کد مطلب:50494 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:172

کار











كار از جمله عوامل تربیتی است كه در شكل دادن شخصیت انسان- به نحو اقتضا- بسیار موثر است و از جهات مختلف تربیتی- به صورت مستقیم و غیر مستقیم- در

[صفحه 175]

شاكله ی تربیتی انسان نقش دارد. انسان با كار كردن فقط نقش اقتصادی و اجتماعی ایفا نمی كند، بلكه خود را نیز می سازد و رشد می دهد. از این روست كه انسان از یك سو خالق و آفریننده و مدبر كار است و از دیگر سو مخلوق و آفریده و تربیت شده ی كار. كار در تمام وجوده شخصیت آدمی اعم از جسمانی و عاطفی و اخلاقی و عقلانی تاثیر می گذارد. لذت بردن از زندگی و سیر به سوی تعالی در پرتو كار و كوشش سالم و پاك و مفید و سازنده است و این لذت خود امری كاملا تربیتی و بستر شكوفایی استعدادهای كمالی انسان است. امیرمومنان علی (ع) در ضمن حكمتی والا فرموده است:

«طوبی لمن طاب كسبه.»[1] .

خوشا آن كه كسبی پاكیزه داشته باشد.

«لذت بردن حقیقی از زندگی برای انسان از راه كار و كوشش حاصل می شود، نه از طریق بیكاری و عاطل و باطل بودن، چنانكه برخی از تنبلان و بیكارگان چنین تصور می كنند. و این امر در ساختن فرد و اجتماع بسیار مهم است و پیشرفت هر ملت وابسته به آن است. بنابراین لازم است كه برای آن برنامه ریزی شود و آموختن و وارد كردن آن را در ذهن همه، در برنامه های تعلیمی و تربیتی نوجوانان بگنجانند، تا چنان شود كه آنان دوستدار كار بار آیند و وجودشان با كار و عشق به كار كردن جوش بخورد.

آری، انسان تنبل و بیكاره، ارتباط فیزیكی خود را- از لحاظ فكری و بدنی- با جهان و آنچه در آن است قطع می كند و خود را با عالم بیگانه می یابد، همچنین نسبت به امكانات و مواهب خویش نیز احساس بیگانگی می كند، از این رو، از زندگی به صورتی واقعی و در هم تنیده با واقعیت انسان و زندگی او و هماهنگ با طبیعت خلاق اجتماع بشری، لذتی نمی برد.»[2] .

كار و تلاش از جهات مختلف اهمیت دارد و در تربیت فرد و جامعه نقشی اساسی بازی می كند.

«قوانین حاكم بر جهان و مردمان و اجتماع، به صورتی اساسی كار و ضرورت پرداختن به آن را واجب و حتمی می سازد، زیرا كه بیرون آوردن موهبتهای طبیعی از مرحله ی قوت و امكان به مرحله ی فعلیت و آماده كردن آنها برای بهره برداری آدمی از آنها در زندگی خویش، به عمل و كار نیازمند است، بلكه اغلب به طور مستقیم متوقف بر آن

[صفحه 176]

است. بنابراین آنچه در دسترس انسان برای به مصرف رسیدن در شب و روز قرار دارد، از بركت كاری كه بر روی آنها صورت می گیرد كامل و قابل مصرف می شود.

كار همچنین سبب فعلیت پیدا كردن نیروهای بدنی آدمی است و مایه ی استواری بدن و پیچیدگی ماهیچه ها و آشكار شدن امكانات تجربی او است در هنگام دست و پنجه نرم كردن با واقعیتها- در اشكال مختلف كار و سختی دیدن.

پس با كار كردن و سختی دیدن قدرت كوشایی آدمی تقویت می شود و نشاط مقاوم او تجلی پیدا می كند و بدین گونه نیروهای وی كمال و افزایش می یابد.»[3] .

امیرمومنان علی (ع) در این باره سخنانی هدایتگر دارد، چنانكه فرموده است:

«من یعمل یزدد قوه.»[4] .

هر كه كار كند قوی تر شود.

«من یقصر فی العمل یزدد فترة.»[5] .

هر كه كمتر كار كند، سست تر شود.

