کد مطلب:13061 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:553

داود
برای او سلسله حكومتی بود كه در آن حق و باطل را از هم جدا كند ولی برای محمد(ص) قرآن نازل شد كه هیچ چیزی از آن فراتر و برتر نیست (ما فرطنا فی الكتاب من شی ء) و هیچ سلسله ای مانند كتاب نیست، چرا كه سلسله فانی می شود ولی قرآن تا آخر الزمان باقی است. هنگامی كه مردم از داود (ع) شنیدند آن چه را كه خداوند بر او نازل فرموده بود سی هزار نفر از او محافظت می نمودند ولی نگهبان محمد(ص) خداوند متعال بود (و الله یعصمك من الناس).

همراه داود حیوانت و پرندگان و كوه ها تسبیح می گفتند ولی خداوند متعال و ملائكه به رسالت محمد(ص) شهادت دادند (و كفی بالله شهیدا، محمد رسول الله) خداوند فرمود: ما آهن را در دست داود نرم قرار دادیم در وصف او آمده كه: (و ألنا له



[ صفحه 121]



الحدید) ولی خداوند قلب محمد (ص) را به رحمت و شفاعت نرم نمود. (فبما رحمة من الله لنت لهم). در دست داود سنگ ها وصخره های بسیار سخت نرم بودند به حدی كه اوبا دست خالی غار حفر می كرد و به امر خداوند از گوسفندی كه بی شیر شده بود شیر فراوان می دوشید بدین صورت كه دستی بر پشت گوسفند می كشید آن گاه هر قدر كه می خواست از گوسفند شیر می دوشید، كوه ها تحت اراده ی او بودند وهمراه او تسبیح خداوند را زمزمه می كردند پیامبر ما حضرت محمد (ص) نیز سنگهایی را می گرفت ودر كف دستش می گذاشت و آن سنگ ها در كف دست او تسبیح خداوند را گفتند و پرندگان همواره در نزد او حاضر می شدند و به هر طرف كه رو می كرد برای او راه ها و درهایی بود، حضرت محمد (ص) براقی داشت كه با آن به عرش رفت خداوند درباره داود فرمود: (و شددنا ملكه) وخداوند پادشاهی محمد(ص) و ولات او را نیز آن قدر استحكام بخشید تا این كه با آمدن شریعت او همه دین ها نسخ شدند. خداوند به داود فرمود: (لا تتبع الهوی) ولی به محمد(ص) گفت: (ما ضل صاحبكم و ما غوی) در این باب حسابن بن ثابت چنین می گوید:



و ان كان داود قد أوبت

جبال لدیه و سیرا الهواء



ففی كف احمد قد سبحت

بتقدیس ربی صغار الحصار.