کد مطلب:165 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:540

طــهـارت
اقسام آبها



مسأله 21ـ آب یا «مطلق» است یا «مضاف». آب مضاف آبی است كه به تنهایی به آن آب گفته نشود، مثلاً بگویند «آب میوه»، «آب نمك» و «آب گل»; امّا آب مطلق آن است كه می توان بدون هیچ قید و شرطی به آن آب گفت; مثل آبهای معمولی.



مسأله 22ـ آب مطلق اقسامی دارد كه هركدام حكمی دارد و آن پنج قسم است: اوّل آب كر، دوم آب قلیل، سوم آب جاری و آبهای لوله كشی، چهارم آب باران، پنجم آب چاه، ولی همه این آبها پاك و پاك كننده اند; امّا آب مضاف چیزی را پاك نمی كند، بلكه با ملاقات به نجس، نجس می شود.







1ـ آب كر



مسأله 23ـ آب كر بنابر احتیاط واجب مقدار آبی است كه اگر در ظرفی كه طول و عرض و عمق آن هركدام سه وجب ونیم است بریزند، آن ظرف را پركند، یا وزن آن 384 كیلوگرم (384 لیتر) باشد و معیار در وجب، وجبهای متوسّط است.



مسأله 24ـ اگر عین نجس مانند بول و خون در آب كر بریزد نجس نمی شود، مگر این كه رنگ، یا بو یا مزه آن تغییر كند.



مسأله 25ـ اگر چیزی كه نجس شده (مانند لباس و ظرف) در آب كر بشویند، پاك می شود.









[24]



مسأله 26ـ هرگاه رنگ و بو و طعم آب كر به واسطه غیر نجاست تغییر كند، نجس نمی شود ولی خوب است از هرگونه آب آلوده اجتناب گردد.



مسأله 27ـ هرگاه عین نجس (مانند خون) به آبی كه بیشتر از كر است برسد و قسمتی از آن را تغییر دهد چنانچه باقیمانده به اندازه كر یا بیشتر است، فقط آن قسمت كه تغییر كرده نجس می شود و الاّ تمام آن نجس خواهد شد.



مسأله 28ـ هرگاه چیز نجس را زیر شیری كه متّصل به كر است بگیرند، آبی كه از آن می ریزد پاك است، مگر این كه بو یا رنگ یا طعم نجاست به خود گیرد.



مسأله 29ـ آبی كه به اندازه كر یا بیشتر بوده، چنانچه شك كنیم از كر افتاده حكم آب كر را دارد و بعكس، اگر آبی كمتر از كر بوده و شك داریم كر شده، حكم آب كمتر از كر را دارد.



مسأله 30ـ كُر بودن آب را از دو راه می توان شناخت: نخست این كه خود انسان یقین پیدا كند و دیگر این كه لااقل یك نفر عادل خبر دهد.







2ـ آب قلیل



مسأله 31ـ آب قلیل آبی را گویندكه از مقداركر كمتر باشد و از زمین نجوشد.



مسأله 32ـ هرگاه چیز نجسی به آب قلیل برسد آن را نجس می كند (بنابر احتیاط واجب) امّا اگر از بالا بریزند، فقط آن مقدار كه به نجس رسیده نجس می شود و اگر به صورت فوّاره از پایین به بالا رود و به چیز نجسی برسد، قسمت پایین آن نجس نمی شود.



مسأله 33ـ اگر با آب قلیل پاك چیزی را كه نجس شده بشویند پاك می شود (باشرایطی كه بعداً گفته خواهد شد) امّا آبی كه از آن جدا می شود و آن را «غساله» گویند، نجس است; مگر در آبی كه با آن مخرج بول و مدفوع را می شویند كه با پنج شرط پاك است: 1ـ یكی از اوصاف سه گانه نجس را به خود نگرفته باشد. 2ـ نجاستی از خارج به آن نرسیده باشد. 3ـ نجاست دیگری مانند خون یا بول همراه آن نباشد.









[25]



4ـ بنابر احتیاط واجب ذرّات مدفوع در آب پیدا نباشد. 5ـ بیشتر از مقدار معمول نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد، ولی پاك بودن این آب به آن معنی است كه اگر به بدن و لباس ترشّح كند لازم نیست آن را آب بكشند، امّا سایر استفاده های آب پاك را از آن نمی توان كرد.







3ـ آب جاری



مسأله 34ـ آبهایی كه از زمین می جوشد و جاری می شود مانند آب چشمه و قنات، یا از برفهای متراكم در كوهها سرچشمه می گیرد و ادامه دارد آب جاری است.



مسأله 35ـ آب جاری با ملاقات نجاست نجس نمی شود، هرچند كمتر از كر باشد، مگر این كه بو، یا رنگ، یا طعم نجاست به خود گیرد.



مسأله 36ـ هرگاه نجاستی به آب جاری برسد و قسمتی از آن، بو، یا رنگ ویا طعم نجس گیرد همان مقدار نجس می شود و طرفی كه متّصل به چشمه است اگرچه كمتر از كر باشد پاك است، ولی طرف دیگر اگر كمتر از كر باشد نجس می شود، مگر این كه با آب تغییر نكرده، اتّصال به چشمه داشته باشد.



مسأله 37ـ آبهای ایستاده كه هروقت از آن برمی دارند باز هم می جوشد حكم آب جاری دارد و با ملاقات نجاست نجس نمی شود، هرچند كمتر از كر باشد، همچنین آبهای ایستاده كنار نهرها كه متّصل به نهر است.