«در پرتو این نگرش، دست كشیدن از كار و بلكه كاستن از آن موجب فتور و سستی بدنی و روانی خواهد شد. و بر عكس، پركاری سبب آن می شود كه نیروهای آدمی و تواناییهای جسمی او از مرحله ی قوت و امكان به مرحله ی فعلیت و آشكار شدن در آید، به عبارت دیگر: به همان اندازه كه شخص به خوراك نیاز دارد، به كار نیز نیازمند است و كار برای بدن آدمی همچون آب برای گیاه به شمار می رود.

واضح است كه تاثیر كار در وجود انسان- از راه تقویت روحیه و ایجاد نشاط- تنها منحصر به جنبه ی جسمانی و بدنی نیست، بلكه از آن تجاوز می كند و به جنبه ی روحی و معنوی نیز می رسد، زیرا كه كار، روح را تصفیه می كند و مواهب باطنی را جلا می بخشد و وجدان آدمی را صیقل می زند و با كار است كه اعمال و وظایف دینی صورت می پذیرد. پس انسان تنها از لحاظ جسمی نیازمند به كار نیست ، بلكه از لحاظ روح خود نیز چنین است. كار روان آدمی را می سازد و هستی معنوی وی را استحكام می بخشد. و بیكاری و بطالت- با آثار منفی یی كه دارند- معنویات انسان را از میان می برند و نابود می سازند.

كار به همكاری آدمی با طبیعت و لمس كردن قوانین آن می انجامد، تا از این راه

[صفحه 177]

مواهب طبیعت را استخراج كند و با رموز طبیعت انس گیرد. پس انسان- با كار خود- به همكاری با طبیعت و مظاهر و نمودهای آن برمی خیزد و طبیعت نیز با انسان همكاری می كند و در او آثار مثبت بزرگی پدید می آورد، كه سبب پرورده شدن و گسترش یافتن افقهای وجودی انسان و تجارب او می شود. آری، انسان با پرداختن به كار، تهذیب پیدا می كند و نیروهای ادراكی او در میدانهای تلاش و كوشش عملی افزایش می یابد، به همان گونه كه نیروهای ادراكی وی در میدانهای اندیشه و دانش نیز چنین می شود.

انسان در ضمن كار چیزهایی را كشف می كند كه پیش از آن برای وی مكشوف نبوده است. پس كار، آموزشگاه شناخت و تجربه است، چون كه چیزهایی را كه نمی دانسته است به او می آموزد و برای او از روی قوانین طبیعت پرده برمی دارد و همچون عقل عملی نیرومندی می شود كه به وسیله ی آن بر آفاق تسلط پیدا می كند.

نقش كار در تقویت و تهذیب خلق و خوی انسان نیز آشكار است، چه كار مسئولیت است و هر كس از این مسئولیت آگاه شود و به ادای وظیفه بپردازد از بیكاری و بی مبالاتی دور می شود و از مفاسد فراغت و زیانهای آن و زیانهای پرداختن به لهو و لعب در امان می ماند. بدین گونه نیروهای اخلاقی او شكفته می شود و نفس آگاه به مسئولیت وی كه برای انجام دادن آن تلاش می كند، مهذب می گردد.

كار و كوشش انسان را در تماس با واقعیت زندگی زمینی قرار می دهد كه عبارت است از حركتی هدفدار (و حركت هدفدار طبیعتا تكاملی است) و برای او این امكان را فراهم می آورد كه با طبیعت پیوندی همكارانه پیدا كند و از نزدیك با آن انس بگیرد. و این خود مرحله ای بزرگ در تجربه ی انسانی و سیر تكاملی است. آری، چگونه ممكن است انسانی كه طبیعت را نمی شناسد و از ابعاد غامض و اسرار ژرف آن ناآگاه است و با این ابعاد تماس برقرار نكرده است و آگاهی مستقیم از آنها ندارد، تكامل پیدا كند؟

