کد مطلب:280061
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:514
صاحب الامر
(صحيح مسلم ج 6 ص 52، يوم الخلاص ص 223):
قال رسول الله (ص): لا تزال طائفة من امتي علي الحق ظاهرين حتي يأتي امرالله.
حضرت رسول اكرم (ص) فرمود: هميشه گروهي از امت من بر حق و ظاهرند تا فرمان خدا برسد.
(بحار ج 52 ص 158):
قال الباقر (ع): ان لصاحب هذا الامر بيتا، يقال له: بيت الحمد، فيه سراج يزهر منذ يوم ولد الي ان يقوم بالسيف، لا يطفأ.
حضرت امام باقر (ع) فرمود: صاحب اين امر (ع) خانه اي دارد بنام «بيت الحمد خانه ستايش» در آن چراغي روشن است از آنروزي كه متولد شد و تا روزي با شمشير قيام فرمايد روشني مي دهد و خاموش نمي گردد.
(بحار ج 51 ص 145):
قال الصادق (ع): ان لصاحب هذا الامر غيبة فليتق الله عبد و ليتمسك بدينه.
حضرت امام صادق (ع) فرمود: صاحب اين امر (ع) غيبتي دارد بايد بنده از خدا بترسد و بدين خود متمسك باشد.
(غيبة النعماني ص 159، بحار ج 52 ص 362):
قال اميرالمؤمنين (ع): ان صاحب هذا الامر لو قد ظهر لقي من الناس مثل ما لقي
[ صفحه 239]
رسول الله (ص) (و اكثر).
حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: همانا صاحب اين امر (ع) اگر ظاهر شود از مردم مي بيند آنچه رسول اكرم (ص) از مردم ديد بلكه بيشتر.
(اثبات الهداة ج 3 ص 442):
عن علي بن جعفر عن اخيه موسي بن جعفر (ع) في حديث انه قال: يا بني لا بد لصاحب هذا الامر من غيبة حتي يرجع عن هذا الامر من كان يقول به، انما هي محنة من الله عزوجل.
بنقل از علي بن جعفر (ع) از برادر بزرگوارش حضرت امام كاظم (ع) «به فرزندش» فرمود: اي پسر جانم صاحب اين امر (ع) ناچار غيبتي دارد تا آنحد كسي كه قائل به او است برمي گردد همانا اين محنتي است كه از خداي عزوجل مقدر شده.
(اثبات الهداة ج 3 ص 445):
عن ابي حمزة عن ابيعبدالله (ع) في حديث انه سأله عن صاحب هذا الامر؟ فقال: يملاها عدلا كما ملئت ظلما و جورا علي فترة من الائمة، كما ان رسول الله (ص) بعث علي فترة من الرسل.
بنقل از ابي حمزة از امام صادق (ع) در ضمن حديثي كه درباره ي صاحب الامر پرسيده بود. فرمود: او پر مي كند زمين را از عدل و داد چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد. در فاصله فترت پس از ائمه معصومين (ع) چنانكه رسول اكرم (ص) در فاصله فترت بعد از پيغمبران (ع) مبعوث شد.
(اثبات الهداة ج 3 ص 448):
عن ابي خديجة عن ابيعبدالله (ع) انه سئل عن القائم فقال: كلنا قائم بامرالله واحد بعد واحد، حتي يجيئي صاحب السيف، فاذا جاء صاحب السيف جاء بامر غير الذي كان.
بنقل از ابي خديجه از امام صادق (ع) كه درباره ي حضرت قائم (ع) سئوال شده بود فرمود: همه ي ما قيام به امر خدا يكي پس از ديگري مي كنيم تا صاحب شمشير (ع) بيايد و چون او آيد امري آورد غير از آنچه بود.
[ صفحه 240]
(اثبات الهداة ج 3 ص 452):
و في معجزات ابي محمد (ع) في حديث: انه كتب الي رجل سألت عن القائم و اذا قائم قضي بعلمه بين الناس كقضاء داود لا يسأل البينة.
