کد مطلب:129347 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:241

مقدمه
درباره مسیر كاروان حسینی از مكّه مكرّمه تا كربلای معلاّ نكات مهمی قابل ملاحظه است. این نكات، از نوع آن علایمی كه در دو سوی راه قرار می گیرند و راه، درستی حركت و یا میزان دوری و نزدیكی راه را به كاروانیان می شناسانند نیست، بلكه از نوعی دیگر است؛ نوعی كه در افق «معانی بلند» به پرواز در می آیند تا درباره «هویت رهرو» بحث كنند، نه از هویت راه.

و راه كاروان حسینی تا كربلا پر است از این نكات... از آن جمله:

خروج كاروان حسینی در روز ترویه (هشتم ذی حجّه)؛ سخن امام (ع) به فرزدق: «اگر شتاب نمی كردم، مرا می گرفتند»؛ سخن ایشان به ابی هرّه ازدی: «در پی خونم برآمدند و من گریختم!»؛ و تأیید گفتار فرزدق و بشر بن غالب اسدی كه گفتند: «در حالی كوفه را پشت سر گذاشته اند كه دل های مردم با امام و شمشیرهاشان بر ضد ایشان است»؛ و سخن ایشان به عمروبن لوذان: «ای بنده خدا، آنچه به نظر تو آمده بر من پوشیده نیست؛ لیكن خداوند مغلوب فرمان خویش نگردد!»؛ استدلال پیوسته به نامه های كوفیان، حتی پس از آگاهی بر شهادت مسلم بن عقیل؛ و پافشاری بر رفتن به كوفه، حتی پس از جلوگیری حرّبن یزید ریاحی از ورود آزادانه ایشان به آن شهر؛ سخن آن حضرت پس از پافشاری خاندان عقیل بر گرفتن انتقام خون مسلم: «پس از اینان در زندگی خیری نیست»؛ خواندن بیانیه در منزلگاه زباله، مبنی بر اعلام خبر قتل مسلم، هانی و عبدالله یقطر و دادن اجازه بازگشت بی قید و شرط به همراهان.


نیز نكته های موجود در این سخنان حضرت: «... اگر چنین نكردید و از آمدن من ناخشنود هستید، از نزد شما بازمی گردم و به همان جایی كه آمده ام می روم...»؛ «سزاوار است كه مؤمن راغب دیدار پروردگار خویش باشد، من مرگ را جز شهادت و زندگی با ستمكاران را جز زجر نمی بینم!»؛ «رسول خدا(ص) فرمود: هركس حاكمی ستمگر را ببیند در حالی كه حرام های خداوند را حلال شمرده است... و با كردار و گفتار[غیرت نورزده] او را وادار به تغییر روش نكند، خداوند به حق او را در جایگاه آن ستمگر جای می دهد...!»؛ و سخن آن حضرت به ابن حرّ جعفی: «... اگر از بذل جان در راه ما بخل می ورزی، به چیزی از اموال تو نیز نیازی نداریم؛ و من از آن كسان نیستم كه از گمراهان یاری بجویم...»

خواننده محترم در این كتاب با نكات یاد شده و نیز بسیاری نكات دیگر آشنا خواهد شد؛ ولی من دوست دارم كه در ادامه این مقدمه یك بار دیگر ب مهم ترین این نكات تأكید بورزم و آن امتحان های پی در پی امام (ع) از یاران خویش است!

امام (ع) علاوه بر اخبار فراوانی كه از رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین (ع) درباره قتل ایشان در كربلا رسیده بود آزمایش ‍یارانش را در مكّه و اندكی پیش از حركت از آن شهر آغاز كرد و در خطبه معروفشان فرمود: «... گویی گفتارهای میان نواویس ‍و كربلا بند از بندم جدا می كنند...»، بلكه پیش از آن نیز یارانش را آزموده بود. از آن پس این آزمون ها ادامه داشت؛ و این در حالی بود كه شمار زیادی از مردم ساكن كنار جاده های میان راه كه حضرت بر آنها می گذشت، با این پندار كه كارها بر وفق مراد ایشان پیش خواهد رفت، به او می پیوستند.

