کد مطلب:280078
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:423
وقت گزاران دروغ گويند
(بحار ج 53 ص 3):
قال الصادق (ع): ان من وقت لمهدينا وقتا فقد شارك الله تعالي في علمه، و ادعي انه ظهر علي سره.
حضرت امام صادق (ع) فرمود: همانا كسي وقت ظهور براي مهدي ما (ع) تعيين كند محققا در علم خدا شركت جسته و ادعاء كرده مهدي (ع) مهدي (ع) در سر خدا ظهور كرده است.
(يوم الخلاص ص 192):
كتب سيدنا الحجة لهذا السفير: اما ما سألت عنه، ارشدك الله و ثبتك و وقاك من امر المنكرين لي من اهل بيتنا و بني عمنا، فاعلم انه ليس بين الله عزوجل و بين احد قرابة و من انكرني فليس مني و سبيله سبيل ابن نوح. و اما سبيل عمي جعفر و ولده فسبيل اخوة يوسف (ع)... و اما اموالكم فلا نقلبها الا لتطهروا. فمن شاء منكم فليصل، و من شاء فليقطع و ما اتانا الله خير مما اتاكم... اما ظهور الفرج فانه الي الله و كذب الوقاتون.
حضرت مهدي حجت بن الحسين (ع) به سفير خود نوشتند: فدايت ارشاد كناد و ثابت دارد و نگهداريت از فرمايد: سئوال از منكراني كه از خاندان وپسرعموهاي من مي باشند كرده بودي بدانكه ميان خداي عزوجل و ميان كسي قرابتي نيست و هر كس
[ صفحه 440]
مرا انكار كند از من نيست و راه او را راه پسر نوح (ع) خواهد بود و اما راه عمويم جعفر و فرزندش راه برادران يوسف (ع) است و اما مالهاي شما را ما نمي پذيريم مگر براي آنكه پاك شويد و هر كه خواهد برساند و هر كه خواهد ببرد و قطع كند و آنچه خدا به ما داده بهتر از آن چيزي است كه به شما داده و اما ظهور فرج آن امرش با خدا است و وقت گذاران دروغ مي گويند.
(بحار ج 53 ص 3، يوم الخلاص ص 204):
قال الصادق (ع): ان من وقت لمهدينا فقد شارك الله في علمه و ادعي انه ظهر علي سره. و ما لله من سر الا وقد وقع الي هذا الخلق المعكوس الضال عن الله الراغب عن اولياءالله و ما لله من خبر الا و هم اخص به لسره و هو عندهم. و انما القي الله اليهم ليكون حجة عليهم.
حضرت امام (ع) فرمود: همانا كسي كه وقت از براي ظهور مهدي ما (ع) معين كند با خدا در علمش مشاركت كرده و مدعي است كه مهدي (ع) در سر و پنهان ظهور فرموده و خدا سر و رازي ندارد مگر آنكه به اين مخلوق معكوس گمراه شده از خدا و روي گردانان از اولياي خدا واقع گشته و خدا را خبري نيست جز آنكه اولياي خدا مخصوص به سر اويند و آن سر نيز در نزد آنان مي باشد و همانا خدا آن سر را به آنان القاء فرمايد تا حجت برايشان باشد.
(يوم الخلاص ص 206، بحارج 51 ص 30):
قال الجواد (ع): ان الامام بعدي ابني، امره امري و قوله قولي، و طاعته طاعتي. و الأمام بعده ابنه الحسن (ع) امره امر ابيه و قول قول ابيه (ثم سكت) فقيل له: يابن رسول الله (ص)، و من الأمام بعد الحسن (ع)؟ فبكي بكاء شديدا ثم قال: ان من بعد الحسن (ع) انبه القائم (ع) بالحق، المنتظر فقيل: يابن رسول الله (ص)، و لم سمي بالقائم (ع)؟ قال: لانه يقوم بعد موت ذكره، و ارتداد اكثر القائلين بامامته. فقيل: و لم سمي بالمنتظر؟ قال: لأن له غيبة يطول امدها فينتظر خروجه المخلصون و ينكره المرتابون، و يستهزي ء بذكره الجاحدون، و يكذب فيه الوقاتون، و يهلك فيه المستعجلون و ينجو فيه المسلمون.
