کد مطلب:288428 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:279

طلیعه
با تو می گویم ای مظلوم تاریخ: ای میراث دار همه پیامبران، ای عصای موسی در مشت، ای نگین سلیمان در انگشت، و ای بار غم ایوب بر پشت. با تو می گویم: ای چو آدم دیدگانت گریان، و چو نوح چشمانت در انتظار فرج نگران . ای چو موسی از فرعونیان ترسان، و چو یعقوب در فراق عزیزان اشك ریزان، و چو الیاس از قوم خویش گریزان. ای چو ابراهیم ز كاشانه بدور مانده، و از محبت زن و فرزند دست شسته. ای زكریا را در كرنش مانند یحیی را در نیایش. و ای یوسف را در زندان رفتن همسان و عیسی را در ناباوری از زنده بودنش توسط یاران. ای ذو القرنین را در چیرگی مانند، و داود را در حكم و فرمان. و ای چكیده والائی های همه پیامبران. ای كه شمشیر پیامبر صلی الله علیه و آله را در نیام داری و زبان علی صلوات الله علیه را در كام. صلای مظلومیتت را گر به دریا خوانیم، كویر تفتیده شود، گربه پهن دشت پر گیاه خوانیم، بیابان خشكیده شود. نوای رنج و شكنجت را گر با بلبلان نغمه خوان گوئیم، مرثیه سر دهند و سرود غم خوانند، و ندای اندوهت را گر با قدسیان عالم بالا باز خوانیم جملگی گریان و نالان گردند. بارحه ای از خشم توفنده است را گر با بادهای صبا گوئیم، تندرسان غریو كشند و



[ صفحه 11]



صخره ها و كوهها را در هم شكنند. و بیان كرنشهای شبانه ات را گر با زاهدان پرواپیشه باز خوانیم، سجاده ها برگیرند و سوی مصلای تو خیزند. با تو می گویم ای مهد ای حماسه دوران: ای چشمه سار جوشان فضیلت، اما یاران ایستاده در كنار بركه ها. ای اقیانوس بیكران دانش، اما تشنه كامان ناكام. ای بلندای نیكی، اما نیكو كاران درگیر، ای صلای آزادی، اما انسانها در بند، ای بنده كرنشگر خدا و عابدان چشم به راه مصلی، ای كعبه باطن و پرواپیشگان بدان سو در نیایش یزدان، و ای وجه خدا و بندگان آنرا جویان. ای مهدی ای زورق نجات، و لیكن در گرداب افتادگان از آن در گریز ای گنجینه عطای حق اما مستمندان با در یوزه گدائی بر آستان دگران ای خزانه دانش ایزد، ولی جاهلان كاسه لیس این و آن، ای دست توانای یزدان، اما گرفتاران ثنا خوان اهریمنیان و ای چشم بیدار خدای منان، و لیكن كور دلان از آن چشم پوشان ای مهدی، ای عدل منتظر: تو بیا كه چشمهای همه نیكان به سوی تو فرو هیخته، تو بیا كه در دیدگان همه پاكان برای تو فرو ریخته، و تو بیا كه ز شمشیر آخته همه سلحشوران در كرانه تاریخ امید تو زنگارها فرو شسته. از آن هنگام كه خمیره وجودی آدم علیه السلام را سرشتند، بدو یاد ترا آموختند، در آن روز كه شهادت سید شهیدان را رقم زدند، به یاد تو خشمهای قدسیان را فرو نشاندند، و از آن زمان كه رنج و درد را برای پیامبران نوشتند، به ترسیم كرانه ای ز ظهورت امیدشان افزودند. ای مهدی، ای یگانه زمان: تو بیا تا شكوفه های بهاری لبخند به روی تو زنند، تو بیا تا كاسه های خون رنگ آلاله ها تبسم به یاد تو كنند، تو بیا تا بلبلان خوش آواز برای تو نغمه سر دهند، و تو بیا تا سبزه زاران به خاطر تو دشتها و هامونها را طراوت بخشند.



[ صفحه 12]



چرا كه: تو زندگی دگر بار هستی ای، عطر دل انگیز گلهای وجودی، و نور دیدگان در عالم شهودی. چه بجاست كه یزدان را با هوای تو خوانیم و ظهورت را آرزو كنیم كه: اللهم صلی علیه و قرب بعده و انجز وعده و اوف عهده. بارالها بر او درود فرست و دوریش را نزدیك كن و وعده اش را برسان و به عهدش وفا فرما.



[ صفحه 14]