مسأله 38ـ چشمه ها و قناتها كه گاه می جوشد و گاه از جوشش می افتد، در هنگامی كه می جوشد حكم آب جاری دارد.



مسأله 39ـ آبهای لوله كشی شهرها و حمّام ها و مانند آن كه متّصل به منبع است حكم آب جاری را دارد، به شرط این كه آب منبع به تنهایی یا به اضافه لوله ها كمتر از كر نباشد.



مسأله 40ـ هرگاه ظرفی را زیر آب لوله كشی بگذارند، آبی كه درون ظرف است حكم آب جاری را دارد، به شرط این كه متّصل به آب لوله كشی باشد.









[26]



4ـ آب باران



مسأله 41ـ آب باران در حكم آب جاری است و به هر چیز نجسی برسد آن را پاك می كند، خواه زمین باشد، یا بدن، یا فرش و یا غیر اینها، به شرط این كه عین نجاست در آن نباشد و غساله یعنی آبی كه با آن شسته شده جدا شود.



مسأله 42ـ بارش چند قطره كافی نیست، بلكه باید به مقداری ببارد كه به آن «باران» گویند.



مسأله 43ـ هرگاه باران روی عین نجسی ببارد و به جای دیگر ترشح كند، احتیاط واجب اجتناب از آن است.



مسأله 44ـ هرگاه روی زمین یا پشت بام عین نجس باشد و باران روی آن ببارد احتیاط واجب اجتناب است، امّا آن مقدار كه روی نجس نباریده پاك است و اگر باهم مخلوط شود و از ناودان جاری گردد آن هم پاك است.



مسأله 45ـ هرگاه آب باران جاری شود و به زیر سقف یا جایی كه باران نمی بارد برسد آن را پاك می كند، به شرط این كه باران قطع نشده باشد.



مسأله 46ـ هرگاه آب باران در جایی جمع شود و متّصل به باران باشد، حكم آب باران را دارد و هرچیز نجسی را پاك می كند هرچند كمتر از كر باشد.



مسأله 47ـ هرگاه فرش پاكی روی زمین نجس باشد و باران بر آن ببارد و از زیر آن جاری شود، آن فرش نجس نمی شود، بلكه زمین هم پاك می شود.



مسأله 48ـ هرگاه باران بر حوضی كه آب آن نجس است ببارد و با آن مخلوط گردد پاك می شود.







5ـ آب چاه



مسأله 49ـ آب چاه پاك و پاك كننده است، هرچند كمتر از كر باشد و اگر

چیز نجسی كه عین نجاست در آن نیست با آن شسته شود پاك می گردد،









[27]



مگر این كه به واسطه رسیدن عین نجس، بو یا رنگ ویا طعم نجس به خود

بگیرد.



مسأله 50ـ گرچه آب چاه بر اثر افتادن چیز نجس در آن نجس نمی شود، ولی مستحبّ است مقداری از آن را برای هریك از اشیاء نجس بكشند و دور بریزند، این مقدار در كتابهای مفصل فقهی تعیین شده است.



مسأله 51ـ چاههای عمیق و نیمه عمیق و معمولی كه آب آن با موتور و تلمبه كشیده می شود هرگاه آبی كه از آن كشیده اند، به مقدار كر باشد پاك كننده است و اگر كمتر از كر باشد مادام كه آب جریان مستمر دارد حكم آب چاه را دارد و با ملاقات نجاست نجس نمی شود.



مسأله 52ـ هرگاه آب چاه بر اثر ریختن عین نجس در آن بو یا رنگ یا طعم نجاست گیرد و بعداً این تغییر، خود به خود از بین برود آب چاه پاك نمی شود، مگر این كه آبهای تازه ای از آن بجوشد و با آن مخلوط گردد.







احكام آبها



مسأله 53ـ آب مضاف كه در اوّل این بحث معنی آن گفته شد مانند گلاب و آب میوه، چیز نجس را پاك نمی كند و نیز وضو و غسل با آن صحیح نیست.



مسأله 54ـ هرگاه آب مضاف با چیز نجسی ملاقات كند نجس می شود، مگر در سه صورت:



اوّل این كه از بالا به پایین بریزد، مثلاً گلاب را از گلابدان روی دست نجسی بریزیم، گلابهایی كه در گلابدان است نجس نمی شود. دوم این كه مانند فوّاره با فشار از پایین به بالا رود، در این صورت نیز تنها آن قسمت كه با نجس ملاقات كرده نجس می شود. سوم آن كه بقدری زیاد باشد كه بگویند نجاست به آن سرایت نكرده، مثل این كه استخر بزرگی از آب مضاف باشد و نجس در گوشه ای از آن بیفتد یا لوله









[28]



طولانی از نفت باشد و نجس با یك طرف آن ملاقات كند، در این گونه موارد، بقیّه نجس نمی شود.



مسأله 55ـ هرگاه آب مضاف نجس، با كر یا آب جاری، چنان مخلوط شود كه دیگر به آن مضاف نگویند، پاك می شود.



مسأله 56ـ هرگاه آبی مطلق بوده، شك كنیم مضاف شده یا نه ـ مانند سیلابهایی كه نمی دانیم به آن آب می گویند یا نه ـ حكم آب مطلق را دارد، یعنی می توان چیزهای نجس را با آن شست و وضو گرفت و غسل كرد، امّا بعكس اگر آبی مضاف بوده، شك داریم مطلق شده، حكم آب مضاف را دارد.



