کد مطلب:280069
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:436
مهدي و حكومتش
(بحار ج 52 ص 157 و اثبات الهداة ج 3 ص 445):
عن مفضل بن عمر قال: سمعت اباعبدالله (ع) يقول: لصاحب هذا الامر غيبتان: احديهما يرجع منها الي اهله و الاخري يقال: هلك في اي واد سلك، قلت: كيف يصنع اذا كان كذلك؟ قال: اذا دعاها مدع فاسئلوه عن اشياء يجيب فيها مثله.
بنقل از مفضل بن عمر گفت: از حضرت امام صادق (ع) شنيدم مي فرمود: براي صاحب الامر (ع) دو غيبت باشد در يكي از آنها بايد رجوع شود به اهلش (منظور سفراء اربعه هستند) و در غيبت دويم گفته شود: هلاك شده در كدام وادي قرار و سلوك دارد من عرض كردم در اينصورت چه بايد كرد؟ فرمود: اگر كسي ادعاي مهدويت كند مسائل گوناگون را از او بپرسيد كه در آن مسائل مثل او پاسخ دهد.
(بحار ج 52 ص 320 و اثبات الهداة ج 3 ص 447):
عن ابي عبيدة الحذاء عن ابي عبدالله (ع) في حديث قال: اذا قام قائم آل محمد حكم بحكم داود و سليمان لا يسأل بينة.
بنقل از ابوعبيدة حذاء از امام صادق (ع) كه در ضمن حديثي فرمود: وقتي كه قائم آل محمد (ع) فرمايد مانند داود و سليمان عليهاالسلام حكم كند و بينه و شاهد نمي خواهد.
[ صفحه 313]
(اثبات الهداة ج 3 ص 539):
عن زرارة عن ابي جعفر (ع) قال: قلت له: رجل من الصالحين سمه لي، اريد القائم (ع) فقال: اسمه اسمي فقلت: ايسير بسيرة محمد (ص)؟ فقال: هيهات هيهات يا زرارة ما يسير بسيرته فقال: ان رسول الله (ص) سار في امته بالمن يتألف الناس و القائم (ع) بسير فيهم بالقتل، بذلك امر في الكتاب الذي معه ان يسير بالقتل و لا يستتيب احدا ويل لمن ناواه.
بنقل از زراره (رض) گفت: به حضرت امام باقر (ع) عرض كردم يكي از مردان صالح و شايسته را براي من نام ببر و مقصود من قائم (ع) بود فرمود: اسم او اسم من است «م ح م د» عرض كردم: آيا سيره و روش او چون سيره و روش حضرت رسول اكرم (ص) باشد؟ فرمود: هرگز هرگز اي زرارة سيره و روش آن حضرت را ندارد. همانا رسول خدا (ص) در امت خود روش منت و تأليف داشته باشد و قائم (ع) و همراهانش به موجب مكتوبي كه همراه دارد بايد روش كشتار داشته باشد و از كسي توبه هم نمي خواهد واي بر كسي كه با او ستيزه و مخالفت كند.
(اثبات الهداة ج 3 ص 540):
عن ابي بصير (ره) قال: قال ابوجعفر (ع): يقوم القائم بكتاب جديد و امر جديد و قضاء جديد علي العرب شديد ليس شأنه الا السيف لا يستتيب احدا، و لا تأخذه في الله لومة لائم.
بنقل از ابي بصير (ره) گفت: امام باقر (ع) فرمود: قائم (ع) قيام مي كند با كتاب تازه و امر تازه و حكومت تازه كه بر عرب سخت مي گيرد كارش جز شمشير چيز دگري نيست و كسي را وادار به توبه نمي كند و در راه اجراء حكم خدا ملامت هيچ ملامت گري او را باز نمي دارد.
(بحار ج 12 ص 320):
عن الحسن بن طريف قال: كتبت الي ابي محمد العسكري (ع) اسأله عن القائم اذا قام بم يقضي بين الناس؟ و اردت ان أسأله عن شيي لحمي الربع فاغفلت ذكر الحمي فجاء الجواب: سألت عن الامام فاذا قام يقضي بين الناس بعلمه كقضاء داود (ع) لا يسأل البينة.
[ صفحه 314]
بنقل از حسن بن طريف گفت: به خدمت حضرت امام ابي محمد حسن عسكري (ع) نامه نوشتم و درباره ي اينكه قائم (ع) چون قيام فرمايد در ميان مردم چگونه حكومت و قضاوت مي كند و من مي خواستم در باب تب ربع پرستش كنم ولي غفلت كردم. جواب رسيد: كه درباره ي امام (ع) پرسيده اي كه چگونه قضاوت وحكومت مي كند او به علم خود عمل كند و قضاوت او چون قضاوت داود (ع) است و شاهد و بينه نمي طلبد.
(بحار ج 52 ص 323):
عن ابي هاشم الجعفري قال: كنت عند ابي محمد (ص) فقال: اذا قام القائم امر بهدم المنار و المقاصير التي في المساجد، فقلت في نفسي: لاي معني هذا؟ فأقبل علي فقال: معني هذا انها محدثة مبتدعة لم يبنها نبي و لا حجة.
