کد مطلب:117178 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:370

انوع ظلم











الا و ان الظلم ثلاثه: فظلم لایغفر و ظلم لایترك و ظلم مغفور لایطلب، فاما الظلم الذی لایغفر فالشرك بالله، قال الله سبحانه: «ان الله لایغفر ان یشرك به»

و اما الظلم الذی یغفر فظلم العبد نفسه عند بعض الهنات و اما الظلم الذی لایترك فظلم العباد بعضهم بعضا، القصاص هناك شدید، لیس هو جرحا بالمدی و لا ضربا بالسیاط، ولكنه ما یستصغر ذلك معه...[1].

«آگاه باشید كه ظلم بر سه نوع است: ظلمی كه آمرزیده نمی شود و ظلمی كه بازخواست می شود و ظلمی كه آمرزیده شده و بازخواست ندارد. و اما ظلمی كه آمرزیده نمی شود، شرك به پروردگار است. چنانكه حق تعالی می فرماید:«همانا خدای كسی را كه به او شرك ورزد، نمی آمرزد».

و اما ظلمی كه آمرزیده می شود،ظلم بنده است نسبت به خویشتن، به هنگام انجام گناهان صغیره. و نیز ظلمی كه بازخواست می شود، ظلم بنده ای نسبت به بنده ی دیگر است. قصاص و تلافی- چنین ظلمی- در آخرت سخت و دشوار می باشد و قصاص اخروی به وسیله زخم كاردها و ضربت تازیانه ها نیست. قصاص در آخرت چنانست كه زخم و تازیانه در برابر آن بسی كوچك شمرده می شود».

یكی از آلودگیهای خطرناك و سقوط افكن كه انسان در دوران زندگی به آن آلوده می شود، آلودگی به ستم است. و این آلودگی چنان دامنگیر آحاد انسانی است، كه اندك افرادی را می توان یافت كه به ستم آلوده نباشند. چرا كه حاكمیت

[صفحه 160]

و قدرت نفس اماره در وجود انسان به اندازه ایست، كه سرانجام آدمی را گرفتار آلودگی ظلم خواهد كرد. و این واقعیت تلخ را در اندك دقت و نگرشی به اقسام ظلم می توان دریافت. زیرا به بیان امام علیه السلام دامنه ی ظلم گسترده و وسیع است و در منطق دین ظلم تنها ستم قدرتمندی بر ضعیفی نمی باشد، بلكه به بیان قرآن «شرك خود ظلم بزرگی است» بنابراین ظلم مفهوم عامی دارد و هر عقیده باطل و كار زشتی را شامل می شود. و آدمی در گذرای عمر سرانجام دچار فاجعه ی ستم خواهد شد، مگر آنها كه در نهایت دقت و مراقبت تقوای خدا را پاس می دارند. و همواره خویش را در محضر خدای علیم و بصیر مشاهده می كنند و به حرمت حضور در برابر حق تعالی از ارتكبا به ستم دست بازمی دارند.

ابن میثم بحرانی در شرح این بخش از گفتار امام علی (ع) می نویسد:

ثم قسم (علیه السلام) الظلم الی ثلاثه اقسام:

الاول: الظلم الذی لایغفر اصلا. و هو ظلم النفس بالشرك بالله و برهان النص و المعقول: اما النص فقوله تعالی: «ان الله لایغفر ان یشرك به».

و اما المعقول: فلان المغفره عباره اما عن محو آثار الجرائم عن الواح النفوس او عما یلزم ذلك من ستر الله علی النفوس ان تحترق بنار جهنم...

الثانی: ظلم لایترك: ای لابد من اخذ فاعله بالعقوبه و القصاص به و هو ظلم العباد بضهم لبعض و الیه اشاره بقوله: یوم یقتص للجماء من القرناء و هذا الظالم ان كانت له مسكه ببعض عصم النجاه من المعارف الالهیه وجب خلاصه من العذاب بعد حین، لكن یتفاوت

[صفحه 161]

مكثه بحسب تفاوت شده تمكن تلك الهیئات الردیئه من نفسه و ضعفها و الیه اشار الخبر النبوی:

یخرجون من النار بعد ما یصیرون حمما و فحما.

الثالث: الظلم الذی یغفر و لا یطلب و هو ظلم العبد نفسه عند ارتكابه بعض صغائر الزلات و هی التی لاتكسب النفس هیئه ردیئه باقیه بل حاله یسرع زوالها و الیه الاشاره بقوله تعالی:«و ان ربك لذو مغفره للناس علی ظلمهم».

ثم اخذ فی التحذیر من الظلم بذكر شده القصاص فی الاخره و صدق انه لیس جرحا بمدیه و لا ضربا بسوطه كقصاص الدنیا و لكنه ما یستصغر ذلك معه من العقوبات بالنار المشهوره اوصافها....[2].

«سپس امام علیه السلام ظلم را به سه قسمت تقسیم می كند:

اول: ظلمی كه هرگز بخشیده نمی شود و آن عبارتست از شرك به خدای احد و برهان نص و عقل هر دو بر این معنی دلالت دارد. و اما برهان نص (قرآن) فرموده ی حق تعالی:

«به درستی كه خدای كسی را كه به او شرك ورزد نمی آمرزد».

