کد مطلب:125076
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:223
عذرهاي بدتر از گناه
برخي از دوستان غافل توجيهاتي براي ازدواجهاي مكرر و طلاقهاي متعدد ذكر كرده اند كه آنها را بايد عذر بدتر از گناه ناميد. ما در اينجا چهار وجهي را كه ذكر شده است مي آوريم و در ميان پرانتز به آنها پاسخ مي دهيم: [1] .
1) پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خبر داده بود كه در ميان حسن و حسين هر كه را زني افتد كه داري فلان خصوصيت بود ائمه از صلب او باشند. امام حسن عليه السلام از اين سبب زن بسيار مي گرفت و چون اين صفت را نمي يافت طلاق مي داد.
(بايد گفت در اينجا گناه زنان بيچاره چه بوده است كه بايد زندگي خويش را براي تجربه آن حضرت از دست بدهند؟! چگونه بر امام جايز است كه قرارداد عقد دائم ببندد ولي در نيت داشته باشد كه اگر زن آن
[ صفحه 62]
خصوصيت را نداشته باشد طلاقش دهد؟)
و بالاخره روزي امام حسين عليه السلام به او گفت: اي برادر خاطر مرنجان و آنچه تو طلب داري از تو درگذشت و من يافتم. حسن عليه السلام دانست كه ائمه از صلب او نيستند!
(در حالي كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بارها خبر داده بود كه ائمه دوازده نفرند، نه نفر از صلب حسين عليه السلام.)
2) مردم افتخار مي كردند كه دخترشان همسر او شود!
(اما امام چرا مي پذيرفت؟ معلوم نيست!)
3) ممكن است علت طلاقها بيان جواز آن باشد زيرا در اوايل اسلام طلاق را بد مي دانستند و بلكه حرام.
(اولا ازدواجها و طلاقهاي آن حضرت در اوايل اسلام نبود زيرا هنگامي كه پيامبر از دنيا رفت 23 سال از بعثت گذشته بود در حالي كه امام حسن عليه السلام فقط 8 - 7 سال داشت. ثانيا براي بيان جواز يك عمل، يك بار انجام آن كافي است تا مردم مباح بودن آن را بفهمند. ثالثا حكم طلاق در نظر همه ي مسلمين روشن بود)
4) ممكن است حضرت مي خواسته بر خلاف ميل نفس عمل كند، زيرا معاشرت با زنان و كثرت همسران در كام ائمه
[ صفحه 63]
تلخ بود [2] .
(سؤال اين است كه چرا فقط امام حسن عليه السلام با هواي نفس مخالفت مي كرد و ديگر ائمه چنين نبودند؟!)
[1] و اگر نبود كه شايعات دشمن حتي در دل دوستان نيز اثر كرده است، هرگز در مقام پاسخگويي به اين شبهات برنمي آمديم.
[2] منتخب التواريخ : 191.