کد مطلب:210155 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:373

بقيع و بقعه هاي آن
پس از رحلت پيامبر (صلي الله عليه وآله) تا به امروز، اين قبرستان، همچنان آباد و برقرار بوده و بسياري از صحابه و تابعين و علما را در طول تاريخ در آغوش خود جاي داده است. مالك بن انس گويد: حدود ده هزار نفر از صحابه در بقيع دفن شده اند. [1] .

از كيفيت برخي از قبور چنين بر مي آيد كه مكان هاي خاصي از بقيع، اختصاص به افراد خاصي داشته و يا به هر حال، وضعيت چنان بوده كه امكان دفن افراد وابسته به يك خانواده وجود داشته و آنان مي توانسته اند در كنار هم دفن شوند. براي مثال، كنار هم قرار



[ صفحه 330]



داشتن قبور چهار امام، با اين كه در فواصل مختلف زماني رحلت كرده اند، شاهدي براي اين امر است. همچنين دفن شدن چندين تن از همسران پيامبر يا دختران آن حضرت و... در كنار يكديگر، همين مسأله را تأييد مي كند.

باقي ماندن محل اين قبور، نشان از آن دارد كه قبرهاي مذكور از همان آغاز مورد توجه و زيارت مردم بوده است. اين امر اختصاص به شيعه نداشته و اهل سنت نيز نسبت به قبور همسران پيامبر و يا عثمان و نيز برخي از علماي خود; مانند مالك بن انس و استاد و شيخ او نافع، قاري قرآن كه در كنار هم مدفون هستند، احترام گذاشته و به زيارت آنها مي رفته اند. اين مسأله سبب شد تا به مرور، براي حفظ اين قبور، بناها و بقعه هايي كه در آغاز كوچك بوده، روي آنها ساخته شود.

عباسيان، براي حفظ قبر عباس، بنايي روي آن ساختند. از آن جا كه قبر عباس در كنار قبر چهار امام و قبر منسوب به حضرت زهرا (عليها السلام) يا فاطمه بنت اسد بود، بقعه ياد شده، بر روي همه آنها يكجا بنا شد. پيش يا پس از آن، بقعه هايي نيز براي همسران پيامبر، عمه ها و نيز امام مالك و غيره ساخته بودند و از قرن ششم به بعد، كساني از بزرگان نيز كه علاقمند به برخي از مدفونين در اين مكان بودند، بقعه هايي براي آنان ساختند.

به نوشته مطري (741) افزون بر قبه اي كه روي مزار عباس و چهار امام بود، در كنار آن، قبه اي روي قبر عقيل و عبدالله بن جعفر نيز وجود داشت. پس از آن قبه اي بر مرقد ابراهيم فرزند پيامبر (صلي الله عليه وآله) بود كه در سمت قبله آن، ضريح مشبك قرار داشت و در كنار وي عثمان بن مظعون دفن شده بود. [2] .

اين سخن پيامبر در وقت دفن ابراهيم كه به سلف صالح ما عثمان بن مظعون ملحق شد، همان طور كه مطري نقل كرده، ثابت مي كند كه قبر عثمان بن مظعون بايد در كنار قبر ابراهيم باشد.

وي مي افزايد: پيش از آنكه عبدالرحمان بن عوف درگذرد، عايشه از او خواست كه در خانه اش كنار شيخين دفن شود، اما او گفت كه با ابن مظعون عهدي دارد و



[ صفحه 331]



مي خواهد كنار او دفن شود. به نوشته مطري، اين زمان، در داخل قبه عقيل، يك حظيره سنگي بود كه قبور زنان پيامبر در آن قرار داشت و بدين ترتيب روشن مي شود كه بعدها قبه اي مستقل براي همسران پيامبر (صلي الله عليه وآله) ساخته شده است.

نايب الصدر كه در محرم سال 1306 ق. از بقيع ديدن كرده، از واقع شدن بقيع در خارج ديوار اصلي شهر مدينه ياد كرده و نوشته است: دور بقيع حصاري بود كه دو در داشت; يكي از اين دو در، در برابر بقعه ائمه (عليهم السلام) بود و ديگري در برابر درِ اصلي ورود به شهر مدينه. در آنجا سنگ نبشته اي وجود داشت كه اشعار تركي بر آن حك شده بود و نشان مي داد كه تاريخ بناي حصار بقيع، سال 1223 ق. بوده و به دست سلطان محمود عثماني نوشته شده است. [3] .

به نوشته برخي از منابع، در سال 1234 ق. محمدعلي پاشا، حاكم مصر، بقعه ائمه بقيع را به دستور سلطان عثماني بازسازي كرد. [4] .

سيد جعفر مدني برزنجي (م 1317 ق.) كه خاندانش از سوي دولت عثماني، متوليان رسمي بقيع بودند، نوشته است: بقعه اي كه عباس و ائمه چهارگانه در آن قرار داشتند، قبه اي بزرگ و عالي بوده است. اين بقعه، به مانند ديگر قبه هاي منهدم شده، بعدها در دوره سلطان محمودخان عثماني ساخته شد كه به گفته مدني، بوابي آن با فرامين سلطاني، از سوي عثماني ها، در خاندان آنها بوده است. [5] اين دربانان، به رغم آن كه از سادات بودند، نسبت به شيعيان، به ويژه شيعيان عجم سخت گيري زيادي داشتند و براي هر زائر شيعه كه وارد حرم ائمه مي شد، مبلغي مي گرفتند. [6] .