برهان عقلی: آمرزش عبارتست از نابودی آثار گناهان از صفحه ی جانها و آنچه كه از سوی پروردگار لازمه ی پوشش آثار گناهان بر صحفه ی جان می باشد، اینستكه آثار گناه به آتش جهنم سوخته شود.

دوم: ظلمی كه بازخواست می شود و چاره ای جز گرفتاری فاعلش به عقوبت

[صفحه 162]

و قصاص در رابطه با آن ظلم نیست. این ظلم همان ستم بعضی از بندگان نسبت به بعض دیگر است و بیان امام (ع) اشاره به همین مورددارد، آنجا كه فرمود:

«روزی كه برای انبوه مردم از همنشینان و آشنایانشان قصاص خواهی می شود».

و اگر ظالم چنین ظلمی دستاویزی به بعضی از وسایل رهایی بخش از معارف الهی داشته باشد (اعتقاد بهمبانی مذهبی داشته باشد) پس از مدتی رهایی او از عذاب امری قطعی است. ولیكن زمان ماندگاری ایشان بر حسب شدت و ضعف آثار پلید گناهانشان متفاوت است و حدیث نبوی اشاره به این مضمون دارد، آنجا كه فرمود: «پس از آنكه- بر اثر ماندگاری در آتش- مانند ذغال نیم سوخته ای می شوند، ایشان را از آتش بیرون می آورند».

آنگاه امام علیه السلام به بازداشتن مردم از ستمكاری پرداخته و ایشان را به شدت قصاص اخروی بیم می دهد. و تصدیق می كند كه قصاص اخروی مانند زخم كارد و ضرب تازیانه در دنیا نیست، بلكه قصاص دنیایی در مقایسه با عقوبت آتش جهنم كه وصف آن مشهور است، بسیار كوچك و ضعیف به نظر می رسد».و

ابن ابی الحدید نیز در شرح این بخش از كلام امام علیه السلام می نویسد:

قسم علیه السلام الظلم ثلاثه اقسام:

احدها: ظلم لایغفر: و هو الشرك بالله، ای ان یموت الانسان مصرا علی الشرك، و یجب عند اصحابنا ان یكون اراد الكبائر وان لم یذكرها، لان حكمها حكم الشرك عندهم.

و ثانیها: الهنات المغفوره: و هی صغائر الذنوب، هكذا یفسر

[صفحه 163]

اصحابنا كلامه علیه السلام.

و ثالثها: ما یتعلق بحقوق البشر بعضهم علی بعض، فان ذلك لا یتركه الله هملا، بل لابد من عقاب فاعله و انما افرد هذا القسم مع دخوله فی القسم الاول لتمیزه بكونه متعلقا بحقوق بنی آدم بعضهم علی بعض و لیس الاول كذلك...

ثم ذكر علیه السلام ان القصاص فی الاخره شدید، لیس كما یعهده الناس من عقاب الدنیاالذی هو ضرب السوط و غایته ان یذوق الانسان طعم الحدید و هو معنی قوله «جرحا بالمدی» جمع مدیه و هی السكین، بل هو شی ء آخر عظیم لایعبر النطق عن كنهه و شده نكاله و المه.[3].

«امام علیه السلام ظلم را به سه بخش تقسیم فرموده است:

اول: ستمی كه بخشیده نمی شود: و آن عبارتست از شرك به خدای احد، یا اینكه انسان در حالی بمیرد كه در رابطه با شرك به خدا اصرار ورزیده است. به عقیده هم مذهبان ما، چنین كسی كه اقدام به انجام گناهان كبیره می كند، اگر چه سخنی از آنها نگوید، حكم وی حكم مشرك است. (یعنی شان و مقام شخص مذكور مقام و شان مشترك است).

دوم: لذتهای آمرزیده شده: و این همان گناهان كوچك است، نظر اهل مذهب ما در رابطه با كلام امام علیه السلام «الظلم الذی یغفر» عبارت از گناهان صغیره است- كه امكان بخشش آنها هست و خدای آن را می آمرزد.

[صفحه 164]

سوم:- ظلمی- كه به حقوق متقابل انسانها مربوط می شود، چنین ظلمی را خدای به آسانی رها نمی كند، چرا كه چاره ای به جز عقوبت فاعل آن ندارد. و به تحقیق این ظلم را از ظلم اول جدا ساخته است، زیرا كه این ظلم بذاته مربوط به حقوق متقابل بنی آدم است، در حالی كه ظلم نخستین چنین نیست...

آنگاه امام علیه السلام یادآوری می كند، كه قصاص اخروی شدید است و مانند كیفرهای دنیوی كه مردم عهده دار انجام آن می باشند نیست. چرا كه عقوبت دنیوی عبارت از ضربت تازیانه است و در نهایت انسان مزه آهن را می چشد. و این همان سخن امام علیه السلام می باشد، كه فرمود «زخمی به وسیله ی كاردها» و «مدی» (جمع مدیه به معنای كارد) نیست، بلكه قصاص اخروی عقوبت بزرگی است، كه بیان از تعبیر و وصف حقیقت و شدت درد و رنج آن عاجزاست».


صفحه 160، 161، 162، 163، 164.








    1. ادامه ی خطبه ی 175 نهج البلاغه ی فیض.
    2. شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی، ج 3 ص 364 و 363.
    3. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3/ ص 393 و 392.