مسأله 57ـ آبی كه معلوم نیست مطلق است یا مضاف و حالت سابقه آن هم معلوم نیست چیزی را پاك نمی كند، وضو و غسل هم با آن باطل است، امّا اگر چیز نجسی به آن رسد نجس نمی شود.



مسأله 58ـ هرگاه آبی بر اثر مجاورت و نزدیكی با عین نجس بوی نجس بگیرد پاك است، مگر این كه عین نجس به آن برسد، درعین حال اجتناب از آن بهتر است.



مسأله 59ـ هرگاه آبی كه بو، یا رنگ و یا طعم آن بر اثر نجاست تغییر كرده خود به خود رنگ و بو و طعمش از بین برود پاك نمی شود، مگر این كه با آب كر یا باران یا جاری مخلوط گردد.



مسأله 60ـ آبی كه قبلاً پاك بوده شك داریم نجس شده یا نه، پاك است و آبی كه قبلاً نجس بوده شك داریم پاك شده یا نه نجس است.



مسأله 61ـ آب نیم خورده «حیوانات نجس» مانند سگ و خوك نجس است، امّا نیم خورده حیوانات حرام گوشت (مانند گربه و جانوران درنده) پاك است هرچند خوردن آن مكروه است.



مسأله 62ـ مستحبّ است آب نوشیدنی كاملاً تمیز بوده باشد، خوردن آبهای آلوده كه موجب بیماری می گردد حرام است، آبهای شست و شو نیز شایسته است تمیز باشد از آبهای متعفّن و آلوده تا آنجا كه ممكن است، باید پرهیز شود.









[29]



احكام تخلّی



مسأله 63ـ واجب است انسان عورت خود را از دیگران بپوشاند، چه در موقع تخلّی و چه در مواقع دیگر، خواه بیننده محرم او باشد (مانند خواهر و مادر) یا نامحرم، بالغ باشد یا غیر بالغ، حتّی از اطفال ممیّز كه خوب و بد را می فهمند. ولی زن و شوهر لازم نیست خود را از یكدیگر بپوشانند.



مسأله 64ـ برای پوشانیدن عورت از هر چیز می توان استفاده كرد، حتّی با دست و آب كدر.



مسأله 65ـ در موقع تخلّی باید رو به قبله یا پشت به قبله نباشد و برگرداندن عورت به تنهایی كافی نیست، امّا اگر بدن رو به قبله یا پشت به قبله نباشد، احتیاط واجب آن است كه عورت را رو به قبله یا پشت به قبله نكند.



مسأله 66ـ در موقع شستن مخرج بول و غائط مانعی ندارد رو به قبله و پشت به قبله باشد، ولی در موقع «استبراء» احتیاط واجب ترك است.



مسأله 67ـ احتیاط واجب آن است كه بزرگترها بچّه ها را در موقع تخلّی رو به قبله یا پشت به قبله ننشانند، امّا اگر خود بچّه بنشیند جلوگیری او واجب نیست، هرچند بهتر است.



مسأله 68ـ در منزلهایی كه مستراح آن رو به قبله یا پشت به قبله ساخته شده (خواه از روی عمد باشد، یا اشتباه، یا ندانستن مسأله) باید طوری بنشینند كه رو به قبله یا پشت به قبله نباشد و الاّ حرام است.



مسأله 69ـ اگر قبله را نمی داند باید جستجو كند و اگر طریقی برای جستجو نیست اگر می تواند تأخیر بیندازد، امّا در صورت ضرورت به هر طرف بنشیند اشكالی ندارد، در هواپیماها و قطارها نیز باید همین معنی را مراعات كرد.



مسأله 70ـ در چند محل تخلّی كردن حرام است (خواه بول یا غائط): اوّل در كوچه ها و جادّه هایی كه مسیر مردم است. دوم در جایی كه برای عدّه خاصی وقف









[30]



شده، مانند مدرسه هایی كه مخصوص طلاّب است یا مساجدی كه آبریز آن فقط برای نمازگزاران می باشد. سوم روی قبر مؤمن یا هر محلّ دیگری كه موجب بی احترامی نسبت به مؤمن یا یكی از مقدّسات شود.



مسأله 71ـ مخرج غائط را می توان با آب شست، یا با سه قطعه كاغذ یا سنگ یا پارچه یا مانند آن تمیز كرد، مگر در صورتی كه از حدّ معمول تجاوز كرده و اطراف مخرج را آلوده نموده باشد، یا نجاست دیگری مانند خون با آن بیرون آید،یا از خارج نجاستی به آن برسد، كه در این حال فقط با آب پاك می شود.



مسأله 72ـ در مواردی كه می توان مخرج غائط را با غیر آب تمیز كرد، شستن با آب بهتر است.



مسأله 73ـ مخرج بول با غیر آب پاك نمی شود و اگر با آب قلیل بشویند واجب است دوبار بشویند، امّا با شیلنگ های متّصل به آب لوله كشی كه در حكم جاری است، یك مرتبه كافی است.



مسأله 74ـ در شستن مخرج بول و غائط فرق میان مجرای طبیعی و غیرطبیعی نیست، ولی در مخرج غیرطبیعی غیر آب كفایت نمی كند.



مسأله 75ـ هرگاه مخرج غائط را با سه قطعه سنگ، یا كاغذ و مانند آن پاك كنند و ذرات كوچكی كه معمولاً جز با آب برطرف نمی شود باقی بماند، ضرری ندارد و می تواند با آن نماز بخواند.



