کد مطلب:53211 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:137

جمال و شمايل امام علي











پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كه دوست دارد به هيبت اسرافيل، رتبه ميكائيل، جلالت جبرئيل، سازگاري آدم، خداترسي نوح، دوستي ابراهيم، اندوه يعقوب، جمال يوسف، مناجات موسي، صبر ايوب، زهد يحيي، سنت يونس، پرهيز عيسي و حب و خوي محمد بنگرد، بايد به علي بنگرد، بايد به علي بنگرد كه نود خصلت از خصلتهاي انبيا در اوست و همه را خداوند در او جمع كرده و براي احدي غير او جمع نكرده است.[1] .

علامه شيخ عبدالرحمن صفوري شافعي گويد: آن حضرت ميان قامت بود، چشماني سياه و درشت و روي زيبايي چون ماه شب چهارده و شكمي بزرگ داشت كه بالاي آن گنجينه علم و زير آن جاي غذا بود، محاسن شريفش پرپشت، موي سرش كم پشت، گردنش چون تنگ سيم فام بود؛ خداوند از او و مادرش و برادرانش جعفر و عقيل و عموهايش حمزه و عباس خشنود باد.[2] .

ابن منظور گويد: در حديث ابن عباس رحمة الله آمده كه: علي، اميرمؤمنان، به ماه تابان و شير دمان و نهر خروشان و فصل نوبهار مي ماند؛ نور و پرتوش به ماه، شجاعت و دلاوريش به شير، جود و سخايش به نهر، و خرمي و حيائش به نوبهار مانند بود.[3] .

و نيز گويد: در حديث ابن عباس رحمة الله آمده: من زيباتر از شرصه علي عليه السلام نديدم. شرصه يا شرصه ريختن موي دو طرف پيشاني از جلو سر است.علامه محمد بن طلحه شافعي گويد: آن حضرت سبزه و گندمگون، درشت چشم و ميان قامت بود، شكمي بزرگ و محاسني بلند و پرپشت داشت، موي جلو سرش ريخته بود و موهاي سر و صورتش سپيد گشته بود، هيچ يك از عالمان او را به خضاب كردن توصيف ننموده جز سودة بن حنظله كه گفته است: من علي را ديدم كه موي صورتش رنگين بود، و غير او چنين نقل نكرده است، شايد آن حضرت خضاب مي كرده، سپس آن را ترك كرده است.

خبرگزاران گفته، بينندگان ديده، در كتابهاي نويسندگان نوشته و بر زبان گويندگان جاري است كه از صفات ويژه آن حضرت كه به قامت او راست آمده «الانزع البطين» است تا آنجا كه به صورت نام خاص حضرتش درآمده است.

و از جمله چيزهايي كه در معناي اين دو صفت گوشها را مي نوازد و براي شنونده لذيذتر از غذاي مطبوع براي گرسنه به جان آمده و امنيت براي دل هراسان است آن كه: آن حضرت چون تحت تربيت مستقيم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قرار داشت و از راه و روش او پيروي مي نمود و شبانه روز گوش به فرمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بود و جامه پيروي او را به تن داشت و همه كوشش و توجه خود را در پيروي آن حضرت به كار مي برد و خلاصه بنا به گفته «هر كسي را از رفيقش بشناس» آيينه تمام نماي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بود، خداوند او را جاني پاكيزه بخشيد كه از انوار منتشر در آفاق نبوت در او تابيد و با صفايي كه داشت صورت همه خويهاي پسنديده و كرامتهاي اخلاقي را در خود منعكس كرد، و با داشتن نوري چنين از نزديك شدن به كدورت كفر و ناخالصي و ستيز نفاق پاك ماند، و بدان پاكيزگي از ظلمات شرك و آلودگيهاي دروغ و افترا به كلي جدا افتاد، و از همين رو نخستين كس از مردان بود كه بي ترديد به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ايمان آورد، و عشق به شكستن بتها و مجسمه ها و پاك كردن مسجد الحرام از بتها و خدايان باطل و نمودهاي شك و گمراهي در او جان گرفت (و از همين رو او را «انزع» يعني بركنده از شرك خواندند)...

و به جهت همراهي مداوم با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خداوند پيوسته بر علم او مي افزود تا آنجا كه - به نقل ترمذي در كتاب صحيح خود- رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حق او فرمود: من شهر علمم و علي دروازه آن است. و آن حضرت با علم سرشار خود قضاياي سخت و وقايع مشكل و احكام پيچيده را حل و فصل مي نمود.

در هر علمي اثري از او به چشم مي خورد و در هر حكمتي كه خداوند به او بخشيده بود به ديده همگان آمد او را بطين خواندند، زيرا بطين به كسي مي گويند كه شكمي بزرگ و پر داشته باشد، و چون درون آن حضرت سرشار از علم و حكمت بود و انواع و اقسام علم و حكمت حكم غذاي او را داشت به اين اعتبار او را بطين يعني سرشار از علم و حكمت خواندند، مانند كسي كه شكمش از غذاي جسماني پر است او را بطين گويند.

آري اين نام براي حضرتش بدين اعتبار است و اين همان معنايي است كه راويان رهبر و ره يافته به زبان قلم نويسندگان اهدا نموده اند...









    1. ر.ك: ص. و نظير آن در «روض الفائق» علامه شيخ شعيب حريفيشي، ص.291 و در كتاب «الامام علي في الاحاديث النبوية» تأليف علامه سيد محمد ابراهيم موحد، ص221 چنين است: «و به خوي و جسم و شرف و كمال منزلت محمد بنگرد...».
    2. نزهة المجالس و منتخب النفائس:454.
    3. لسان العرب.216:14 ماده «حيا».