کد مطلب:117167 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:337
[صفحه 93] در نهج البلاغه:«گویی بر مركب چموش و سركشی نشسته است، كه زمام از دست سوار ربوده و سرانجام او را در ورطه ی هولناك عذاب الهی سرنگون خواهد كرد.» با توجه به اینكه اهریمن خودكامه ی نفس و اغواگری های شیطان رجیم لحظه ای انسان را رها نمی كنند، حضور و حاكمیت ورع و تقوی در زندگی و حركت انسان مومن امری ضروری و واجب است. اگر چه تسلط بر نفس و حضور ورع در زندگی انسان به فرموده ی امام جعفر صادق (ع) سخت ترین عبادت است، آنجا كه حضرتش فرمود: ان اشد العباده الورع.[1] (سخت ترین عبادت ورع است) آنانكه آرزو دارند ایمان و اعتقادشان به اصول دین و مبانی مذهب همواره از گزند و هجوم اهریمن و فریب طاغوتها در امان و محفوظ باشد، باید همواره به این كلام امام صادق (ع) عمل كنند، كه فرمود: اتقوا الله وصونوا دینكم بالورع.[2] (تقوی خدا داشته باشید و دینتان را به وسیله ی ورع حفظ كنید.) در شناخت دقیق و تعریف صحیح ورع از حفص بن غیاث مدد می گیریم كه درباره ی ورع از اباعبدالله جعفر بن محمد (ع) پرسید: سالت اباعبدالله (ع) عن الورع من الناس، فقال: الذی یتورع عن محارم الله عزوجل[3]. «از ابا عبدالله (ع) درباره ی ورع پرسیدم، مرد با ورع كیست؟ فرمود: آنكه از حرامهای خدای عزوجل دوری كند.» وصول به رحمت و لطف الهی در دو جهان وابسته به میزان تقوی و ورع انسان نسبت به گناهان و محارم الهی است. آنهائی كه [صفحه 94] در برابر وسوسه های نفس كه انسان را به گناه می خواند و در مقابل اغواگریهای شیطان كه انسان را به اطاعت از خود فرمان می دهد، به نیروی ورع و تقوی مقاومت می كنند، رستگاران پیروزمندی هستند، كه به فرموده ی امام صادق (ع) به وعده های الهی دست می یابند. قال ابوعبدالله (ع): علیكم بالورع فانه لاینال ما عندالله الا بالورع.[4]. «ابوعبدالله (ع) فرمود: بر شما باد روی آوری به ورع، زیرا به آنچه نزد خداست جز با ورع نمی توان رسید.» امام علی (ع) پس از توصیه درباره ی اساسی ترین اركان كمال كه عبارت بود از، عمل صالح، نهایت اندیشی، استقامت، صبر و ورع، اینك پایان راه عمر را به پیروان صادق خویش هشدار می شود و یادآوری می كند كه سرانجام دوران زندگانی انسان سپری می شود و آدمی با عبور از گذرگاه دنیا به سوی نهایت و مقصدی كه برای او از پیش به اراده ی حق تعالی تعیین شده پیش می رود. به سوی نهایتی كه زندگی جاوید انسان در آنجا شكل می گیرد و كیفیت آن بستگی به چگونگی كردار و رفتار وی در دنیا دارد. امام (ع) انسان گرفتار تخته بند تن و اسیر در چنبر غرایز و شهوات را تذكر می دهد، تا مگر در سایه ی این تذكار زنگار غفلت از آئینه ی دل و فطرت او بزداید و او را به سوی نهایتی كه در پیش دارد سوق دهد. قرآن نهایت راه انسان را بازگشت به خدا می داند، آنجا كه می فرماید: و ان الی ربك المنتهی.[5] (و كار خلق عالم به سوی خدا منتهی می شود) [صفحه 95] در چشم انداز آیات قرآن، آغاز راه و حیات انسان از خداست و همگان در نهایت به سوی خدا بازمی گردند، این حقیقت را زبان گویای وحی چنین بیان داشته است: انا لله و انا الیه راجعون.[6] (ما از سوی خدا آمده و به سوی او بازخواهیم گشت.) به بیان دیگر قرآن كار انسان و همه ی پدیده های جهان در نهایت به خدا ختم می شود و سررشته ی همه ی امور به دست پرتوان خدای سبحان است، به مدلول آیه شریفه ی: .... الا الی الله تصیر الامور.[7] (آگاه باشید كه سرانجام همه ی امور به سوی خداست) امام علی (ع) در نهایت صفا و صمیمیت پیروانش را در طول اعصار مخاطب قرار داده و نهایت راه و حیات آنها را كه بازگشت به سوی خداست گوشزد می كند، تا مگر آمادگی لازم را در رابطه با دیدار و بازگشت به خدا فراهم آورند. و در شمار بندگان مخلص خدا قرار بگیرند كه به فرموده ی قرآن: ... و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانك ربنا و الیك المصیر.