مسأله 76ـ هرگاه با سه طرف یك قطعه سنگ محل را پاك كند كافی است، همچنین با سه گوشه یك قطعه كاغذ و پارچه.



مسأله 77ـ اگر شك كند كه مخرج را پاك كرده، باید خود را تطهیر كند، ولی اگر بعد از نماز شك كند، نمازش صحیح، امّا برای نمازهای بعد باید خود را تطهیر كند.







استبراء



مسأله 78ـ استبراء عمل مستحبّی است كه مردها بعد از بیرون آمدن بول انجام









[31]



می دهند، به این ترتیب كه چند مرتبه از بیخ آلت تا بالا دست می كشند و قسمت بالا را چند مرتبه فشار می دهند، تا باقیمانده قطرات بول خارج شود، امّا استبراء از منی آن است كه بعد از خروج منی بول كنند تا ذرّات باقی مانده خارج شود.



مسأله 79ـ رطوبتهایی كه از انسان خارج می شود غیر از بول و منی بر چند قسم است: اوّل آبی كه گاه بعد از بول بیرون می آید و كمی سفید و چسبنده است و به آن «وَدْی» می گویند، دوم آبی كه هنگام ملاعبه و بازی كردن با همسر بیرون می آید و به آن «مَذْی» می گویند، سوم آبی كه گاه بعد از منی بیرون می آید و به آن «وَذْی» گویند، همه این آبها در صورتی كه مجرا آلوده به بول و منی نباشد، پاك است و وضو و غسل را هم باطل نمی كند.



مسأله 80ـ فایده استبراء از بول این است كه، مجرا را از بول پاك می كند، یعنی اگر آب مشكوكی بعد از آن خارج شود پاك است و وضو را هم باطل نمی كند، امّا اگر استبراء نكرده باید وضو را اعاده كند و محل را بشوید.



مسأله 81ـ فایده استبراء از منی این است كه اگر رطوبت مشكوكی از او خارج شود و نداند منی است یا یكی از آبهای پاك، غسل ندارد و اگر استبراء نكند و احتمال دهد ذرّات منی در مجری باقی بوده و همراه بول یا رطوبت دیگری خارج شده، باید دوباره غسل كند.



مسأله 82ـ هرگاه شك كند استبراء كرده یا نه، باید از رطوبتهای مشكوك اجتناب كند، امّا اگر استبراء كرده ولی نمی داند درست بوده یا نه، اعتنا به شك نمی كند.



مسأله 83ـ برای زن استبراء نیست و هرگاه رطوبت مشكوكی از او خارج شود، پاك است وضو وغسل هم ندارد.







مستحبّات و مكروهات تخلّی



مسأله 84ـ مستحبّ است در موقع تخلّی جایی بنشیند كه كسی مطلقاً او را









[32]



نبیند، همچنین مستحبّ است هنگام تخلّی سر را بپوشاند.



مسأله 85ـ این كارها در موقع تخلّی مكروه است:



1ـ نشستن زیر درختان میوه، 2ـ نشستن در جایی كه محلّ عبور و مرور مردم است، هرچند كسی او را نبیند. 3ـ نشستن اطراف خانه ها، 4ـ نشستن مقابل خورشید و ماه، ولی اگر عورت خود را بپوشاند، مكروه نیست. 5ـ توقّف زیاد، 6ـ سخن گفتن مگر به هنگام ضرورت، ولی ذكر خدا در همه حال خوب است. 7ـ ایستاده بول كردن، 8ـ بول كردن در آب، مخصوصاً آبهای ایستاده، 9ـ بول كردن در سوراخ جانوران، 9ـ بول كردن در زمینهای سفت كه از آن ترشّح می شود و در مقابل باد.



مسأله 86ـ نگه داشتن بول و غائط مكروه است، و اگر ضرر داشته باشد اشكال دارد.



مسأله 87ـ مستحبّ است پیش از خواب و پیش از نماز و بعد از خارج شدن منی، بول كند.







چیزهای نجس



مسأله 88ـ نجاسات بنابر احتیاط واجب یازده چیز است: 1ـ بول 2ـ مدفوع

3ـ منی 4ـ مردار 5ـ خون 6ـ سگ 7ـ خوك 8ـ كافر 9ـ مایعات مست كننده

10ـ آبجو 11ـ عرق حیوان نجاستخوار







1 و 2ـ بول و مدفوع



مسأله 89ـ بول و مدفوع انسان و هر حیوان حرام گوشت كه خون جهنده دارد، یعنی اگر رگ آن را ببرندخون از آن به سرعت جاری می شود، نجس است، احتیاط واجب آن است از بول حیوان حرام گوشت كه خون جهنده ندارد نیز اجتناب كند; ولی فضله حیوانات كوچك ـ مثل پشه مگس و مانند آنها پاك است ـ بنابر این از









[33]



فضله موش و گربه و حیوانات درنده و مانند آنها باید اجتناب كرد.



مسأله 90ـ بول و مدفوع حیوان نجاستخوار نجس است بنابر احتیاط واجب همچنین بول و غائط حیوانی كه انسانی آن را وطی كرده، یعنی با آن نزدیكی نموده است.



مسأله 91ـ از بول و مدفوع گوسفندی كه شیر خوك خورده باید اجتناب كرد. مسأله 92ـ فضله و بول پرندگان حلال گوشت و حرام گوشت نجس نیست، ولی احتیاط مستحبّ پرهیز از حرام گوشت است مخصوصاً از بول خفّاش.