حضرت امام جواد (ع) فرمود: همانا امام پس از من فرزند من است امر او امر من و
[ صفحه 441]
گفتار او گفتار من و اطاعت او طاعت من مي باشد وامام بعد از او فرزندش حسن (ع) است امر او امر پدرش وگفتار او گفتار پدرش وطاعت او طاعت پدرش مي باشد «سپس امام (ع)» سكوت فرمود: عرض شد: يابن رسول الله (ص) امام بعد از حسن (ع) كيست؟ حضر به شدت گريستند و فرمود، همانا پس از حسن (ع) فرزندش قائم (ع) بر حق تو است كه انتظار ظهورش مي برند. عرض كردند: يابن رسول الله (ص) چرا به ايشان قائم (ع) نام داده شد؟ فرمودژ زيرا او پسر فراموش شدن يادش و برگشتن بيشتر از افرادي كه قائل به امامتش بودند برمي گردد. عرض شد: چرا منتظرش نامند؟ فرمود: چون غيبت طولاني دارد اخلاصمندان انتظار ظهورش مي برند و مردم شاك و مردد او را انكار مي كنند و منكران چون نامش برده شود مسخره نمايند و وقت گذاران دروغ گويند و كساني كه شتاب در ظهورش بخرج دهند هلاك شوند و كساني كه تسليم حكم خدايند سالم مانند.
(كشف النعمة ج 2 ص 531):
قال ابوعلي محمد بن همام: وكتبت اسأله عن ظهور الفرج متي يكون؟ فخرج التوقيع: كذب الوقاتون.
ابوعلي محمد بن همام گفت: خدمت حضرت حضرت مهدي (ع) نامه نوشتم از زمان و وقت ظهور فرج پرسيدم؟ توقيع مبارك رسيد كه وقت گذاران دروغگويند.
(اصول الكافي ج 1 ص 368، اثبات الهداة ج 3 ص 441):
عن ابي بصير عن ابي عبدالله (ع) قال: سألته عن القائم (ع)؟ فقال: كذب الوقاتون انا اهل بيت لانوقت.
بنقل از ابي بصير از حضرت امام صادق (ع) پرسيد درباره ي قائم (ع) فرمود: وقت گذران دروغگويند ما اهل بيت (ع) وقت تعيين نمي كنيم.
(اثبات الهداة ج 3 ص 544):
عن ابي بصير عن ابي عبدالله (ع) قال: قلت له: جعلت فداك متي خروج القائم؟ فقال: يا ابامحمد انا اهل بيت لانوقت، و قد قال محمد (ص): كذب الوقاتون. الحديث.
بنقل از ابي بصير گفت: به امام صادق (ع) عرض كردم: فدايت شوم حضرت قائم (ع)
[ صفحه 442]
چه وقت خروج مي كند؟ فرمود: اي ابومحمد ما اهل بيت (ع) وقت تعيين نمي كنيم محمد (ص) فرمود: وقت گذاران دروغ گويند.
(اثبات الهداة ج 3 ص 578):
قال الصادق (ع): للمفضل بن عمر: ليس للمهدي (ع) وقت لانه كالساعة انما علمها عند ربي الي ان قال: لا يوقت لمهدينا وقت الا من شارك الله في علمه وادعي انه اظهره علي سره.
امام صادق (ع) به مفضل بن عمر فرمود: براي مهدي (ع) وقت معيني نيست زيرا او مانند قيامت مي باشد همانا علم آن در نزد پروردگار من است تا آنجا كه فرمود: براي مهدي ما (ع) تعيين وقت نمي كند مگر كسي كه با خدا مشاركت در علمش كند و ادعا نمايد كه خدا در پنهاني او را ظاهر ساخته است.