پس با كار است كه انسان در اعماق طبیعت و دریاهای زندگی غوطه ور می شود و در آنها فرومی رود تا نفیس ترین و گرانبهاترین چیزها را بیرون آورد و این نفیس ترین و گرانبهاترین چیز همان آمیختگی انسان است با روح حركت فعال و هماهنگی با همه كائنات، در هدفداری و تلاشوری. و از این راه انسان به صورت جزئی فعال و هدفدار و منسجم با دیگر اجزای عالم گسترده درمی آید... و سپس بر نردبان تكامل مطلوب بالا می رود. و این چیزی است كه دست بیكاران و عاطلان و بطالان و به لهو و لعب پردازان

[صفحه 178]

به آن نمی رسد، زیرا كه بیهوده كاری و لهو و لعب انسان را از واقعیت و زندگی جدا می كند و حقایق طبیعت و مضمون زمان را از او پوشیده نگاه می دارد. انسان عاطل باطل دوری از واقع را بخوبی لمس می كند و با واقعیات حیاتی ارتباط ندارد و از همكاری و هماهنگی با آنها و آمیختگی با روح آنها محروم می ماند.

در جانب اجتماعی نیز به این نتیجه می رسیم كه كار و عمل یك ضرورت اجتماعی است، كه نمی توان آن را مهمل گذاشت و چشم پوشیدن از آن پسندیده نیست. پس بر هر فرد از افراد جامعه ی انسانی واجب است كه به كاری اشتغال داشته باشد، و با دیگر مردمان در برآوردن نیازمندیهای مردم- كه خود یكی از آنان است- شریك شود و سعی تمام به خرج دهد تا چهره ی زندگی را با كوشش و تولید دگرگون سازد. پس كارگر با نتیجه ی كار و تولید خویش به اجتماع سود می رساند و خود نیز از كارها و تولیدهای دیگران سود می برد، پس او هم تولید كننده است و هم مصرف كننده و در حال داد و ستد با دیگر مردم است، به گروهی چیزهایی می دهد و از گروهی دیگر چیزهایی می ستاند. و بدین گونه از ركود و سكون و مهمل بودن و احساس غربت كردن و از مردمان دور بودن بیرون می آید و به حركت و فعالیت و تحمل رنج و انس گرفتن با دیگران دست می یابد، بنابراین بار خود را بر دوش دیگران نمی گذارد و از مردمان جدا نمی ماند، بلكه در پیش راندن چرخ زندگی اجتماعی با ایشان شریك است. چنین انسانی احساس امید می كند و به آینده همچون فردی امیدوار و با نشاط می نگرد و از چنگال نومیدی و اهمال و بیهودگی و تكرار ملال انگیز و دیگر آثار منفی بیكاری و مفاسد فراغت رهایی پیدا می كند.

از مهمترین آثار مثبت كار سر فرود آوردن نفس انسان در برابر تكالیف خویش است كه در نتیجه ی آن به كار برمی خیزد و شانه از آن تهی نمی كند و در این صورت است كه شخص خود را برای خود و خانواده اش مفید و در محیط اجتماعی محترم می بیند، چون كار می كند و در نظر خویشاوندان و دوستان بیكار و مهمل نیست، بلكه جدی و كوشا و زحمتكش به شمار می آید، كه همچون انسانی متعهد باری بر دوش خویش نهاده است و در تامین نیازمندیها و پیشبرد زندگی با دیگران شریك است و به هیچ روی از تلاش كنندگان و متعهدان كناره گیری نمی كند و همچون دیگر عزیزان عزیز است و چنان كه بر هر فرد لازم است كه سودمند و ثمربخش باشد، او نیز از این سودمند بودن برخوردار

[صفحه 179]

است. و این حالت فقط از بركت كاری كه انسان به انجام دادن برخاسته و وظیفه ی خود را انجام داده است حاصل می شود. این انسان نیازمندیهای خود و خانواده ی خود و دیگران را فراهم می آورد و از این راه فقر و فاقه و خواری را از خود دور می كند و شخصیت خویش را از هر پستی و حقارت بركنار نگاه می دارد و از رضای خداوند متعال، احترام مردم و اعتماد به نفس، حیثیت خانوادگی و آرامش وجدان برخوردار می شود.»[6] .

كار با چنین وجوهی موجب استقلال فردی و اجتماعی و علاوه بر تامین نیازهای مادی، باعث بهبود وضع اقتصادی و حفظ كرامت و شخصیت و حیثیت انسانی و تجلی ارزشهای نهفته در آدمی است. در سروده های منسوب به امیرمومنان علی (ع) آمده است:


لنقل الصخر من قلل الجبال
احب الی من منن الرجال


یقول الناس لی فی الكسب عار
فان العار فی ذل السوال[7] .