3ـ منی



مسأله 93ـ منی حیوانی كه خون جهنده دارد نجس است، خواه حرام گوشت باشد، یا حلال گوشت و احتیاط واجب آن است كه از منی حیوانی كه خون جهنده ندارد نیز اجتناب شود.







4ـ مردار



مسأله 94ـ مردار حیوانی كه خون جهنده دارد نجس است در صورتی كه خودش مرده باشد، امّا اگر به غیر دستور شرعی آن را ذبح كرده باشند پاك است، ولی احتیاط مستحبّ پرهیز است، بنابراین گوشت و پوست حیواناتی كه از ممالك غیراسلامی می آورند پاك است، ولی خوردن این گوشت ها حرام است، مگر این كه یقین به ذبح شرعی آنها پیدا شود، یا آورنده آن خبر دهد كه ذبح شرعی شده است.



مسأله 95ـ اجزای مردار كه روح ندارد مانند پشم و مو و ناخن پاك است، ولی استخوان و قسمتی از دندان و شاخ كه روح دارد یعنی اگر آسیبی به آن برسد ناراحت می شود، اشكال دارد.



مسأله 96ـ اجزایی را كه روح دارد اگر از بدن انسان یا حیوان زنده جدا كنند









[34]



نجس است، هرچند گوشت كمی باشد.



مسأله 97ـ پوستهایی كه از لب و سر و جاهای دیگر بدن انسان جدا می شود پاك است، امّا اگر آن را با فشار جدا كنند احتیاط واجب اجتناب است.



مسأله 98ـ تخم مرغی كه از شكم مرغ مرده بیرون می آید پاك است، به شرط این كه پوست آن سفت شده باشد، ولی باید ظاهر آن را آب بكشند.



مسأله 99ـ اگر برّه و بزغاله پیش از آن كه علفخوار شود بمیرد، پنیر مایه ای كه در شیردان آنهاست پاك است، ولی بیرون آن را بنابر احتیاط واجب باید آب بكشند.



مسأله 100ـ گوشت و پوست و پیه و چرمی كه در بازار مسلمانان فروخته می شود، یا مسلمانی برای انسان هدیه می آورد پاك است، ولی اگر بدانند آن مسلمان از كافر گرفته و رسیدگی لازم را نكرده است، مستحبّ است از آن اجتناب شود، ولی خوردن آن حرام می باشد.



مسأله 101ـ تمام مواد غذایی و غیرغذایی كه از كشورهای غیر اسلامی می آورند مانند كره و روغن و پنیر و انواع داروها و صابون و واكس و پارچه و عطر و امثال اینها، اگر انسان یقین به نجس بودن آنها نداشته باشد، پاك است.







5ـ خون



مسأله 102ـ خون انسان و هر حیوانی كه خون جهنده دارد (یعنی اگر رگ آن را ببرند خون از آن به سرعت جاری می شود) نجس است، ولی خون حیواناتی كه خون جهنده ندارند مانند ماهی و مار و همچنین خون پشه پاك است.



مسأله 103ـ هرگاه حیوان حلال گوشت را مطابق دستور شرع سر ببرند و خون آن به مقدار معمول بیرون آید خونی كه در بدنش باقی می ماند پاك است، مگر این كه سر حیوان را در جای بلند قرار دهند و خون به بدن حیوان بر گردد و اگر به علّت نفس كشیدن، خون برگردد نیز احتیاط واجب، اجتناب است.



مسأله 104ـ خونی كه در تخم مرغ است نجس است بنابر احتیاط واجب و خوردن









[35]



آن نیز حرام است.



مسأله 105ـ خونی كه به هنگام دوشیدن شیر در آن دیده می شود نجس است و شیر را هم نجس می كند.



مسأله 106ـ خونی كه از لثه یا جای دیگر دهان بیرون می آید هرگاه در آب دهان حل شود و از بین برود پاك است و فرو بردن آب دهان نیز در این صورت جایز است، ولی عمداً این كار را نكند.



مسأله 107ـ هرگاه خون به واسطه كوبیده شدن زیر پوست یا ناخن بمیرد، اگر طوری باشد كه دیگر به آن خون نگویند پاك است و اگر به آن خون بگویند مادام كه زیر پوست و ناخن است برای وضو و غسل نماز اشكال ندارد، امّا هرگاه سوراخ شود اگر ضرر و زحمت فوق العاده ای ندارد باید آن را بیرون آورند و اگر زحمت زیاد دارد باید برای وضو و غسل اطراف آن را شست و پارچه ای روی آن بگذارد و روی پارچه دست تر بكشد و احتیاطاً تیمّم هم بكند.



مسأله 108ـ اگر انسان نداند سیاهی زیر پوست، خون مرده است یا گوشت بر اثر كوبیده شدن، به آن رنگ درآمده، پاك است.



مسأله 109ـ زردابه ای كه گاه موقع خراشیدگی پوست یا در اطراف زخم پیدا می شود چنانچه معلوم نباشد خون است یا با خون مخلوط شده، پاك است.



مسأله 110ـ پوست سرخ رنگی كه بعد از شستن زخم یا هنگام بهبودی روی زخم ظاهر می شود پاك است، مگر این كه یقین حاصل شود خون در آن است.







6 و 7ـ سگ و خوك



مسأله 111ـ سگ و خوك معمولی نجس است، حتّی مو و پنجه و ناخن و رطوبتهای آن نجس می باشد ولی سگ و خوك دریایی پاك است.



مسأله 112ـ حیوانی كه از این دو یعنی سگ و خوك متولّد گردد، یا از جفت گیری یكی از این دو باحیوان دیگری متولّد شود و به آن سگ و خوك نگویند پاك است.









