کد مطلب:280094 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:322
اشعار صفيعليشاه
بر باد داده زلف مجعد را
در بند كرده عقل مجرد را
[ صفحه 591]
گر پي بري به لعل روان بخشش
باور كني حساب مؤيد را
در پيرهن لطافت اندامش
باشد گواه روح مجسد را
روشن علامتي است رخش در زلف
بر غيبت و ظهور محمد (ص) را
قائم (ع) كه حق زدود نخستين كرد
دائر به وي ولايت احمد را
هرگز نبوده جز ز خط سبزش
آرايش اين رواق زبرجد را
بر طي و نشر نيست جز او مالك
سطح زمان و كودن محدد را
بر قبض و بسط نيست جز او حاكم
عصر وجود و ملك مخلد را
در ساحت تصرف و تقديرش
نبود تفاوت اقرب و ابعد را