدن به نهایت منظور هدایت شوید.»

ابن ابی الحدید هم ذیل سخن امام می نویسد:

ثم امرهم بالاهتداء بالعلم المنصوب لهم و انما یعنی نفسه علیه السلام.[12].

«پس از آن فرمان داد ایشان را به راهیابی به وسیله ی نشانه ای كه از سوی خدا برای

[صفحه 98]

آنها نصب شده است و هرآینه منظور از (علم) نفس امیرالمومنین علی (ع) است.»

بنابراین مقصود ا مام از (علم) مطلق امامت است، كه در هر عصری برای هر نسلی خدای مهربان امامی قرار داده كه حجت خدا در میان مردم می باشد. و به وسیله ی او نظام دین و عزت و هدایت مسلمین فراهم می آید. چراكه امت اسلامی منهای وجود امام و اصل امامت سرانجامی جز سقوط در دامان شیطان و اسارت در بند سركشان خودكامه ی تاریخ نداشته و نخواهد داشت. به گفته ی خواجه ی شیراز:


طی این مرحله بی همرهی خضر مكن
ظلماتست بترس از خطر گمراهی


اینك كه سخن امام به موضوع امامت و ضرورت وجود امام در جهان هستی و حضور او در پیشاپیش كاروان كمال رسیده است، مناسبت دارد كه در جهت ترسیم چهره ی روشنی از امام و بیان شخصیت و عظمت او، دو روایت از امام علی بن موسی الرضا (ع) نقل شود.


صفحه 93، 94، 95، 96، 97، 98.








    1. اصول كافی/ ج 3/ كتاب الایمان و الكفر/ 121 -123.
    2. ماخذ قبلی.
    3. ماخذ قبلی.
    4. ماخذ قبلی.
    5. سوره نجم، آیه 42.
    6. سوره بقره، آیه 156.
    7. سوره شوری، آیه 53.
    8. سوره بقره، آیه 285.
    9. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید/ج 386:3.
    10. منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه/ج 10:205.
    11. ماخذ قبلی.
    12. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید/ج 386:3.