سنگ از ستیغ كوهها بر دوش بردن، مرا خوشتر كه منت كسان برم، گویند: كسب روزی ننگ است! ننگ در خواری خواهش است.

انسان همان طور كه از وراثت تاثیر می گیرد، از كار و تلاش نیز تاثیر می پذیرد و همان طور كه وراثت نیكو، بستری مناسب برای كسب كمالات انسانی است، كار و تلاش نیز زمینه ای اساسی در تعالی آدمی است و هر چه نیكوتر باشد، توفیق تربیتی انسان بیشتر می شود. به بیان امیرمومنان علی (ع):

«الناس ابناء ما یحسنون.»[8] .

مردمان فرزندان تخصصهای خویشند.

«یعنی همان گونه كه انسانها با پدران خویش نسبت دارند و با پدران و قدر و منزلت پدران شناخته می شوند و قدر و منزلت می یابند و مردم می گویند، فلانی پسر فلان كس است، به همین گونه هم اشخاص به كار و مهارت و تخصص خود نسبت داده می شوند و قدر و منزلت اجتماعی كسب می كنند، مثلا می گویند صنعتگر ماهر، پزشك متخصص، هنرمند عالی... بنای خوب... پس مردم، فرزندان هنرها و تخصصهای خویشند و با انتساب به آن هنرها و تخصصها (صنعتگری، نویسندگی، پزشكی، مهندسی و...) شناخته

[صفحه 180]

می شوند و به اندازه ی كاردانی و مهارت در آنها ارج می بینند و قدر می یابند.»[9] .

كار متعهدانه و سختكوشی خردمندانه از والاترین جلوه های زندگی انسانی است و در اندیشه ی دینی و در راه و رسم پیام آوران و مصلحان الهی، كار امری مقدس و با ارزش است و انسان از طریق سختكوشی به كمالات الهی دست می یابد. امیرمومنان علی (ع) در توصیف داوود پیامبر (ع)، آن والا پیام آور الهی كه كارگری پارسا بود، آنجا كه درباره ی پارسایی و ساده زیستی و تلاشگری پیامبران سخن می گوید، فرموده است:

«و ان شئت ثلثت بداود- صلی الله علیه و سلم- صاحب المزامیر و قاری اهل الجنه، فلقد كان یعمل شفائف الخوص بیده و یقول لجلسائه: ایكم یكفینی بیعها! و یاكل قرص الشعیر من ثمنها.»[10] .

و اگر خواهی سومین را داوود (ع) گویم، خداوند مزامیر- و زبور- و خواننده ی بهشتیان، كه به دست خود از برگ خرما زنبیلها می بافت و مجلسیان خویش را می گفت: كدامیك از شما در فروختن آن مرا یاری می كند؟ و از بهای آن زنبیل گرده ای نان جوین می خورد.

كار و تلاش انسانی- با توجه به ارزشهای یاد شده در آن- فی نفسه گرانقدر و سازنده است، چنانكه خود عبارتی والا و امری آخرتی و جهادی گرانسنگ شمرده شده است. از امام علی (ع) در این باره چنین روایت شده است:

«ما غدوه احدكم فی سبیل الله باعظم من غدوته یطلب لولده و عیاله ما یصلحهم.»[11] .

درآمدنتان در آغاز صبح برای جهاد در راه خدا، از در آمدن آن كس كه برای تامین زندگی خانواده ی خود كار و تلاش می كند بالاتر نیست.

در منظر امیرمومنان (ع) كار و تلاش شرافتمندانه و سازنده چنان بهایی دارد كه ارزش و اجر جهاد در راه خدا بالاتر از آن نیست. از این روست كه اهل ایمان بیشترین كار و تلاش و سازندگی را دارند و آنان كه از كار و تلاش مفید رویگردانند و طفیلی مردمانند، از ایمان بی بهره اند. پیشوای مومنان، علی (ع) در توصیف اهل ایمان فرموده است:

[صفحه 181]

«المومن مشغول وقته.»[12] .