بنقل از ابي هاشم جعفري گفت: در محضر امام حسن عسكري (ع) بودم فرمود: چون قائم (ع) قيام فرمايد فرمان به تخريب و ريختن تمام مناره ها و مقصوره همه مساجد مي دهد من پيش خوف گفتم اين عمل چه سودي دارد؟ حضرت رو بمن كرد و فرمود: اين بدين معني باشد كه مناره ها و مقصوره ها امري تازه و بدعتي است كه هيچ پيغمبر (ص) و حجتي (ع) آن را نساخته است.
(وسائل الشيعه ج 18 ص 198):
عن ابان قال: سمعت اباعبدالله (ع) يقول: لا تذهب الدنيا حتي يخرج رجل مني يحكم بحكومة آل داود و لا يسأل بينة، يعطي كل نفس حقها.
بنقل از ابان گفت: از امام صادق (ع) مي فرمود: دنيا سپري نمي گردد تا مردي از من خروج كند و به حكومت آل داود (ع) حكومت نمايد و از كسي شاهد وبينه نطلبد و حق هر ذي حقي را به وي رساند.
(بحار ج 52 ص 321):
عن الحسين بن خالد قال: قال علي بن موسي الرضا (ع): لا دين لمن لا ورع له، و لا ايمان لا تقية له ان اكرمكم عندالله عزوجل اعملكم بالتقية قبل خروج قائمنا فمن تركها قبل خروج قائمنا فليس منا. فقيل له: يابن رسول الله و من القائم منكم اهل البيت؟ قال: الرابع من ولدي ابن سيدة الاماء يطهر الله به الارض من كل جور،
[ صفحه 315]
و يقدسها من كل ظلم و هو الذي يشك الناس في ولادته، و هو صاحب الغيبة قبل خروجه، فاذا خرج اشرقت الارض بنور ربها، و وضع ميزان العدل بين الناس فلا يظلم احد احدا. و هو الذي تطوي له الارض، و لا يكون له ظل و هو الذي ينادي مناد من السماء باسمه، يسمعه جميع اهل الارض بالدعاء اليه، يقول: الا ان حجة الله قد ظهر عند بيت الله فاتبعوه، فان الحق معه و فيه و هو قول الله عزوجل: «ان نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين».
بنقل از حسين بن خالد گفت: حضرت امام علي بن موسي الرضا (ع) فرمود: كسي كه ورع و پارسائي ندارد دين ندارد و كسي كه تقيه ندارد ايمان ندارد همانا گرامي ترين شما در پيشگاه خداي عزوجل كسي كه پيش از خروج قائم ما (ع) بيشتر عمل به تقيه كند و آن كسي كه قبل از خروج قائم ما تقيه را ترك گويد از ما نيست. به حضرت عرض شد: يابن رسول الله (ص) و قائم از شما اهل بيت (ع) كيست؟ فرمود: چهارمين فرزند من فرزند سرور كنيزان كه بوسيله او زمين را از همه ستمها و ظلمها پاك كند و كسي است كه مردم در ولادت او به شك و ترديد خواهند بود و او پيش از خروج داراي غيبت باشد و چون خروج كند زمين به نور پروردگارش روشن و درخشان گردد. و ترازوي عدل در ميان مردم گذارده شود در نتيجه كسي به كسي ستم نتواند كرد. و او است آن كس كه زمين براي او درنورديده شود و او را سايه نباشد و او است آنكس كه از آسمان منادي بنام او نداء كند به قسمي كه همه ي مردم زمين دعوت بسوي او را بشنوند كه هان كه حجت خدا در جوار بيت الله ظاهر شد پس پيروي او كنيد زيرا حق با او و در او است و اين است تفسير فرمان خداي عزوجل: «اگر بخواهيم نازل مي كنيم برايشان از آسمان آيت و علامتي را كه گردنهاي همه براي او فروتني كنند».
(بحار ج 52 ص 325):
عن ابان بن تغلب قال: قال ابوعبدالله (ع): دمان في الاسلام حلال من الله عزوجل لا يقضي فيهما احد بحكم الله عزوجل حتي يبعث الله القائم من اهل البيت فيحكم فيهما بحكم الله عزوجل لا يريد فيه بينة: الزاني المحصن يرجمه. و مانع الزكاة يضرب رقبته.
[ صفحه 316]
بنقل از ابان بن تغلب گفت: حضرت امام صادق (ع) فرمود: دو خون در اسلام از سوي خداي عزوجل حلال اعلام شده كه كسي به حكم خداي عزوجل در آن دو خون قضاوتي نتواند كرد تا خداي تعالي قائم اهل بيت (ع) را مبعوث فرمايد و او در آن او حكم خدا را اجراء خواهد فرمود و بينه و شاهد هم نخواهد خواست. مرد زناكار محصن (داراي همسر) كه رجمش مي كند و مانع زكوة كه گردنش را مي زند.
[ صفحه 317]