کد مطلب:125101 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:173

در رثاي امام
آن گاه بدن شريف امام به قبرستان بقيع بردند و در آنجا مظلومانه به خاك سپردند.

امام حسين عليه السلام با دلي پرسوز و ديدگاني اشكبار كنار قبر ايستاد و گفت: «چگونه سر و صورت خود را آرايش و خوشبو كنم با آنكه چهره ي مباركت روي خاك نهاده شده و لباس در بدن نداري!... پس از تو گريه هاي طولاني و ديدگان اشكبار خواهيم داشت. گر چه تو از ما دوري ولي دلخوشيم كه مزار تو به ما نزديك است....»

محمد بن حنفيه برادر ديگر آن حضرت با ديده ي گريان بالاي قبر ايستاد و گفت «اي ابامحمد، خدايت رحمت كند، اگر حياتت باشكوه بود مرگت اركان ما را فروريخت، خوشا روحي كه



[ صفحه 118]



بدن تو را آباد داشت، و خوشا بدني كه در كفن تو آرميده! چرا نه؟ كه تو فرزند هدايت، يار باوفاي پرواپيشگان و از زمره ي اهل عبا هستي! در دامان اسلام پرورش يافتي، از پستان ايمان شير نوشيدي، سوابق درخشان و اهداف بلند داشتي؛ خداوند به دست تو ميان دو گروه از مسلمانان صلح برقرار كرد و پركنداگي دين را تجمع بخشيد، تو را سلام كه پاكيزه زيستي و پاكيزه ديده از جهان فروبستي». [1] .

آري شهادت او دلهايي را سوزاند و ديدگاني را گرياند و جانهايي را عزادار نمود، اما خداشناسان كفرپيشه را دلشاد كرد چنانكه معاويه با شنيدن خبر شهادت او در كاخ سبز خود فرياد الله اكبر برآورد! [2] الله اكبري كه به هر حرفش هزاران لعن و نفرين بر جان خود مي نشاند و سخنان تند ياران باوفاي امام جام او مي خراشيد، چنانكه بعدها ابن عباس در پاسخ وي گفت: از مرگ حسن خرسند مباش، به خدا سوگند كه مرگ او عمر تو را دراز نمي كند و خاك قبر او گور تو را پر نمي سازد [3] ...



[ صفحه 119]




[1] تذكرة الخواص : 122. و در تاريخ يعقوبي 225:2 اين سخن را پس از مراسم تكفين آورده است.

[2] مروج الذهب 8:3.

[3] همان مدرك.