کد مطلب:62460 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:329

توکل











توكل یكی از مباحث اساسی در مدیریت اسلامی است كه در روایات نقل شده از امام علی (ع ) نیز مورد تأكید قرار گرفته است. توكل عبارت است از: اعتماد و اتكا بر خداوند متعال در تمام كارها، تكیه بر اراده او با اعتقاد به این كه پروردگار عالم، آفریننده سبب ها، و مسلط بر همه آن هاست؛و سبب ها با اراده او در سببیت كامل می شوند و تأثیر می گذارند.

توكل به عنوان یكی از عوامل ارزشی، در همه مسائل مدیریتی تأثیر گذار است؛ولی تأثیر آن در تصمیم گیری، نمود و بروز بیش تری دارد.

توكل بر خداوند متعال هنگام تصمیم گیری، به ویژه در مورد كارهای مهم- كه ممكن است عواقب و پیامدهای زیادی داشته، و باصطلاح از درجه خطر پذیری بالایی برخوردار باشد- می تواند شخص را در اتخاذ تصمیم مناسب و معقول یاری، و به انسان كمك كند كه بر اضطراب، ترس و دو دلی غلبه نماید.

توكل، یكی از عوامل تأثیرگذار بر اراده فرد است، و هیچ ابزاری كار آمدی مانند توكل و اعتماد به خداوند متعال نمی تواند اراده او را محكم و استوار كند، و اسباب توفیق او را فراهم سازد.

امیر مؤ منان علی (ع ) در یكی از سخنان خود می فرماید:

اصل قوة القلب التوكل علی الله؛[1] اساس قوت قلب، توكل بر خداوند است.

توكل، رمز اصلی بهره مندی انسان از امدادهای غیبی است؛و آن گاه كه انسان در كارها بر خداوند متعال تكیه می كند، خداوند نیز درهای رحمت خود را به روی او می گشاید، و امدادهای غیبی خویش را به یاری او می فرستد.

امام علی (ع ) می فرماید:

من تو كل علیه كفاه؛[2] هر كس كه بر او (خداوند متعال ) توكل كند، خداوند او را كفایت كند.

نكته مهم این است كه توكل و اعتماد بر خداوند متعال به معنای بی اعتنایی به علل و اسباب مادی نبوده، و بدان معنا نیست كه انسان از تهیه كردن مقدمات و فراهم آوردن علل و اسباب مادی برای انجام دادن كار غفلت كرده و تصور كند كه وسایل مادی و ظاهری، در رسیدن به هدف سبیبت ندارند؛ بلكه توكل به این معناست كه انسان توجه اصلی خویش را به خداوند متعال- كه حقیقت هستی و سبب اصلی است- معطوف كند؛ و در عین حال از ابراز مادی نیز استفاده نماید. شاهد این ادعا حكایت مرد اعرابی است كه شتر خود را رها كرد و گفت: به خدا توكل كردم.

پیامبر گرامی اسلام (ص ) در جواب او فرمود:

اعقلها و توكل؛زانوی شتر را ببند و (آن گاه ) توكل كن.[3] .









    1. همان، حدیث 3082.
    2. نهج البلاغه، خطبه 90.
    3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 71، ص 138.