در معجزات حضرت امام حسن عسكري (ع) در ضمن حديثي حضرت به مردي نوشت: درباره ي قائم (ع) پرسيد ولي چون قيام كند بعلم خود در ميان مردم قضاوت و حكومت كند مانند داود (ع) بينة و شاهد نمي خواهد.
(اثبات الهداة ج 3 ص 478):
عن الريان بن الصلت قال: قلت للرضا (ع): انت صاحب هذا الامر؟ فقال: انا صاحب هذا الا مر و لكني لست بالذي يملاها عدلا كما ملئت جورا و كيف اكون ذلك علي ما تري من ضعف بدني؟ و ان القائم هو الذي اذا خرج كان في سن الشيوخ و منظر الشباب قويا في بدنه حتي لو مده يده الي اعظم شجرة علي وجه الارض لقلعها و لو صاح بين الجبال لتد كدكت صخورها، يكون معه عصا موسي و خاتم سليمان ذلك الرابع من ولدي يغيبه الله في سترة ماشاءالله ثم يظهره فيملاء به الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما.
بنقل از زريان بن صلت گفت: به حضرت امام رضا (ع) عرض كردم: شما صاحب الامر مي باشيد؟ فرمود: من صاحب الامرم ولي آن صاحب الامري كه زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از ظلم شده باشد نيستم و چگونه آن باشم در حالي كه ناتواني بدني مرا مي بيني و همانا قائم (ع) آن كس است كه چون خروج كند در سن سالخوردگان ولي در قيافه جوانان باشد نيروي بدني او قوي است تا آنجا كه چون دست يازد به درخت بزرگي آنرا از ريشه برمي كند و اگر فرياد در ميان كوه ها بر كشد تمام صخره ها در هم كوبيده شود عصاي موسي (ع) و انگشتري سليمان (ع) با او است و او چهارمين فرزند من است خدا او را در پرده غيب خود هر چقدر بخواهد پنهان مي كند سپس ظاهرش مي سازد و زمين را بوسيله او پر از عدل و داد فرمايد چنانكه پر از ظلم شده باشد.
(اثبات الهداة ج 3 ص 481):
عن يعقوب بن منقوش قال: دخلت علي ابي محمد الحسن بن علي (ع) و هو
[ صفحه 241]
جالس علي دكان في الدار وعن يمينه بيت عليه ستر مسبل فقلت له: سيدي من صاحب هذا الامر؟ قال: ارفع هذا الستر فرفعته فخرج الينا غلام خماسي له عشر او ثمان او نحو ذلك واضح الجبينين ابيض الوجه دري المقلتين شئن الكفين معطوف الركبتين في خده الايمن خال و في رأسه ذوابة فجلس علي فخذ ابي محمد الحسن فقال: هذا صاحبكم ثم و ثب فقال له: يا بني ادخل الي الوقت المعلوم فدخل البيت و انا انظر اليه فقال: يا يعقوب انظر من في البيت فدخلت فما رأيت احدا.
بنقل از يعقوب بن منقوش گفت: بخدمت حضرت امام حسن عسكري (ع) رسيدم حضرت بر مسدي نشسته بود و در جانب راست اطاقي بود كه پرده آويخته داشت من عرض كردم: اي سيد و مولاي من صاحب الامر كيست؟ فرمود: اين پرده را بالا بزن من پرده را بالا زدم پسري پنج يا ده يا هشت ساله كه پيشاني گشاده و سپيدروي و چشمهاي درخشان و كف دست هاي غليظ و زانوان درشت و متمايل به جلو در گونه راستش خال و بر سرش گيسو بود بيرون آمد و بر زانوي امام عسكري (ع) نشست امام (ع) فرمود: اين صاحب الامر شما هست سپس آن پسر (ع) برخاست امام (ع) فرمود: اي پسر جانم به اطاق داخل شو تا وقتي كه براي تو معلوم است آن پسر (ع) داخل اطاق گشت امام (ع) فرمود: اي يعقوب ببين در اطاق كيست؟ من داخل اطاق شدم و كسي را نديدم.
