کد مطلب:369600
جمعه 29 بهمن 1395
آمار بازدید:434
شعر
هنگام ظهور اسلام ادبیات عربی عبارت بود از اشعار دورهی جاهلی كه تصویر احساسات و امیال و آرزوهای آنان از آن زندگانی ساده بود. وقتی كه اسلام ظهور كرد، عربها با دعوتی شگفت انگیز كه به هیچ وجه آشناییای پیشین با آن نداشتند، مواجه شدند. صدایی به گوش آنها رسید كه آنان را از اختلاف و شقاق و نفاق بین عشایر و طوایف برحذر میداشت و به وحدت، اتفاق، اتحاد و كنار گذاردن هر گونه دشمنی دعوت میكرد و آنان را از بت پرستی به توحید و یكتا پرستی میخواند. این صدا صدای قرآن بود با اسلوب و عبارات و كلماتی كه میان فصحا و شعرای عرب معهود نبود. آرام، آرام كلمهی حق اعتلا یافت و اسلام رونق گرفت و آتش فتنهها فرونشست و نزاع شاعران از میان برخاست و به جای آن مدایح پیامبر (ص) و اسلام و اصحاب او و فضایل اخلاقی جلوهگر شد. وقتی كه فتح و پیروزی اسلام در شبه جزیرهی عربستان پدیدار گشت، انگیزه و موجبات سرودن شعر ضعیف شد و به جای آن تلاوت قرآن و بحث دربارهی فصاحت و بلاغت این كتاب آسمانی رواج یافت. در دوران خلفای راشدین از آن جا كه مسلمانان سرگرم تأسیس دولت و فتوحات و كارهای مملكتی بودند، مجال گفت و شنود دربارهی شعر كمتر یافت میشد. از نیمهی آخر دوره خلافت عثمان كه كم كم آتش انقلاب زبانه كشید و بذر اختلاف پاشیده شد، دوباره تفرقه در میان مردم پدیدار شد و بعد از قتل عثمان این اختلاف به اوج و شدت خود رسید. «بنیامیه به پیشوایی معاویه لوای مخالفت با امامان (ع) برافراشتند. در این غوغا و آشوب بود كه دوباره شاعران ظاهر شدند. گروهی به طرفداری بنیهاشم و جماعتی به حمایت بنیامیه برخاستند و در سایر فرقهها مانند خوارج و زبیریان نیز شاعرانی ظهور كردند» (13، ص: 114). در این دوره شاعران نقش سیاسی مهمی ایفا میكردند كه در تاریخ اسلام چنین نهضتی در عالم شعر و چنان فرصتی برای دخالت شاعران در سیاست نظیر نداشته است. سخن دربارهی امور بزرگ سیاسی و مملكتی و انتخاب رئیس حكومت و سایر امور اجتماعی بزرگترین امتیاز شعر این دوره است. سیاست بنیامیه چنین اقتضا میكرد كه شاعران را به سوی خود جلب كند و حتی بین خود شاعران هم رقابت و اختلاف بیندازد تا از یك سو این خاندان را مدح كنند و از سوی دیگر یكدیگر را هجو كنند. از شاعران این دوره نسبت به یكدیگر هجاهای شگفت انگیزی به یادگار مانده است. دشمنی و رقابت شاعران نسبت به یكدیگر موجب شد كه شعر «نقائض» به وجود آید. نقائض جمع نقیضه، شعری است كه شاعر با قصیده خود معانی قصیدهی دشمن را نقض میكند و فخر دشمن را با هجو برمیگرداند و فخر واقعی را به خود نسبت میدهد. معمولا نقیضه در همان وزن و قافیه قصیدهی دشمن است. نقائض هر چند كه در پیشرفت فن شعر و حفظ لغت جاهلی ارزش ادبی دارد ولی نمایانگر بداوت امویان است. اخطل و فرزدق و جریر مثلث این نوع شعر هستند كه بیشتر شعر آنها یا هجو یكدیگر است یا مدح امویان. [1] . در این دوره نوعی دیگر از شعر نیز ظهور كرد كه به آن مجون یعنی شعر زشتی میگویند. امویان از اشاعهی این نوع شعر هیچ ابایی نداشتند. شاعران غزل سرا به طور عموم غزل اباحی میسرودند [2] پیشوای این گروه از شاعران عمر بن ابیربیعه مخزومی [3] است. شعر مجون در كنار این نوع غزل پدیدار گشت. در كتاب تاریخ ادبیات اكبر بهروز آمده است: «یكی دیگر از مقتضیات سیاست بنیامیه این بود كه جوانان حجاز را از مسافرت به اطراف و اكناف ممالك اسلامی منع كند در عوض عطایای فراوان به آنها میداد. این جوانان كه وارث اموال بسیاری از پدران فاتح خود بودند، در نتیجهی عطایای سرشار بنیامیه، ثروت و مكنت فراوانی به دست آورده بودند و چون راه عمل و مسافرت و دیگر مشاغل جدی بر آنها بسته بود به اقتضای جوانی و بیكاری و توانگری به خوش گذرانی و ملاعب و ملاهی سرگرم شدند و اوقات خود را با بیبند و باری و تمتع از لذایذ جسمانی میگذراندند و بالطبع قریحهی شعر و شاعری هم در ایشان پدیدار گشت و این زندگانی پر نعمت و مرفه و خوشی و شادی و سرور و جوانی موضوع شعر آنها بود (6، ص: 126). احمد حسن زیات مینویسد: «دورهی اموی، دورهی نضح آداب جاهلی و آغاز نقل دانشهای بیگانه بود.» (7، ص: 207). ناگفته نماند كه در دورهی اموی در عرصهی شعر و شاعری، غزل عفیف و شعر متعهد هم یافت میشد. شاعرانی مانند قیس بن ملوح (مجنون لیلی)، جمیل بن معمر و كثیر عزه غزل عفیف میسرودند. از شاعران متعهد این دوره كه تمام عمر خود را در راه دین صرف كرد و با شجاعت از اهل بیت دفاع كرد، كمیت بن زید اسدی [4] است كه مجموعهی اشعارش با عنوان هاشمیات منتشر شده است.