وقت مومن پر است و مومن هیچ گاه بیكار نیست.

كار و تلاش چنان سازنده است كه اهل ایمان پیوسته در كار و تلاشند و از وجوه گوناگون آن در جهت كمال خود و جامعه سود می برند. در این باره در سخنان امیرمومنان علی (ع) چنین وارد شده است:

«فی كل وقت عمل.»[13] .

در هر وقتی باید كاری كرد.

«فاغتنم وقتك بالعمل.»[14] .

وقتی را كه در آنی با كار كردن غنیمت بدان.

انسانهای تربیت شده در مدرسه ی تربیتی پیامبر اكرم (ص) كار را چنین می دیدند و اوصیای آن حضرت همواره در كار و تلاش بودند و آن را با ارزشترین امور معرفی می كردند، چنانكه امام علی (ع) در توصیف اوصیای پیامبر اكرم (ص) چنین فرموده است:

«انی لمن قوم لا تاخذهم فی الله لومه لائم، سیماهم سیما الصدیقین و كلامهم كلام الابرار، عمار اللیل و منار النهار. متمسكون بحبل القرآن، یحیون سنن الله و سنن رسوله، لا یستكبرون و لا یعلون و لا یغلون و لا یفسدون. قلوبهم فی الجنان و اجسادهم فی العمل.!»[15] .

من از آن قومم كه در راه خدا سرزنش سرزنش كنندگان در آنان تاثیری ندارد، سیمای آنان سیمای راستان است و سخن ایشان سخن نیكان، زنده داران شب و نشانه های روزند، به ریسمان قرآن چنگ می زنند و سنت خدا و فرستاده ی او را زنده می كنند، گردنكشی نمی كنند و بزرگی نمی جویند و خیانت نمی ورزند و تباهی نمی كنند، دلهایشان در بهشت است و بدنهایشان در كار و كوشش.

امیرمومنان علی (ع)- والاترین تربیت شده ی پیامبر و بهترین نمونه ی انسانی- سختكوش و پر كار بود، چنانكه درباره ی راه و رسم سختكوشی و پر كاری آن حضرت چنین روایت شده است:

[صفحه 182]

«انه لما كان یفرغ من الجهاد، یتفرغ لتعلیم الناس و القضاء بینهم، فاذا فرع من ذلك اشتغل فی حائط له، یعمل فیه بیده و هو مع ذلك ذاكر الله- جل جلاله.»[16] .

هر گاه علی (ع) از كار جهاد فارغ می شد، به كار تعلیم مردمان و داوری كردن در مرافعات ایشان می پرداخت و چون از این كار هم فارغ می شد، در باغچه ای كه داشت با دست خود به كار مشغول می گشت و در همان حال به یاد خدا و در حال ذكر بود.

همچنین امام باقر (ع) درباره ی نگاه امیرمومنان علی (ع) به كار و سختكوشی آن حضرت فرموده است:

«كان امیرالمومنین (ع) یخرج فی الهاجره فی الحاجه قد كفاها یرید ان یراه الله یتعب نفسه فی طلب الحلال.»[17] .

امیرمومنان (ع) در گرمای شدید برای رفع نیاز خود بیرون می رفت و می خواست خداوند او را ببیند كه در طلب حلال زحمت می كشد و خود را به مشقت می اندازد.

با چنین نگرشی به كار و تلاش، امام علی (ع) با سخن و عمل خود، مردمان را به كار كردن- و بالتبع بهره بردن از نتایج گسترده ی آن- برمی انگیخت، چنانكه در حدیث امام كاظم (ع) خطاب به هشام بن حكم وارد شده است كه امیرمومنان (ع) اصحاب خود را چنین سفارش می فرمود:

«اوصیكم بالخشیه من الله فی السر و العلانیه و العدل فی الرضا و الغضب و الاكتساب فی الفقر و الغنی.»[18] .

شما را به ترسیدن از خدا در نهان و آشكار سفارش می كنم و به اجرای عدالت در خشنودی و خشمناكی و به كسب داشتن و تلاش نمودن و كار كردن در فقر و غنا.