در هر كدام از منزلگاه های میان راه، با كنایه یا با صراحت و یا تأیید اخبار نومید كننده كسانی كه از كوفه می آمدند، همراهان را امتحان می كرد؛ و پس از رسیدن به منزلگاه زباله ضمن دادن خبر قتل مسلم، هانی و عبدالله یقطر فرمود: «... شیعیان ما، ما را رها كرده اند، هر كس از شما كه دوست دارد باز گردد، باز گردد و هیچ تعهدی نسبت به ما ندارد!» مردم از چپ و راست پراكنده شدند و حضرت با آن دسته از یاران برگزیده اش كه یاری وی و قتل همراه او را بر دست كشیدن از آن حضرت ترجیح داند، باقی ماند!

گفته شده است كه هدف حضرت از این آزمون ها این بود كه:


كسی جز با آگاهی كامل وی را همراهی نكند؛

دوست نداشت كسی بدون آگاهی به هدفی كه در پیش دارد وی را همراهی كند، و می دانست كه هرگاه مقصد و هدف روشن باشد، جز آنها كه حاضر به یاری و مردن همراه ایشان هستند باقی نخواهند ماند!

این آزمون ها، از ضرورت های نقشه نظامی و جنگی بود؛ چرا كه حضرت می خواست از هان آغاز نیرویی را كه به وسیله آن با دشمن روبه رو می شود، از انبوه نیروهای ظاهری ای كه «اهل طمع و تردید» بودند و در میدان جنگ و كارزار ایستادگی كردند، متمایز گرداند؛ و همه این گفته ها به جای خویش درست است. امام (ع) این آزمون ها را تا شب عاشورا ادامه می دهد.

در ذی حم طی خطابه ای به آنان فرمود: «شما نیك می بینید كه چه پیش آمده است! دنیا دیگرگون گشته و معروفش پشت كرده است...» در عذیب، هجانات و هنگام دریافت خبر قتل قیس صیداوی فرمود: «... گروهی از آنان مردند و گروهی در انتظارند و هیچ تغییری نكردند...» هنگامی كه نام كربلا را شنید فرمود: «این جا محل فرود آمدن بار و بنه ما است و خون ما در این جا می ریزد و قبرهای ما در این جا خواهد بود.» در شب عاشورا به آنان اجازه بازگشت داد و فرمود: «... خداوند از سوی من بهترین پاداش ها را به شما عنایت كند. اینك شب بر شما سایه افكنده است از تاریكی آن استفاده كنید...» از این گذشته شماری از افراد را هم به طور خاص آزمود، مانند نافع بن هلال و بشر بن عمرو حضرمی.

از این جا در می یابیم كه امام (ع) در پس این آزمون ها، هدفی بلندتر از اهداف جنگی را دنبال می كرد و آن یاران برگزیده، پاك و صاحبان بصیرت و عزم راسخ خویش را آزموده و بدین طریق بر درجات آنان افزوده، به عالی ترین جایگاه های آخرت رساند و به آنان مدال «سروری شهیدان» و رتبه «باوفاترین و بهترین اصحاب» و درجه «... عاشقانی شهید، كه نه پیشینیان از آنان پیشی جستند و نه آیندگان به آنها می رسند...» عنایت فرمود و سرانجام در شب عاشورا باران فیض امام بر آنها باریدن گرفت و با برداشتن پرده از پیش چشمانشان، منزل و مرتبه شان را در بهشت به آنان نمایاند!

چه باشكوه است سلامی كه در زیارت «ناحیه» افتخارش به آنان داده شده است:


«درود بر شما ای بهترین یاران، درود بر شما به خاطر صبر و شكیبایی تان، چه نیكو است سرای آخرت. خداوند شما را در جایگاه نیكان جای دهد. گواهی می دهم كه خداوند پرده ها را برایتان كنار زد و برای شما مكانی هموار فراهم آورد و به شما عطای فراوان داد. شما نسبت به حق كاهل نبودید، شما از ما پیشی گرفتید و ما در سرای جاوید به شما می پیوندیم. و السلام علیكم و رحمة الله و بركاته.» [1] .

محمد جواد مروجی طبسی



[1] الاقبال بالاعمال الحسنه، سيد بن طاووس، ج 3، ص 80.