[36]



8ـ كافر و كسانی كه در حكم كافرند



مسأله 113ـ كافر یعنی كسی كه خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریكی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یكی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.



مسأله 114ـ كسانی كه به خدا و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) ایمان دارند، ولی وسوسه هایی برای آنها پیدا می شود و به مطالعه و تحقیق می پردازند پاكند و این وسوسه ها ضرری ندارد.



مسأله 115ـ كسی كه ضروری دین اسلام یعنی چیزی را كه همه مسلمانان می دانند (مانند معاد روز قیامت و واجب بودن نماز و روزه و امثال آن) را منكر شود، چنانچه ضروری بودن آن را بداند، كافر است و اگر در ضروری بودن آن شك دارد كافر نیست، ولی احتیاط مستحبّ آن است كه از او اجتناب شود.



مسأله 116ـ آنچه در بالا درباره نجس بودن كافر گفته شد، تمام اجزای بدن او حتّی مو و ناخن را شامل می شود.



مسأله 117ـ كسی كه در جامعه اسلامی زندگی می كند و از اعتقادات او خبر نداریم، پاك است و جستجو و تفتیش لازم نیست و نیز در جوامع غیر اسلامی چنانچه افرادی باشند كه معلوم نباشد مسلمان هستند یا كافر، پاكند.



مسأله 118ـ بچّه های كفّار به حكم آنها هستند و بچّه های مسلمانان حتّی بچّه ای كه فقط پدرش مسلمان است پاك است، امّا اگر فقط مادرش مسلمان باشد احتیاط، اجتناب است.



مسأله 119ـ هرگاه كسی ـ پناه بر خدا ـ به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یكی از ائمّه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، كافراست.



مسأله 120ـ كسانی كه در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلوّ كنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، كافرند.









[37]



مسأله 121ـ كسانی كه عقیده به وحدت وجود دارند یعنی می گویند در عالم هستی یك وجود بیش نیست و آن خداست و همه موجودات عین خدا هستند و كسانی كه معتقدند خدا در انسان، یا موجود دیگری حلول كرده و با آن یكی شده، یا خدا را جسم بدانند احتیاط واجب، اجتناب از آنهاست.



مسأله 122ـ تمام فرقه های اسلامی پاكند، مگر آنها كه با ائمه معصومین(علیهم السلام)عداوت و دشمنی دارند و خوارج و غُلات، یعنی غلوكنندگان در حق ائمّه(علیهم السلام).







9ـ مسكر مایع



مسأله 123ـ شراب و هر مایعی كه انسان را مست می كند نجس است بنابراحتیاط واجب، امّا اگر مثل بنگ و حشیش باشد كه مخدّر و مستی آور است و ذاتاً مایع نیست پاك است، هرچند آن را با آب مخلوط كنند و به صورت مایع درآورند، ولی استعمال آن به هر حال حرام است.



مسأله 124ـ الكل طبّی و صنعتی كه انسان نمی داند از چیز مست كننده مایع گرفته شده، پاك است همچنین ادكلن و عطرها و داروهایی كه با الكل طبّی یا صنعتی مخلوط است.



مسأله 125ـ الكلهایی كه ذاتاً قابل شرب نیست یا جنبه سمّی دارد نجس نیست، ولی هرگاه آن را رقیق كنند و مشروب و مسكر باشد نوشیدنش حرام است و احتیاطاً حكم نجس دارد.



مسأله 126ـ هرگاه آب انگور به خودی خود جوش آید (جوش آمدنی كه معمولاً مقدّمه شراب شدن است) نجس و حرام است، ولی اگر با حرارت آتش یا غیر آن به جوش آید نجس نیست، ولی خوردنش حرام است. همچنین آب خرما و مویز و كشمش، بنابر احتیاط واجب.



مسأله 127ـ هرگاه خرما و مویز و كشمش را در غذا بریزند و بجوشد، خوردن آن اشكال ندارد.









[38]



10ـ آبجو



مسأله 128ـ مشروب الكی كه از جو گرفته می شود و به آن «آبجو» می گویند حرام و از جهت نجاست مانند شراب است، ولی آبی كه برای خواصّ طبّی از جو می گیرند و به آن «ماء الشّعیر» می گویند و ابداً مسكر نیست، پاك و حلال است.



مسأله 129ـ مخمّر آبجو كه به آن «لوردوبیر» نیز می گویند و به صورت گردی است كه مصرف طبّی دارد نه مسكر است و نه مایع، پاك و حلال است.







11ـ عرق حیوان نجاستخوار



مسأله 130ـ عرق شتر نجاستخوار بلكه حیوانات دیگر نجاستخوار نجس است بنابر احتیاط واجب.







عرق جُنُب از حرام



مسأله 131ـ كسی كه از طریق حرام جُنُب شود، خواه به واسطه زنا باشد، یالواط و یا استمناء، عرق او نجس نیست، ولی مادام كه بدن یا لباس او عرق دارد با آن نماز نخواند بنابر احتیاط واجب.



مسأله 132ـ احتیاط مستحبّ آن است كه از عرق جُنُب از حرام پرهیز شود و

برای رعایت این احتیاط، بهتر است با آب ملایم غسل كند، كه به هنگام غسل بدن او عرق نكند، این در صورتی است كه با آب قلیل غسل نماید و اگر با آب كر و مانند آن باشد اشكال ندارد، امّا بعد از پایان غسل یك بار همه بدن را آب بكشد (بنابراحتیاط مستحبّ).