(اثبات الهداة ج 3 ص 586):
عن ابي الجارود قال: قلت لابي جعفر (ع) جعلت فداك اخبرني عن صاحب هذا الامر، قال: يمسي من اخوف الناس و يصبح من امن الناس، يوحي اليه هذا الامر ليله و نهاره قال: قلت: يوحي اليه يا اباجعفر؟ قال: يا اباجارود انه ليس و حي نبوة و لكنه يوحي اليه كوحيه الي مريم بنت عمران و الي ام موسي و الي النحل، يا اباالجارود ان قائم آل محمد (ص) اكرم علي الله من مريم بنت عمران و ام موسي و النحل.
بنقل از ابي الجارود گفت: به حضرت امام باقر (ع) عرض كردم: فدايت شوم مرا از صاحب الامر (ع) با خبر ساز. فرمود: شب مي كند در حالي كه ترسناك ترين مردم است و صبح مي كند در حالي كه ايمن ترين مردم باشد در شب و روز اين امر به او وحي
[ صفحه 242]
مي شود. عرض كردم: آيا به او وحي مي شود؟ فرمود: اي ابي جارود اين وحي وحي نبوت و پيغمبري نيست ولي در مقوله وحيي است كه به مريم (ع) دختر عمران و به مادر موسي (ع) و به زنبور عسل شده اي اي ابي جارود همانا قائم آل محمد (ص) در نزد خدا گرامي تر از مريم دختر عمران و مادر موسي (ع) و زنبور عسل است.
(اثبات الهداة ج 3 ص 590):
و في كتاب مجمع البيان عند قوله تعالي: «ان الارض يرثها عبادي الصالحون» قد اورد الامام ابوبكر احمد بن الحسين البيهقي في كتاب البعث و النشور اخبارا كثيرة في المعني يعني الاخبار بالمهدي (ع)... من طرق كثيرة ذكرها..عن ذر عن (بن ظ) عبدالله عن النبي (ص) قال: لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطول الله ذلك اليوم حتي يبعث فيه رجلا مني او من اهل بيتي و في بعضها يواطي ء اسمه اسمي يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا.
در كتاب تفسير مجمع البيان در تفسير آيه كريمه: «همانا وارث زمين بندگان شايسته ي من باشند» فرموده: امام ابوبكر احمد بن حسين بيهقي در كتاب بعث و نشور خود اخبار بسياري راجع به مهدي (ع)... از راه هاي بسيار ايراد كرده. آنرا ذكر كرده از ابن عبدالله از حضرت رسول كرم (ص) فرمود: اگر باقي نماند از دنيا مگر يك روز البته خدا آنروز را طولاني كند تا برانگيزد مردي (ع) را كه از من يا از اهل بيت (ع) من باشد در بعضي روايات آمده: اسم او مطابق اسم من باشد زمين را پر كند از عدل و داد چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد.
(اثبات الهداة ج 3 ص 597):
عن صدقة بن موسي عن ابيه عن الرضا (ع) قال:الخلف الصالح من ولد ابي محمد الحسن بن علي (ع) و هو صاحب الزمان و هو المهدي.
بنقل از صدقه بن موسي از پدرش از حضرت امام رضا (ع) فرمود: خلف صالح از فرزندان ابي محمد امام حسن بن علي عسكري (ص) باشد او صاحب الزمان (ع) و مهدي (ع) است.
(بحار ج 51 ص 33):
عن الحميري، قال: كنت مع احمد بن اسحاق عند العمري (رض) فقلت للعمري:
[ صفحه 243]
اني اسئلك عن مسألة كما قال الله عزوجل في قصة ابراهيم «اولم تؤمن قال بلي و لكن ليطمئن قلبي» هل رأيت صاحبي؟ قال: نعم، و له عنق مثل ذي و اشار بيديه جميعا الي عنقه قال: قلت: فالأسم قال: اياك ان تبحث عن هذا فان عند القوم ان هذا النسل قدانقطع.
