کد مطلب:296292 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:216

محل اجتماع اهل بيت


الف- ابوسعيد خدري [1] گويد:

رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم در منزل ام المومنين ام سلمه بودند كه جبرئيل نازل شد و آيه ي اِنَّما يُريدُ اللَّهُ... را آورد. ابوسعيد گفت: در اين هنگام رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم حسن و حسين و فاطمه و علي را نزد خود فراخواند و آنها را به خود نزديك كرد و جامه ي خود را روي آنها انداخت در حالي كه امّ سلمه همچنان در پس پرده قرار داشت، آن گاه گفت، «خداوندا، اينان خاندان منند، پليدي را از اين خاندان دور كن و آنان را پاك و پاكيزه قرار ده.» امّ سلمه گفت: يا نبيّ اللّه من هم با آنان هستم؟ فرمود: مقام تو محفوظ است و تو به راه خير هستي. [2] .

ب- امّ سلمه گويد:

آيه ي اِنَّما يُريدُ اللَّهُ... در منزل من فرود آمد، و فاطمه و


حسن و حسين در اتاق بودند، رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم عباي خود را بر سر آنها كشيد و عرضه داشت: «اينان اهل بيت من مي باشند پليدي را از آنان برطرف كن و آنها را پاكيزه ساز». [3] .

و نيز گفته است: آيه در منزل من نازل شد. [4] .

و در برخي روايات از او نقل است كه رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: «بار خدايا، اينها اهل بيت من و مخصوصان من هستند، پليدي را از آنها دفع كن و آنان را پاك و پاكيزه قرار ده». [5] .

و در روايت ديگري گويد: من سر خود را داخل اتاق كردم و گفتم: اي رسول خدا، آيا من هم با شما هستم؟ فرمود: تو عاقبت به خير هستي، تو عاقبت به خير هستي. [6] .

و در روايت ديگري گويد: من عبا را كنار زدم تا داخل شوم و با آنان باشم، پيامبر عبا را از دست من كشيد و فرمود: تو بر راه خير هستي. [7] .


و در روايت ديگري آمده كه امّ سلمه گفت: يا رسول اللَّه، من از اهل بيت شما نيستم؟ فرمود: تو عاقبت به خير مي باشي، وليكن اهل بيت من اينان هستند، بار خدايا اهل بيت من سزاوارترند. [8] .


[1] ابوسعيد خدري خزرجي نامش سعد بن مالك انصاري است. وي در جنگ خندق و ساير غزوات بعد از آن شركت داشت و بعد از سال 60 و يا 70 در مدينه جهان را وداع گفت. شرح حالش در اسدالغابة 2: 289 ذكر شده است. و از سند ديگري برمي آيد كه ابوسعيد اين حديث را بلاواسطه از خود ام سلمه نقل كرده است.

[2] درّالمنثور 5: 198.

[3] سنن بيهقي 2: 150، تفسير ابن كثير 3: 483، درّالمنثور 5: 198، مستدرك حاكم 2: 416، تاريخ بغداد 1269، مشكل الآثار 1: 334، جامع الاصول 10: 100، تفسير ثعالبي 3: 228، تيسير الوصول 3: 297، تاريخ ابن عساكر 13 5: 1 أ ب و 16 أ.

[4] مستدرك حاكم 2: 416.

[5] صحيح ترمذي 248: 13 و 249، تهذيب التهذيب 297:2، الرياض النضرة 248:2، تاريخ ابن عساكر 14:1:5 ب.

[6] مسند احمد 292:6.

[7] مسند احمد 323:6.

[8] مستدرك حاكم 416:2.