[8]. «و گفتند خدایا فرمان تو را شنیدیم و اطاعت كردیم، پروردگارا آمرزش تو را می طلبیم و بازگشت همه به سوی توست.» هنگامی كه انسان مقصد و مقصود حركت خود را شناخت و هدفی را كه در پیش رو دارد با تمام وجود درك و شناسائی كرد، بی گمان مسیر حركت خود را در رابطه و اتصال با همان هدف پی گیری می كند. و می كوشد تا در طول راه كوچك ترین [صفحه 96] انحرافی از هدف و مقصود پیدا نكند،چرا كه مختصر انحرافی از راه باعث دوری و از كف دادن مطلوب و مقصود خواهد شد. از این رو امام علی (ع) می كوشد تا نهایت راه را كه بازگشت به خداست به رهروان حیات در معبر دنیا گوشزد كند، تا جویندگان حق و آرزومندان دیدار حق تعالی و شیفتگان رحمت الهی مراقب باشند كه از صراط مستقیم انحراف و اعوجاجی پیدا نكنند. ابن ابی الحدید در این باره می نویسد: فقال «ان لكم نهایه فانتهوا الی نهایتكم» و هذا لفظ رسول الله صلی الله علیه و آله: «ایها الناس ان لكم معالم فانتهوا الی معالمكم و ان لكم غایه فانتهوا الی غایتكم» و المراد بالنهایه و الغایه ان یموت الانسان علی توبه من فعل القبیح و الاخلال بالواجب.[9]. پس فرمود «ان لكم نهایه فانتهوا الی نهایتكم» و این سخن فرستاده ی خدا (ص) می باشد كه فرمود:«ای مردم هر آینه برای شما علامات و نشانه هائیست، پس راه را با نشانه هائی كه دارید به پایان رسانید و به درستی كه برای شما نهایتی منظور است، به سوی آن نهایت حركت كنید.» و مقصود از نهایت و غایت آنستكه انسان در حالی بمیرد كه از كار زشت و كوتاهی و سهل انگاری در واجبات توبه كرده باشد. و علامه خوئی نیز در ذیل این عبارت می نویسد: و فصل ما اجمل لقوله و (ان لكم نهایه) و هی غرفات الجنان و رضوان من الله المنان (فانتهوا الی نهایتكم) و امضوا الیها.[10]. «و به تفصیل سخن كوتاه خود پرداخت كه فرمود (و ان لكم نهایه...) و آن [صفحه 97] عبارتست از غرفه های بهشت و رضوان الهی و خشنودی خدای منان (فانتهوا الی نهایتكم) پس به سوی آن حركت كنید.» پس از هشداری كه امام به پیروان خود در رابطه ی با شناخت هدف و حركت به سوی نهایت راه می دهد، در نهایت هوشیاری و دقت نظر به اساسی ترین عنصر هدایت كه امام و راهنما برای راهرو و سالك است، اشاره فرموده، چرا كه امام به این واقعیت غیر قابل انكار آگاهی دارد كه سالك الی الله بدون پیشوا و راهنما نمی تواند به سلامت راه را به پایان برساند. لذا بیدرنگ پس از اشاره ی به راه و نهایت آن انگشت روی مساله ی رهبری و امامت گذاشته و فریاد می زند:(و ان لكم علما فاهتدوا بعلمكم) علامه خوئی مفسر بزرگ نهج البلاغه در این باره می نویسد: (و ان لكم علما) هادیا الی تلك النهایه و هو الرسول الامین و اولیاء الدین او الاعم منهم و من سایر دلائل الشرع المبین (فاهتداوا بعلمكم) للوصول الیها.[11]. «(و ان لكم علما) راهنمائی به سوی آن نهایت، كه عبارتست از پیامبر امین (ص) و پیشوایان دین به طور عام و دیگر راهنمایان شرع مبین (فاهتدوا بعلمكم) پس به وسیله ی آنها در جهت رسیدن به نهایت منظور هدایت شوید.» ابن ابی الحدید هم ذیل سخن امام می نویسد: ثم امرهم بالاهتداء بالعلم المنصوب لهم و انما یعنی نفسه علیه السلام.[12]. «پس از آن فرمان داد ایشان را به راهیابی به وسیله ی نشانه ای كه از سوی خدا برای [صفحه 98] آنها نصب شده است و هرآینه منظور از (علم) نفس امیرالمومنین علی (ع) است.» بنابراین مقصود ا مام از (علم) مطلق امامت است، كه در هر عصری برای هر نسلی خدای مهربان امامی قرار داده كه حجت خدا در میان مردم می باشد. و به وسیله ی او نظام دین و عزت و هدایت مسلمین فراهم می آید. چراكه امت اسلامی منهای وجود امام و اصل امامت سرانجامی جز سقوط در دامان شیطان و اسارت در بند سركشان خودكامه ی تاریخ نداشته و نخواهد داشت. به گفته ی خواجه ی شیراز: طی این مرحله بی همرهی خضر مكن اینك كه سخن امام به موضوع امامت و ضرورت وجود امام در جهان هستی و حضور او در پیشاپیش كاروان كمال رسیده است، مناسبت دارد كه در جهت ترسیم چهره ی روشنی از امام و بیان شخصیت و عظمت او، دو روایت از امام علی بن موسی الرضا (ع) نقل شود.
فرا راه راهنوردان صراط مستقیم شیطان دامهای گوناگونی گسترده و جاذبه های فریبای زندگی مادی زینت بخش این دامهاست. از سوی دیگر اهریمن نفس از درون انسان را به پیروی از خواهشهای نفسانی فرامی خواند. از اینها گذشته كشش و جاذبه و فریبندگی متاع دنیا و زینت آن، چندانست كه هر كسی را تاب مقاومت در برابر آن نیست،مگر بندگان با اخلاص پروردگار كه دل از همه چیز بركنده اند و به آفریدگار هستی بخش سپرده اند. بنابراین جلوه ها و جاذبه های حیات مادی و سركشی غرایز و خواستهای نفسانی یكی از بزرگترین موانع راه كمال و از سرسخت ترین عوامل بازدارنده و ضد كمال است. و سالك راه خدا باید در برابر این موانع مقاومت كرده و بكوشد تا به نیروی تقوی و ورع عوامل بازدارنده و ضد كمال را درهم كوبیده و به هیچ انگارد. خودداری از گناه و تقوی در برابر كششهای فریبنده ی
ظلماتست بترس از خطر گمراهی
صفحه 93، 94، 95، 96، 97، 98.