بنقل از حميري گفت: من با احمد بن اسحق در خدمت عمروي بوديم من به عمروي (رض) عرض كردم: چيزي از تو مي پرسم بدانگونه كه خداي عزوجل در داستان حضرت ابراهيم (ع) فرمود:«مگر ايمان نداري عرض كرد: ايمان دارم ولي براي اطمينان قلبم مي پرسم» آيا تو صاحب الامر (ع) را ديدار كرده اي؟ گفت آري. او گردني دارد مثل اين و اشاره به گردن خود كرد. گفتم: اسم او چيست؟ فرمود: از اين بحث بگذر زيرا اين قوم عقيده دارند كه نسل امام حسن عسكري (ع) منقطع شده است.
(بحار ج 51 ص 34):
عن عبدالله بن عطا قال: قلت لابي جعفر (ع): ان شيعتك بالعراق كثير، و والله ما في اهل البيت مثلك كيف لا تخرج؟ فقال: يا عبدالله بن عطا، قد امكنت الحشوة من اذنيك و الله ما انا بصاحبكم. قلت: فمن صاحبنا؟ قال: انظروا من تخفي علي الناس ولادته فهو صاحبكم.
بنقل از عبدالله بن عطاء گفت: به امام باقر (ع) عرض كردم شيعيان شما در عراق بسيارند بخدا قسم در ميان اهل بيت (ع) مانند شما كسي نيست چرا خروج نمي كني؟ فرمود: اي عبدالله بن عطاء سخنان اراذل شيعيان را مي شنوي و از آنها مي پذيري به آن خيالي كه كرده اند ما ياران زيادي داريم و چرا خروج نمي كنيم بخدا قسم من صاحب الامر شما نيستم. عرض كردم: پس صاحب الامر ما كيست؟ فرمود: بنگريد كسي كه ولادتش بر مردم پنهان باشد او صاحب شما خواهد بود.
(بحار ج 51 ص 114):
عن علي بن ابيطالب (ع) انه قال: صاحب هذا الامر من ولدي هو الذي يقال مات هلك لابل في اي واد سلك.
حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: صاحب اين امر از فرزندان من است او است همان
[ صفحه 244]
كسي كه گويند مرد يا هلاك شد نه بلكه در كدام بيابان قرار دارد.
(بحار ج 52 ص 110):
عن البزنطي قال: سألت الرضا (ع) عن مسألة للرؤيا فأمسك ثم قال: انا لو اعطيناكم ما تريدون، لكان شرا لكم و اخذ برقبة صاحب هذا الأمر قال: و قال: وانتم بالعراق ترون اعمال هؤلاء الفراعنة و ما اسهل لهم، فعليكم بتقوي الله و لا تغرنكم الدنيا و لا تغتروا بمن اسهل له فكأن الامر قد وصل اليكم.
بنقل از برنظي گفت: از حضرت امام رضا (ع) مسئله اي را راجع به رؤيا (ديدن) را پرسيدم حضرت درنگي كرد سپس فرمود: ما اگر آنچه مي خواهيد به شما مي دهيم براي شما شر باشد و گريبان و گردن صاحب اين امر گرفته مي شود كه گفته و فرمود: شما در عراق كارهاي ان فرعونها را مي بينيد و مي بينيد آنچه به آنها مهلت به او داده شده فريب مخوريد پس گوئي امر به شما رسيده است.
(بحار ج 52 ص 113):
عن علي بن جعفر، عن اخيه موسي بن جعفر (ع) قال: اذا فقد الخامس من ولد السابع من الأئمة فالله الله في اديانكم لا يزيلنكم عنها احد يا بني انه لابد لصاحب هذا الامر من غيبة، حتي يرجع عن هذا الامر من كان يقول به، انما هي محنة من الله امتحن الله بها خلقه.
بنقل از علي بن جعفر (ع) از برادر بزرگوارش حضرت امام موسي الكاظم (ع) فرمود: وقتي كه پنجمين (ع) فرزند از امام هفتم (ع) از امامان مفقود گردد پس خدا را خدا را درباره ي دين شما كسي شما را از دين نلغزاند اي پسر جانم صاحب الامر (ع) ناگزير از غيبت است تا آنكه از امر ولايت برگردد كسيكه معتقد بدان بود همانا اين محنتي است از خدا كه بدان خلق خود را امتحان فرمايد.
[ صفحه 245]