مسأله 133ـ نزدیكی كردن با همسر در حال عادت ماهیانه یا در حال روزه ماه مبارك رمضان حرام است و اگر عرق كند، احتیاط واجب آن است كه با آن، معامله عرق جُنُب از حرام كند.









[39]



مسأله 134ـ منظور از عرق جُنُب از حرام عرقی است كه در آن حال یا بعد از آن، پیش از آن كه غسل كند از بدن او بیرون می آید.



مسأله 135ـ هرگاه جنب ازحرام به واسطه نداشتن آب، یا عذر دیگر، یا تنگی وقت تیمّم كند، عرقهای بدن او بعد از آن پاك و نمازخواندن با آن، جایز است.







راههای ثابت شدن نجاست



مسأله 136ـ نجس بودن چیزی از سه راه ثابت می شود: اوّل آن كه انسان یقین پیدا كند، ولی گمان حتّی گمان قوی كافی نیست; بنابراین، غذا خوردن در بعضی از اماكن عمومی كه گاه انسان گمان قوی به نجس بودن آنها دارد جایز است، مگر آن كه یقین به نجاست پیدا كند. دوم آن كه «ذوالید» یعنی كسی كه چیزی در اختیار اوست (مانند صاحب خانه و فروشنده و خدمتكار) خبر دهد كه آن چیز نجس است. سوم دو نفر عادل و یا حتّی یك نفر گواهی دهد.



مسأله 137ـ هرگاه چیزی پاك بوده شك دارد نجس شده است یا نه، پاك است و اگر چیزی قبلاً نجس بوده شك دارد پاك شده یا نه، نجس است.



مسأله 138ـ هرگاه می داند یكی از دو ظرف، یا دو لباس كه هر دو قابل استفاده اوست نجس شده و نداند كدام است باید از هر دو اجتناب كند، امّا اگر مثلاً نداند لباس خودش نجس شده، یا لباس شخص بیگانه ای كه مورد استفاده او نیست، اجتناب لازم نمی باشد.



مسأله 139ـ افراد وسواسی نباید به علم و یقین خود در طهارت و نجاست توجّه كنند، بلكه باید ببینند افراد معمولی درچه مورد یقین به طهارت یانجاست پیدا می كنند و به همان ترتیب عمل كنندوبرای ترك وسواس،بهترین راه، بی اعتنایی است.



مسأله 140ـ احتیاط زیاد از حد در مسأله طهارت و نجاست از نظر شرع كار پسندیده ای نیست، بلكه اگر سبب وسواس گردد اشكال دارد.







مسأله 141ـ هرگاه گمان كند چیزی نجس شده، تفحّص و جستجو و سؤال كردن لازم نیست و اگر جستجو موجب وسواس گردد، آن هم اشكال دارد.



مسأله 142ـ مستحبّ است علاوه بر رعایت مسائل مربوط به طهارت و نجاست، نظافت و پاكیزگی در بدن و لباس و خانه و مسكن و مركب و تمام محیط زندگی رعایت شود ، همان گونه كه پیغمبر اكرم(صلی الله علیه وآله) و ائمّه هدی(علیهم السلام) رعایت می فرمودند.







اسباب سرایت نجاست



مسأله 143ـ هرگاه چیز پاكی با چیز نجسی ملاقات كند و یكی از آن دو رطوبت داشته باشد نجس می شود، امّا اگر هر دو خشك باشند یا رطوبت بقدری كم باشد كه سرایت نكند، پاك است (مگر در ملاقات چیزی با مرده انسان پیش از غسل دادن كه احتیاط واجب اجتناب است، هرچند خشك باشد).



مسأله 144ـ اگر در ملاقات یا در رطوبت داشتن شك كند، آن چیز نجس نمی شود.



مسأله 145ـ هرگاه بداند قسمتی از فرش، یا لباس نجس شده امّا نمی داند كدام قسمت آن است اگر دست، به قسمتی از آن بزند نجس نمی شود، همین طور هر دو چیزی كه می داند یكی از آن دو نجس شده ،ولی نمی داند كدام نجس است ملاقات با یكی از آن دو سبب نجاست نمی شود.



مسأله 146ـ زمین یا پارچه و مانند آن اگر رطوبت داشته باشد و چیز نجسی به آن برسد همان قسمت نجس می شود و بقیّه پاك است، مگر این كه رطوبت بقدری زیاد باشد كه از جایی به جای دیگر سرایت كند. همچنین خیار و خربزه و ماست و امثال آنها اگر رطوبت زیاد و مسری نداشته باشد، همان محلّ ملاقات نجس می شود.



مسأله 147ـ روغن و شیره اگر روان باشد هرگاه نقطه ای از آن نجس شود تمام آن نجس می شود، امّا اگر روان نباشد، بطوری كه از جایی به جایی سرایت كند فقط محلّ ملاقات نجس است و می توان آن را برداشت و دور ریخت.

مسأله 148ـ اگر مگس یا مانند آن روی چیز نجسی بنشیند، كه تر است و بعد روی چیز پاكی بنشیند نجس نمی شود، چون احتمال دارد پای این حشرات رطوبتی به خود نگیرد،امّا اگر بدانیم نجاستی را باخود حمل كرده وسرایت نموده،نجس می شود.



مسأله 149ـ هرگاه جایی از بدن كه عرق دارد نجس شود، هرجا كه عرق به آن سرایت كند نجس می شود.



