کد مطلب:280080
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:372
سخنان نوراني حضرت مهدي
(بحار ج 53 ص 191، يوم الخلاص ص 65):
قال الحجة المنتظر (ع): في كتابه لسفيره الاول... و ليعلموا ان الحق معنا و فينا، لا يقول ذلك سوانا الا كذاب مفتر، و لا يدعيه غيرنا الا ضال غوي. فليقتصروا منا علي هذه الجملة دون تفسير، و يقنعوا من ذلك بالتعريض دون التصريح ان شاءالله.
حضرت حجت منتظر در نامه اي كه به سفير اول خود نوشتند فرمود:... و بايد بدانند كه حق با ما و در ما مي باشد اين سخن را جز ما نگويد مگر دروغگوي مفتري و آنرا ادعا نمي كند مگر گمراه بايد از ما اين جمله را بدون تغيير بپذيرند و تعريضا و بدون تصريح از ما قانع شوند ان شاء الله تعالي.
(منتخب الاثر ص 360، بحار ج 51 ص 351، يوم الخلاص ص 111):
قال محمد بن عثمان العمري و هو سفيره الثاني «رض»: رأيته، و كان آخر عهدي به عند بيت الله الحرام و هو يقول: اللهم انجزلي ما وعدتني. و كان متعلقا باستار الكعبة في المستجار يقول: اللهم انتقم لي من اعدائي.
محمد بن عثمان كه سفير دويم حضرت است گفت: حضرت را ديدم و اين آخرين ديدار من از حضرت بود كه در كنار بيت الله الحرام مي فرمود: بارالها تحقق ببخش آنچه را به من وعده فرمودي. و حضرت در حالي كه دست به پرده كعبه معظمة در
[ صفحه 471]
كنار مستجار زده بود مي فرمود: بارالها براي من از دشمنانم انتقام بگير.
(يوم الخلاص ص 206):
و في كلام شريف له مع علي بن ابراهيم الأزدي حين تشرف بخدمته: ان الأرض لا تخلو من حجة و لا يبقي الناس في فترة اكثر من تيه بني اسرائيل و قد ظهر ايام خروجي فهذه امانة في رقبتك، فحدث بها اخوانك من اهل الحق.
و در سخنان شريف حضرت كه با علي بن ابراهيم از وي كه به خدمتش مشرف شده بود آمده كه فرمود: همانا زمين خالي از حجت نمي ماند و مردم در فترت و سرگرداني بيشتر از سرگرداني بني اسرائيل نمي مانند ايام خروج من ظاهر و آشكار است و دين امانتي است در گردن تو آنرا به برادرانت از اهل حق خبر ده.
(بحار ج 52 ص 92):
الكليني عن اسحاق بن يعقوب انه ورد عليه من الناحية المقدسة علي يد محمد بن عثمان. و اما علة ما وقع من الغيبة فان الله عزوجل يقول: «يا ايها الذين امنوا لاتسألوا عن أشياء ان تبدلكم تسؤكم» انه لم يكن احد من آبائي الا وقعت في عنقه بيعة لطاغية زمانه، و اني اخرج حين اخرج و لا بيعة لأحد من الطواغيت في عنقي، و اما وجه الانتقاع بي في غيبتي فكا لانتقاع بالشمس اذا غيبها عن الابصار السحاب، و اني لأمان لأهل الأرض كما ان النجوم امان لاهل السماء، فأغلقوا ابواب السؤال عما لا يعنيكم، و لا تتكافوا علي ما قد كفيتم، و اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج، فأن ذلك فرجكم، و السلام عليك يا اسحاق بن يعقوب و علي من اتبع الهدي.
شيخ كلين (رض) از اسحق بن يعوقب كه نامه ي با دست محمد بن عثمان از ناحيه مقدسه باين مضمون به او رسيد: و اما علت غيبت خداي عزوجل فرمايد: «اي مؤمنان از چيزهائي كه اگر بر شما آشكار شود بدتان خواهد آمد مپرسيد» چون هر يك از پدران بزرگوار من (ع) بيعتي از طاغوت زمان خود بر عهده داشت و من هنگامي كه خروج مي كنيم در حالي است كه بيعتي از طاغوت ها بر عهده ندارم. و اما راه سودمند شدن از من در ايام غيبت مانند سود بردن از پرتو آفتاب است هنگامي كه ابر آفتاب را از نظرها پنهان كند و من امان ساكنان زمين هستم چنانكه ستارگان امان
[ صفحه 472]
براي ساكنان آسمان مي باشند پس در سئوال را از آنچه مربوط بشما نيست ببنديد و چون بمقدار كافي آگاهي داريد و پرسش زائد از آن براي خود زحمت ايجاد نكنند و براي تعجيل فرج بسيار دعاء كنيد كه اين فرج شما است و سلام بر تو اي اسحق بن يعقوب و بر هر كس كه پيرو هدايت باشد.
(الميزان ج 8 ص 300):
و في البرهان... عن القائم (ع) قال: قلت فأخبرني يا مولاي عن العلة التي تمنع القوم من اختيار امام لانفسهم قال: مصلح او مفسد؟ قلت: مصلح. قال: فهل يجوز ان يقع خيرتهم علي المفسد بعد ان لا يعلم احدهم ما يخطر ببال غيره من صلاح او فساد؟ قلت: بلي قال: هي العلة التي اوردها لك برهانا.
در كتاب برهان... راوي گفت: به حضرت قائم مهدي ارواحنا فداه عرض كردم: اي مولاي من علت اينكه مردم را انتخاب امام براي خود ممنوعند مرا آگاه فرمائيد؟ فرمود: انتخاب امام مصلح يا امام مفسد؟ عرض كردم: امام مصلح. فرمود: آيا جائز است كه برگزيده ي مردم براي شخص مفسد واقع گردد پس از آنكه كس نداند صلاح يا فساد در قلب غير او گذاشته باشد؟ عرض كردم: آري فرمود: اين همان علتي است كه برهان و دليل آنرا براي تو ايراد مي كنم.
[ صفحه 473]