کد مطلب:53196 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

یاد علی در حال احتضار











شخص دیگری به نام عبدالله بدیل از افسران ارشد آن حضرت در جنگ صفین حضور داشت، وی در اكثر حمله ها فرماندهی سپاهیان حق را به عهده گرفته، و بر دشمن كور دل و ستمگر می تاخت و آن چنان شجاعت ها نشان می داد كه معاویه و سپاهش را مرعوب می ساخت!

سرانجام عبدالله در صفین شهید شد، او لحظات آخر عمرش را می گذرانید، و فقط رمقی در جان داشت، ناگاه اسود بن طهمان خزاعی در حال احتضار وی را شناخته و به كنارش آمد و گفت: خدا تو را رحمت كند، اگر می توانستم تو را از مهلكه نجات می دادم، و یا همراه تو شهید می شدم، ولی چه كنم دستم كوتاه است... اگر وصیتی داری به من بگو.

«عبدالله» زبان بگشود و بگو.

«اوصیك بتقوی الله، وان تناصح امیرالمؤمنین، و تقابل معه حتی یظهر الحق او تلحق بالله، و ابلغ امیرالمؤمنین عنی السلام...» سفارش من به تو پس از پرهیزكاری این است كه: خیر خواه امیرالمؤمنین باشی، و در كنار او با دشمنش بجنگی، تا خداوند حق را پیروز كند، و یا در این مسیر تو به شهادت برسی، سلام مرا به مولایم امیرالمؤمنین برسان...

چون علی از شهادت عبدالله بدیل آگاه گشت، برای وی استرحام نموده و از نقش وی قدردانی كرد.[1] .









    1. شرح ابن ابی الحدید ج8 ص91 و.92 نقل از آفتاب ولایت ص186-179.