(اثبات الهداة ج 3 ص 586):
عن المفضل بن عمر قال: سألت سيدي الصادق (ع) هل للمأمون المنتظر المهدي (ع) من وقت موقت يعلمه الناس؟ فقال: حاش لله ان يوقت ظهوره بوقت يعلمه شيعتنا الي ان قال: لا اوقت له وقتا و لا يوقتت له وقت ان من وقت لمهدينا وقتا فقد شارك الله في علمه الي ان قال المفضل: يا سيدي ففي اي بقعة يظهر المهدي؟ قال: لا تراه عين في وقت ظهوره الا رأته كل عين، فمن قال لكم غير هذا فكذبوه قال المفضل: يا سيدي و لا يري وقت ولادته؟ قال: بلي والله يري من ساعة ولادته الي وقت وفاة ابيه الي ان قال: ثم يغيب سنة ست و ستين و مأتين، ثم يظهر بمكة. الحديث.
بنقل از مفضل بن عمر گفت: از امام صادق (ع) پرسيدم آيا براي آنكس كه همه آرزوي او را دارند و چشم براه اويند مهدي (ع) وقت معيني هست كه مردم بدانند؟ فرمود: حاشا كه خدا وقت ظهورش را تعيين فرموده باشد و شيعيان ما آنرا بدانند تا آنجا كه فرمود: من براي او تعيين وقت نمي كنم و وقتي از براي او معين نشده همانا كسيكه براي مهدي (ع) تعين وقت كند محققا با خدا در علمش مشاركت كرده و تا آنجا كه عرض كرد: اي سرور من پس در كجا مهدي (ع) ظهور فرمايد؟ فرمود: در وقت ظهورش چشم مخصوص او را مي بيند و همه چشمها او را نبيند. و هر كس جز اين.
[ صفحه 443]
بشما گويد تكذيبش كنيد. مفضل عرض كرد: اي سرور من در وقت ولادتش نيز ديده نمي شود؟ فرمود: آري بخدا قسم در ساعت ولادتش تا وقت وفات پدر بزرگوارش (ع) ديده مي شود تا آنجا كه فرمود: سپس به سال دويست و شصت و شش غائب مي شود و در مكة مشرفه ظهور مي كند. الحديث.
(بحار ج 52 ص 102):
عن الربيع بن محمد المسلي قال: قال لي ابوعبدالله: و الله لتكسرن كسر الزجاج و ان الرجاج يعاد فيعود كما كان، و الله لتكسرن كسر الفخار و ان الفخار لا يعود كما كان، و الله لتمحصن و الله لتغربلن كما يغربل الزوان من القمح.
بنقل از ربيع بن محمد گفت: امام صادق (ع) به من فرمود: بخدا قسم بمانند شيشه شكسته مي شويد و شيشه اصلاح پذير است و بصورت اول برمي گردد، بخدا قسم البته مانند سفال شكسته مي شويد و سفال شكسته اصلاح پذير نيست و بصورت اول برنمي گردد بخدا قسم آزمون مي شويد بخدا قسم غربال مي شويد مانند غربال شدن تلخك گندم با گندم.
(سفينة البحار ج 2 ص 675، بحار ج 52 ص 103):
عن الفضيل قال: سألت اباجعفر (ع) هل لهذا الأمر وقت؟ فقال: كذب الوقاتون، كذب الوقاتون كذب الوقاتون.
بنقل از فضيل گفت: از حضرت امام باقر (ع) پرسيدم آيا براي اين امر وقتي هست؟ فرمود: وقت گذاران دروغگويند. وقت گذاران دروغگويند. وقت گذاران دروغگويند.
(بحار ج 52 ص 103):
عن ابي عبدالله (ع) قال: كذب الموقتون، ما وقتنا فيما مضي، و لا نوقت فيما يستقبل.
امام صادق (ع) فرمود: وقت گذاران دروغگويند ما در امر گذشته تعيين وقت نمي كنيم و در آينده نيز وقت گذاري نمي نمائيم.
(بحار ج 52 ص 104)
عن عبدالرحمن بن كثير قال: كنت عند ابي عبدالله (ع) اذ دخل عليه مهزم الاسدي
[ صفحه 444]
فقال: اخبرني جعلت فداك متي هذا الامر الذي تنتطرونه؟ فقد طال، فقال: يا مهزم كذب الوقاتون، و هلك المستعجلون و نجا المسلمون و الينا يصيرون.
