کد مطلب:53209 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:163

گفتار دانشمندان درباره امام علی











جنید را از منزلت علی بن ابی طالب علیه السلام در علم تصوف پرسیدند، گفت:

«اگر جنگها امام می دادند كه اندكی به ما پردازد، ما چیزها از این علم از او نقل می كردیم كه دلها بر نمی تابید، آخر او امیرالمؤمنان است»![1] .

یكی از فاضلان را از فضائل حضرتش پرسیدند، گفت: چه گویم درباره رادمردی كه دشمنانش از حسد و هوادارانش از ترس و تقیه فضائل او را پنهان داشتند، و با این همه فضائل آشكار او شرق و غرب عالم را پر كرده است.[2] .

احمد بن حنبل: فضائلی كه درباره علی بن ابی طالب علیه السلام رسیده درباره هیچ یك از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نرسیده است.[3] .

محمد بن احساق واقدی: علی علیه السلام از معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود چون معجزه عصاء برای موسی و زنده كردن مردگان برای عیسی علیه السلام.[4] .

آیة الله خویی (قدس سره) ایمان علی علیه السلام به قرآن- با آن همه مهارت در بلاغت- خود به تنهایی دلیل است كه قرآن وحی الهی است. چرا نه، كه او خداوند شیوا سخنی و رسا گویی و برترین نمونه در معارف الهی است[5] .

خلیل بن احمد صاحب علم عروض: نیاز همگی به او و بی نیازی او از همه، دلیل است كه او پیشوای همه است.[6] .

دكتر مهدی محبوبه علی بر معرفت احاطه یافت بی آنكه معرفت بر او احاطه یابد،و علی بر هر سوی معرفت دست یافت بی آنكه معرفت بر هر سوی وی دست یابد.[7] .

علی معرفت را شناخت و معرفت علی را نشناخت، و علی به معرفت رسید اما معرفت به علی نرسید.

دكتر سعادت همه مؤرخان و سیره نویسان بر این باورند كه علی بن ابی طالب را امتیازات بزرگی بود كه برای دیگران فراهم نبود، او امتی بود كه در یك تن تبلور یافته بود.[8] .

نویسنده مسیحی عرب جرج جرداق: در نظر من، فرزند ابوطالب نخستین مرد عرب بود كه با روح كلی یار و همنشین بود؛ علی شهید عظمت خود شد؛ كه او در حالی جان سپرد كه نماز را در میان دو لب داشت، او با دلی سرشار از عشق خدا در گذشت. هرگز تازیان قدر و مقام راستین وی را نشناختند تا آنكه از همسایگان پارسی آنان مردمی برخاستند كه میان گوهر و سنگریزه فرق می نهادند.[9] .

ابن ابی الحدید: به فصاحت بنگر كه چه سان خود را در اختیار علی نهاد و ضمامش را به دست او سپرد! منزه خدای كه این مرد را چنین مزایای پربها و ویژگیهای گرانمایه بخشید! نوجوانی از فرزندان عرب مكه با آنكه آمیزشی با حكیمان نداشت، در آشنای با حكمت از افلاطون و ارسطو سر آمد، و گرچه معاشرتی با دانشمندان علم اخلاق ننمود از سقراط به مسائل اخلاقی آگاهتر شد، و هر چند در میان دلاوران نبالید- كه مكیان تاجر بودند نه جنگجو- اما دلاورترین بشر روی زمین گردید! به خلف احمر گفتند: كدام دلیرترند؛ علی یا انبسه یا بسطام؟ پاسخ داد: انبسه و بسطام را با افراد بشر و آدمیان سنجید نه با آن كس كه از حد بشریت فراتر است. گفتند: به هر حال چیزی بگو. گفت: خدا را سوگند، اگر علی نهیبی به روی آنان زند، هر دو قالب تهی كنند پیش از آن كه به آنان بتازد.![10] .

نظام: علی بن ابی طالب، گوینده را مایه گرفتاری و آزمایشی و سخت است، اگر در حق او سنگ تمام گذارد به افراط و غلو انجامد، و اگر از حقش بكاهد به زشتی و گناه در افتد؛ حد میانه هم چندان ظریف و تیززبان و بلند ستیغ است كه آگاهی از آن و سعود بر آن بسی دشوار آید مگر بر گوینده زیرك و هوشمند.[11] .

فخر رازی: هر كه علی را پیشوای دینی خود قرار دهد، حقا به دستاویز محكمی در دین و دنیای خود چنگ زده است.[12] .

ابن سینا گوید: علی بن ابی طالب- صلوات الله علیه- كلام گویا و قلب فراگیر الهی است، نسبت او با دیگر یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت معقول به محسوس بود، و ذات او از شدت نزدیكی به خدا ممسوس در ذات خدا گشته بود.[13] .

جبران خلیل: امام علی نیز به روش همه پیامبران با بینش دنیا را وداع گفت، كه به شهری نه شهر خود درآمدند و به سراغ قومی نه قوم خود رفتند و در زمانی نه زمان خود زیستند.[14] .

و هم او گوید: بی تردید علی یكی از سران اندیشه و روح و بیان در هر زمان و مكانی است.[15] .

ابن ابی الحدید گوید: چه گویم درباره مردی كه اهل ذمه با آنكه اسلام را نپذیرفته اند به او مهر می ورزند، فیلسوفان با آنكه میانه ای با اهل دین ندارند بزرگش می شمارند، شاهان روم و فرنگ شمایل او را در كنیسه ها و پرستشگاههای خود نقش می كنند، و شاهان ترك و دیلم عكس او را بر شمشیرهای خود حك می نمایند.[16] و[17] .









    1. فرائد السمطین380:1.
    2. مقدمه مناقب خوارزمی:8.
    3. فرائد السمطین79:1.
    4. فهرست ابن ندیم:111.
    5. البیان فی تفسیر القرآن:91.
    6. عبقریة الامام، دكتر مهدی محبوبه:138.
    7. عبقریة الامام، دكتر مهدی محبوبه:138.
    8. در مقدمه كتابش: الامام علی.
    9. صوت العدالة الانسانیة1222:5.
    10. شرح نهج البلاغه146:16 با اندكی تلخیص.
    11. سفینة البحار 146:1 به نقل از جاحظ.
    12. تفسیر كبیر205:1.
    13. حاشیه شفا: 566 باب الخلیفة والامام.
    14. صورت العدالة الانسانیة1213:5.
    15. همان.
    16. شرح نهج البلاغه29:1.
    17. نقل از امام علی بن ابی طالب علیه السلام، ص139-135.