در نزديكي قبه عباس و ائمه، بقعه كوچكي روي قبر ابن ابي الهيجاء بوده است. اين شخص كه از امراي دولت فاطمي بود، كارهاي عمراني زيادي در آثار متبركه حرمين به



[ صفحه 332]



انجام رسانيد. در همان نزديكي، مقبره اي هم براي اميرچوپان ـ از سلسله چوپانيان عراق عجم ـ بوده است. [7] .

به طور معمول قبوري كه دو سنگ ـ يعني يكي در بالا و ديگري در پايين ـ دارد، صاحب آن زن و قبوري كه تنها يك سنگ دارد، نشان از مرد بودن صاحب آن مي باشد.

طي دو دهه گذشته، دو بار ديوار بقيع تخريب و بازسازي شده است. بازسازي جديد كه در روزگار فهد صورت گرفت، بقيع را به مقدار زيادي از حالت ويرانه اي كه پيش از آن داشت، درآورد. در اين طرح كه هماهنگي وضعيت بقيع با مجموعه طرح حرم نبوي مورد توجه بود، ابتدا ديواره هاي بقيع به شكل زيبايي ساخته شد; سپس در داخل بقيع طي سال هاي 1418 ـ 1419 مسيرهاي رفت و آمد سنگفرش گرديد و مانع از برخاستن خاك به دليل شلوغي جمعيت شد. اين در حالي است كه اميد مي رود قبور ائمه بقيع، دست كم سنگفرش شده و از اين وضعيت بدر آيد.

گفتني است روزگاري نيز كه اين بقعه ها وجود داشت، به دليل تسلط دولت عثماني، آنچنان كه بايد و شايد اجازه آباداني بقعه ائمه داده نمي شد. شايد هم در آن روزگار، سلاطين شيعه ايران به اين امر توجهي نداشتند. يك زائر زن كه اواخر دوره صفوي به زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه وآله)، فاطمه زهرا (عليها السلام) و سپس بقيع رفته، در وصف قبور امامان چنين سروده است:



چو گرديدم بدان دولت ميسر

شدي چشمم از آن مرقد منور



پس آنگه رو سوي زهرا نمودم

به درگاهش جبين خويش سودم



ز خاك مرقد آن مهر تابان

كشيدم بر دو ديده توتيا سان



مشرف چون شدم زان خلد رضوان

روان گشتم به پابوس امامان



چو بر آن آستان عرش بنيان

كه مي شد تازه از وي دين و ايمان



رسيدم ديده را روشن نمودم

جبين خويش را بر خاك سودم



[ صفحه 333]



نديدم اندر آن ارض مطهر

بجز نور فروزان زيب ديگر



ميان يك ضريحي چهار مولاي

گرفته هر يكي در گوشه اي جاي



زميني كو بُدي بالاتر از عرش

به كهنه بوريايي گشته بد فرش



مكاني را كه بد توأم به جنت

ندادندش از قنديل زينت



نسيما سوي اصفاهان گذر كن

در آن سلطان ايران را خبر كن



بگو كي شاه عادل در كجايي

از اين جنت سرا غافل چرايي



بيا بنگر بر اولاد پيمبر

بدان رخشنده كوكبهاي انور



كه مسكن كرده اند در يك سرايي

ضريح از چوب و فرش از بوريايي



روان كن اي غلام آل حيدر

فروش [8] لايق آن چار سرور



ز بهر زينت آن خلد رضوان

قناديل طلا چون مهر رخشان



كه از كوري چشمِ آن رقيبان

ز زيور گردد او چون خلد رضوان



چو گرديدم شرفياب زيارت

نمودم خانه دين را عمارت



وداع از تربت آن شهرياران

نمودم سينه سوزان ديده گريان [9] .



اكنون قبور موجود در بقيع به صورت فضاي باز و ساده و بدون بقعه درآمده و قبرها جز نشاني ساده، به صورت سنگي كه بالاي سر آنها گذاشته شده، چيزي ندارد. با اين حال، تعلق خاطر مسلمانان به مدفون شدگان بقيع سبب گرديد كه همچنان قبر عده اي از بزرگانِ مدفون، مشخص باقي بماند; گرچه به مرور زمان، قبور صدها بلكه هزاران تن از صحابه و تابعين به دست فراموشي سپرده شد و قبر آنان نامشخص ماند.

سفرنامه ها و كتاب هاي تاريخي كه در قرون مختلف به نگارش درآمده است، حكايت از اعتناي كامل زائرانِ حرم نبوي به اين قبرستان مي كند. مسلمانان از هر فرقه و مسلك، پس از زيارت خيرالبشر به زيارت دفن شدگان در بقيع آمده و خاطره پرشكوه



[ صفحه 334]



عصر نخستين اسلامي و مظلوميت امامان را زنده نگاه داشته اند.

در اينجا به معرفي برخي از شخصيت هاي مدفون در بقيع مي پردازيم:


[1] نزهة الناظرين، ص 275.

[2] التعريف، ص 43.

[3] سفرنامه نايب الصدر شيرازي، ص 227.

[4] به سوي ام القري، ص 316.

[5] نزهة الناظرين، ص 276.

[6] فصلنامه ميقات حج، ش 19، ص 181.

[7] نزهة الناظرين، ص 281.

[8] فرش هاي.

[9] سفرنامه منظوم حج، بانوي اصفهاني، ص 71 ـ 72.