بنقل از عبدالرحمن بن كثير گفت: در محضر امام صادق (ع) بودم كه مهزم اسدي وارد شد و عرض كرد: فدايت شوم به من خبر ده اين امري كه انتظارش را داريد چه وقتي خواهد بود زيرا بسيار طولاني شده است؟ فرمود: اي مهزم وقت گذاران دروغگويند و آنانكه شتاب در ظهور دارند هلاك شوند و آنانكه تسليم حكم و قضاي الهي هستند سالمند و بسوي ما بازگشت مي كنند.
(بحار ج 52 ص 104):
عن ابيعبدالله قال: من وقت لك من الناس شيئا فلا تهابن ان تكذبه، فلسنا نوقت لاحد وقتا.
امام صادق (ع) فرمود: از مردم كسيكه براي تو وقتي تعيين مي كند البته در تكذيب كردنش مترس ما براي كسي تعيين وقت نمي كنيم.
(بحار ج 52 ص 111):
الكليني عن اسحاق بن يعقوب: انه خرج اليه علي يد محمد بن عثمان العمري: اما ظهور الفرج، فانه الي الله و كذب الوقاتون.
كليني از اسحق بن يعقوب: توقيعي از ناحيه مقدسة به دست محمد بن عثمان عمري به او رسيد كه در آن مرقوم بود: اما ظهور فرج بسته به فرمان خدا است و وقت گذاران دروغگويند.
(اصول الكافي ج 1 ص 368، بحار ج 52 ص 118):
عن الفضل بن يسار، عن ابي جعفر (ع) قال: قلت له، ان لهذا الامر وقتا؟ فقال: كذب الوقاتون ان موسي (ع) لما خرج وافدا الي ربه واعدهم ثلاثين يوما فلما زاده الله تعالي علي الثلاثين عشرا قال له قومة: قد اخلفنا موسي فصنعوا ما صنعوا (قال) فاذا حدثناكم بحديث فجاء علي ما حدثناكم (به) به فقولوا: صدق الله، و اذا حدثناكم بحديث فجاء علي خلاف ما حدثناكم به فقولوا: صدق الله تؤجروا مرتين.
بنقل از فضل بن يسار گفت: از حضرت امام باقر (ع) پرسيدم آيا براي اين امر وقتي
[ صفحه 445]
هست؟ فرمود: وقت گذاران دروغگويند همانا موسي (ع) هنگامي كه به ميقات پروردگارش رفت و خدا وعده سي روز با او گذاشت چون ده شب نيز بر آن اضافه گرديد قوم گفتند: موسي (ع) با ما مخالفت كرده و آنچه بايد مي كردند كردند امام (ع) فرمود: وقتي كه ما خبري به شما مي دهيم و موافق گفته ما به شما برسانند شما بگوئيد خدا راست گفت و اگر حديثي ما گفتيم ولي بر خلاف گفته ما به شما بگويند.
شما بگوئيد: خدا راست گفته تا دوبار پاداش بگيريد.
(بحار ج 52 ص 119):
عن ابي بصير عن ابي عبدالله (ع) قال: قلت له: جعلت فداك متي خروج القائم (ع)؟ فقال: يا با محمد انا اهل بيت لانوقت، و قد قال محمد (ص): كذب الوقاتون، يا با محمد ان قدام هذا الامر خمس علامات اولهن النداء في شهر رمضان، و خروج السفياني، و خروج الخراساني و قتل النفس الزكية، و خسف بالبيداء.
بنقل از ابي بصير گفت: به حضرت امام صادق (ع) عرض كردم: فدايت شوم چه وقتي قائم (ع) خروج فرمايد؟ فرمود: اي ابومحمد ما اهل بيت (ع) وقت تعيين نمي كنيم در حالي كه حضرت محمد (ص) فرمود: وقت گذاران دروغگويند. اي ابومحمد پيش از خروج قائم (ع) پنج علامت واقع مي گردد: نخستين آنها فداء آسماني در ماه مبارك رمضان است. سپس خروج سفياني و خروج خراساني وكشته شدن نفس زكية و فرورفتن در بيابان.
[ صفحه 446]