نفس كار كردن چنان گرانقدر است كه امام (ع) درباره ی آن چنین سفارش می فرماید و البته ارزش كارها به آن است كه با تلاش حاصل شود. آن كه چیزی را ارزان و بی زحمت

[صفحه 183]

به دست می آورد، به ارزشی دست نمی یابد و خود را و به دست آورده را ارزان می فروشد.


ای گرانجان خوار دیدستی و را
زان كه بس ارزان خریدستی ورا


هر كه او ارزان خرد ارزان دهد
گوهری طفلی به قرصی نان دهد[19] .

سلامت زندگی فرد و جامعه در گرو كار كردن است و كار شرافتمندانه و متعهدانه دری از درهای تربیت الهی و راهی به سوی كمال است. بدین سبب است كه كار كردن نوعی جهاد است و همچون جهاد در راه خدا تربیت كننده و عزت بخش.[20] به بیان امیرمومنان (ع):

«الشاخص فی طلب الرزق الحلال كالمجاهد فی سبیل الله.»[21] .

جوینده روزی حلال همانند مجاهد راه خدا است.

البته آنچه در كار كردن مبنا و اساس است و تاثیر تربیتی كار بدان بسته است، كار مفید توام با پاكی و پاكدامنی و حلال جویی است. امام علی (ع) در نامه ی تربیتی خود به فرزندش حسن (ع) یادآور شده است:

«و الحرفه مع العفه خیر من الغنی مع الفجور.»[22] .

كار همراه با پاكدامنی به مراتب از توانگری همراه با مرزشكنی و هرزگی ارزشمندتر و بهتر است.

بنابراین، كار عاملی است اساسی در تربیت آدمی و تاثیرات آن بر جسم و جان، و روح و روان و خلق و خوی و شكوفایی استعدادهای آدمی بسیار جدی است و نباید در هیچ حال از كار و تلاش فروماند و در آن كوتاهی روا داشت.

«من قصر فی العمل ابتلی بالهم.»[23] .

آن كه در كار كوتاهی ورزید، دچار اندوه گردید.


صفحه 175، 176، 177، 178، 179، 180، 181، 182، 183.








    1. همان، حكمت 123.
    2. الحیاه، ترجمه، ج 5، ص 489.
    3. همان، ص 446.
    4. شرح غررالحكم، ج 5، ص 204.
    5. همان.
    6. الحیاه، ترجمه، ج 5، صص 451 -445.
    7. دیوان امام علی (ع)، صص 437 -434.
    8. شرح غررالحكم، ج 1، ص 309.
    9. الحیاه، ترجمه، ج 5، ص 440.
    10. نهج البلاغه، خطبه ی 160.
    11. ابوحنیفه النعمان بن محمد التمیمی المغربی، دعائم الاسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضایا و الاحكام، تحقیق آصف علی اصغر فیضی، دارالمعارف ، القاهره، 1289 ق. ج 2، ص 15، مستدرك الوسائل، ج 13، صص 54 و 13.
    12. نهج البلاغه، حكمت 333.
    13. شرح غررالحكم، ج 4، ص 396.
    14. همان، ج 2، ص 507.
    15. نهج البلاغه، خطبه ی 192.
    16. احمد بن فهد الحلی، عده الداعی و نجاح الساعی، صححه و علق علیه احمد الموحدی القمی، الطبعه الاولی، دارالمرتضی، دارالكتاب الاسلامی، بیروت، 1407 ق. ص 111، مستدرك الوسائل، ج 13، ص 25.
    17. ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (الصدوق)، من لا یحضره الفقیه، صححه و علق علیه علی اكبر الغفاری، الطبعه الثانیه، منشورات جماعه المدرسین، قم، 1404 ق. ج 3، ص 163، محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، بتصحیح و تحقیق و تذییل عبدالرحیم الربانی الشیرازی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج 12، ص 13.
    18. تحف العقول، ص 291، بحارالانوار، ج 1، ص 141، ج 78، ص 305 -304.
    19. مثنوی معنوی، دفتر اول، ص 106.
    20. سیری در تربیت اسلامی، ص 125.
    21. دعائم الاسلام، ج 2، ص 15، مستدرك الوسائل، ج 13، ص 13.
    22. نهج البلاغه، نامه ی 31.
    23. همان، حكمت 127.