کد مطلب:53145 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:247

رسول خدا و تصوير مظلوميت علي











امير مؤمنان علي عليه السلام اگر چه در دوران رسول خدا مورد حسادت و كينه افرادي قرار مي گرفت، و حتي بعضي از همسران آن حضرت، از ورود علي عليه السلام و ديدارش با پيامبر رنج مي بردند! ولي نبي اعظم با تمام وجود طبق دستور الهي از شخصيت و عظمت مولاي متقيان دفاع كرده، و فضائل و مناقب او را به اطلاع مردم مي رسانيد.

علي عليه السلام در عصر رسول خدا مظلوم نبود، ولي مورد كينه و بغض منافقان قرار داشت، و پيامبر اسلام نيز مي دانست روزي اين كينه ها بروز خواهد كرد، و به مرحله عمل خواهد رسيد، و در نتيجه چه ظلمها و ستم به علي وارد خواهد شد، و لذا پيوسته در فكر و انديشه بود، و اشكهايش به صورت مباركش جاري مي گشت و در برخي مواقع آينده علي عليه السلام را به خودش تصوير مي فرمود، و اظهار مي داشت كه غاصبان ولايت و بدانديشان منافق چه خواند كرد، و چگونه به خانه او هجوم مي آورند!! و چه سان فرق مباركش را با شمشير مسموم مي شكافند، و او چه وظيفه اي دارد، و چگونه بايد عكس العمل نشان دهد... ما در اين زمينه به دو مورد از سخنان رسول خدا اشاره مي نماييم:

الف: روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به همراهي علي عليه السلام و غلامش انس بن مالك به گردش رفتند، و در باغهاي مدينه قدم مي زدند،

و به گلها و شكوفه ها و فضاي سبز طبيعت مي نگريستند، علي عليه السلام اظهار داشت: يا رسول الله! اين باغ- اشاره كرد به يكي از باغها- چقدر زيبا و با طراوت است!!

پيامبر خدا فرمودند: يا علي! باغ تو در بهشت خيلي زيباتر است، و اين باغ در نزد آن هيچ است.

انس بن مالك كه يكي از دشمنان و بدخواهان اميرالمؤمنين بود، مي گويد: به همين ترتيب قدم زنان و گردش كنان هفت باغ را تماشا كرديم، و اميرالمؤمنين علي عليه السلام به هر باغي كه مي رسيد، همان جمله را اظهار مي داشت، و رسول خدا نيز جوابش همان بود كه در آغاز فرموده بود. سرانجام پيامبر عزيز اسلام در محل مناسبي توقف كرد، انس مي گويد: ما نيز در محضر او توقف نموديم، ناگاه آن حضرت دگرگون گرديد و چهره اش متغير شد، و به فكر اخبار و وقايع پس از خود افتاد: «فوضع رأسه علي رأس علي وبكي، فقال علي: ما يبكيك يا رسول الله؟! قال صلي الله عليه و آله وسلم: «صغائن في صدور قوم لا يبدونها لك حتي يفقدوني» پيامبر سرش را بر سر اميرالمؤمنين گذاشت و شروع به گريه نمود!! علي عليه السلام پرسيد اي پيامبر خدا چه عاملي باعث گريه شما گرديده است؟ حضرت فرمودند: تصور آن كينه ها و بغض ها و دشمني هايي كه در دل كينه توز منافقين براي تو فراهم شده است، آنان آن دشمني ها را به مرحله عمل نمي آورند مگر اين كه من از دنيا بروم.

اين حديث مي رساند كه با بودن پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم علي عليه السلام در برابر كينه هاي منافقان و ستم هاي ستمگران بيمه گرديده، ولي پس از وي آنچنان مورد يورش وحشيانه قرار خواهد گرفت، كه تصورش دل پيامبر را مي سوزاند و اشكهايش را جاري مي سازد.[1] .

ب: واقعه اي است كه در خطبه شعبانيه اتفاق افتاد، و آن در آخرين جمعه ماه شعبان بود، و رسول خدا در مورد عظمت و ارزش ماه مبارك رمضان و تكليف روزه داران سخن مي گفت.

علي عليه السلام از جايش برخاست و سؤال كرد: يا رسول الله! بهترين اعمال در اين ماه چيست؟!

پيامبر فرمود: اجتناب از كارهاي حرام، سپس شروع به گريه كرد! علي عليه السلام عرض كرد: يا رسول الله! چرا گريه مي كنيد؟

پيامبر خدا فرمود: «كاني بك وانت تصلي لربك وقد انبعث اشقي الأولين شقيق عاقر ناقة ثمود، فضربك ضربة علي قرنك فخضب منها لحيتك...»[2] گويا مي بينم تو را در حال نماز بدترين و شقي ترين اشخاص (ابن ملجم مرادي لعنة الله عليه) از پي كننده «شتر صالح» بر فرق مباركت شمشيري مي زند، و با خون آن محاسن سفيدت را رنگين مي سازد.

علي عليه السلام پرسيد يا رسول الله! آيا دينم سالم مي ماند، و ضرري از اين جهت از شمشير او نمي بينم؟

اين حديث اخلاص و عظمت علي، و شرارت و بد انديشي دشمنان آن حضرت را در بردارد[3] .









    1. شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج4 ص107 فرائد السمطين ج1 ص152 ح115.
    2. بحارالانوار ج96 ص358 از فرازهاي خطبه شعبانيه.
    3. نقل از آفتاب ولايت، ص269-267.