مسأله 150ـ اخلاطی كه از بینی یا گلو می آید هرگاه غلیظ باشد و نقطه ای از آن خون داشته باشد همان نقطه نجس است اگر روان باشد،همه نجس می شود.



مسأله 151ـ هرگاه ظرفی را كه ته آن سوراخ است روی زمین نجسی بگذارند، چنانچه آب با فشار از آن خارج شود داخل ظرف نجس نخواهد شد.



مسأله 152ـ هرگاه چیزی مانند سوزن در داخل بدن با نجاستی مانند خون ملاقات كند نجس می شود بنابر احتیاط واجب ، هر چند موقع بیرون آمدن آلوده نباشد، همچنین است آب دهان و بینی هرگاه در داخل دهان و بینی با خون ملاقات كند احتیاط، اجتناب است.



مسأله 153ـ چیزی كه نجس شده مثلاً دستی كه با بول ملاقات كرده، اگر با رطوبت با چیز پاكی ملاقات كند آن هم نجس می شود.







احكام نجاسات



مسأله 154ـ اوّل: خوردن و آشامیدن چیز نجس حرام است و خورانیدن عین نجس، مانند مسكرات به اطفال نیز حرام می باشد و بنابر احتیاط واجب باید از خورانیدن غذایی كه نجس شده به اطفال نیز خودداری كرد، امّا آنچه بر اثر نجس بودن دست خود آنها نجس می شود، اشكال ندارد.



مسأله 155ـ فروختن و عاریه دادن چیز نجس اشكال ندارد و اطّلاع دادن نیز لازم نیست، مگر در صورتی كه بداند گیرنده آن را در خوردن و نماز و مانند آن استعمال









[42]



می كند، كه احتیاط واجب اعلام است. همچنین اگر نزد عاریه گیرنده نجس شود، به هنگام برگرداندن در همین صورت اعلام می كند.



مسأله 156ـ هرگاه انسان ببیند كسی بدون اطّلاع چیز نجسی را می خورد، یا با لباس نجس نماز می خواند لازم نیست به او خبر دهد، امّا اگر صاحب خانه ببیند میهمان با لباس و بدن تر روی فرش نجسی می نشیند، احتیاط آن است كه به او اعلام كند.



مسأله 157ـ هرگاه صاحب خانه در بین غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بنابر احتیاط باید به میهمانها بگوید، ولی اگر یكی از میهمانها بفهمد لازم نیست به دیگران بگوید فقط خودش باید اجتناب كند، مگر این كه با او معاشرت داشته باشند كه برای جلوگیری از آلودگی خودش می تواند بعد از غذا خوردن به آنها بگوید، تا دست و دهان خود را آب بكشند.



مسأله 158ـ دوم: نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود باید فوراً آن را آب كشید. نجس كردن جلد قرآن اگر سبب بی احترامی به قرآن باشد نیز،همین حكم را دارد.



مسأله 159ـ گذاشتن قرآن روی عین نجس چنانچه موجب بی احترامی باشد، حرام است و باید آن را برداشت.



مسأله 160ـ نوشتن قرآن با مركّب نجس حرام است و اگر عمداً یا سهواً نوشته شود باید آن را محو كنند، یا آب بكشند.



مسأله 161ـ دادن قرآن به دست كافر اگر موجب بی احترامی باشد حرام است

و اگر امید هدایت او برود، یا برای تبلیغ اسلام باشد جایز، بلكه گاهی واجب

است.



مسأله 162ـ هرگاه ورق قرآن و دعا یا ورقی كه نام خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) و یا ائمّه(علیهم السلام)روی آن نوشته باشد در جای آلوده و نجسی بیفتد باید فوراً آن را بیرون آورد و آب كشید، هرچند مخارجی داشته باشد و اگر بیرون آوردن آن ممكن نباشد احتیاط









[43]



واجب آن است كه اگر مستراح باشد به آن مستراح نروند تا یقین كنند آن ورق پوسیده، یا خطّ آن محو شده است.



مسأله 163ـ پاك كردن ورق قرآن فقط وظیفه كسی كه آن را نجس كرده نیست، بلكه اگر دیگران هم باخبر شوند وظیفه همه است كه آن را پاك كنند و اگر یكی این وظیفه را انجام دهد، از دیگران ساقط می شود، ولی اگر قرآن مال دیگری است و با شستن از بین می رود یا ناقص می شود آن كس كه آن را نجس كرده، باید خسارت آن را بدهد.



مسأله 164ـ سوم: نجس كردن تربت امام حسین(علیه السلام) حرام است و پاك كردن آن واجب و اگر درمحلّ آلوده ای بیفتد باید همانند ورق قرآن كه در مسأله 162 گفته شد عمل نماید.



مسأله 165ـ چهارم: نجس كردن مسجد حرام است و پاك كردن آن واجب است و شرح این مسأله در بحث احكام مسجد در مكان نمازگزار به خواست خدا خواهد آمد.



مسأله 166ـ پنجم: بدن و لباس نمازگزار و محلّ سجده او باید پاك باشد، شرح این مسائل نیز در بحث لباس و مكان نمازگزار خواهد آمد.



مسأله 167ـ هرگاه «ذوالید» یعنی كسی كه چیزی در اختیار اوست خبر دهد كه آن چیز، نجس یا پاك است باید قبول كرد، خواه عادل باشد یا نه، به شرط این كه بالغ باشد بنابراین، خبر دادن غیربالغ دراین باره قبول نیست، مگر این كه اطمینان از گفته او حاصل شود.