کد مطلب:62603 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:260

پيشگفتار











شخصيت عظيم و گسترده اميرالمؤمنين علي عليه السلام وسيعتر و متنوعتر از اينست كه يك فرد بتواند در همه جوانب و نواحي آن وارد شود و توسن انديشه را به جولان آورد. براي يك فرد حداكثري كه ميسر است اينست كه يك يا چند ناحيه معين و محدود را براي مطالعه و بررسي انتخاب كند و به همان قناعت ورزد.

يكي از جوانب و نواحي وجود اين شخصيت عظيم، ناحيه تأثير او بر روي انسانها به شكل مثبت يا منفي است و به عبارت ديگر «جاذبه و دافعه» نيرومند او است كه هنوز هم نقش فعال خود را ايفا مي نمايد و در اين كتاب درباره اش گفتگو شده است.

شخصيت افراد از نظر عكس العمل سازي در روحها و جانها يكسان نيست. به هر نسبت كه شخصيت حقيرتر است كمتر خاطرها را به خود مشغول مي دارد و در دلها هيجان و موج ايجاد مي كند و هر چه عظيمتر و پرنيروتر

[صفحه 10]

است خاطره انگيزتر و عكس العمل سازتر است، خواه عكس العمل موافق يا مخالف.

شخصيتهاي خاطره انگيز و عكس العمل ساز، زياد بر سر زبانها مي افتند، موضوع مشاجره ها و مجادله ها قرار مي گيرند، سوژه شعر و نقاشي و هنرهاي ديگر واقع مي شوند، قهرمان داستانها و نوشته ها مي گردند. اينها همه چيزهائي است كه در مورد علي عليه السلام به حد اعلي وجود دارد و او در اين جهت بي رقيب و يا بسيار كم رقيب است. گويند محمد بن شهرآشوب مازندراني كه از اكابر علماي اماميه در قرن هفتم است، هنگامي كه كتاب معروف «مناقب» را تأليف مي كرد، هزار كتاب به نام مناقب كه همه درباره علي عليه السلام نوشته شده بود در كتابخانه خويش داشت. اين يك نمونه مي رساند كه شخصيت والاي مولي در طول تاريخ چه قدر خاطرها را مشغول مي داشته است.

امتياز اساسي علي عليه السلام و ساير مرداني كه از پرتو حق روشن بوده اند اينست كه علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم كردن انديشه ها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ايمان و استحكام مي بخشند.

فيلسوفاني مانند سقراط و افلاطون و ارسطو و بوعلي و دكارت نيز قهرمان تسخير انديشه ها و سرگرم كردن خاطرها هستند. رهبران انقلابهاي اجتماعي، مخصوصا در دو قرن اخير، علاوه بر اين، نوعي تعصب در پيروان خود به وجود آوردند. مشايخ عرفان پيروان خويش را احيانا

[صفحه 11]

آنچنان وارد مرحله «تسليم» مي كنند كه اگر پير مغان اشارت كند سجاده به مي رنگين مي نمايند. اما در هيچكدام از آنها گرمي و حرارت توأم با نرمي و لطافت و صفا و رقتي كه در پيروان علي، تاريخ نشان مي دهد نمي بينيم. اگر صفويه از دراويش لشكري جرار و مجاهداني كارآمد ساختند با نام علي كردند نه با نام خودشان.

حسن و زيبائي معنوي كه محبت و خلوص ايجاد مي كند از يك مقوله است و سيادت و منفعت و مصلحت زندگي كه كالاي رهبران اجتماعي، و يا عقل و فلسفه كه كالاي فيلسوف است، و يا اثبات سلطه و اقتدار كه كالاي عارف است از مقوله هاي ديگر.

معروف است كه يكي از شاگردان بوعلي سينا به استاد مي گفت اگر تو با اين فهم و هوش خارق العاده مدعي نبوت شوي مردم به تو مي گروند و بوعلي سكوت كرد. تا در سفري در فصل زمستان كه باهم بودند سحرگاه بوعلي از خواب بيدار شد و شاگرد را بيدار كرد و گفت تشنه ام قدري آب بياور. شاگرد تعلل كرد و شروع كرد به عذر تراشيدن. هر چه بوعلي اصرار كرد شاگرد حاضر نشد در آن زمستان سرد بستر گرم را ترك كند. در همين وقت فرياد مؤذن از بالاي مأذنه بلند شد كه الله اكبر، اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله. بوعلي فرصت را مناسب ديد كه جواب شاگرد را بدهد. گفت تو كه مدعي بودي اگر من ادعاي پيغمبري كنم مردم ايمان خواهند آورد اكنون ببين

[صفحه 12]

فرمان حضوري من به تو كه سالها شاگرد من بوده اي و از درس من بهره برده اي آنقدر نفوذ ندارد كه لحظه اي بستر گرم را ترك كني و آبي به من بدهي. اما اين مرد مؤذن پس از چهارصد سال فرمان پيغمبر را اطاعت كرده از بستر گرم خارج شده و رفته بر روي اين بلندي و به وحدانيت خدا و رسالت او گواهي مي دهد. ببين تفاوت ره از كجا است تا به كجا!

آري فيلسوفان شاگرد مي سازند نه پيرو، رهبران اجتماعي پيروان متعصب مي سازند نه انسانهاي مهذب، اقطاب و مشايخ عرفان ارباب تسليم مي سازند نه مؤمن مجاهد فعال.

در علي هم خاصيت فيلسوف است و هم خاصيت رهبر انقلابي و هم خاصيت پير طريقت و هم خاصيتي از نوع خاصيت پيامبران. مكتب او هم مكتب عقل و انديشه است و هم مكتب ثوره و انقلاب و هم مكتب تسليم و انضباط و هم مكتب حسن و زيبائي و جذبه و حركت.

علي عليه السلام پيش از آنكه امام عادل براي ديگران باشد و درباره ديگران به عدل رفتار كند، خود شخصا موجودي متعادل و متوازن بود. كمالات انسانيت را باهم جمع كرده بود. هم انديشه اي عميق و دور رس داشت و هم عواطفي رقيق و سرشار. كمال جسم و كمال روح را توأم داشت. شب، هنگام عبادت از ماسوي مي بريد و روز، در متن اجتماع فعاليت مي كرد. روزها چشم انسانها مواسات و

[صفحه 13]

از خود گذشتگيهاي او را مي ديد و گوشهايشان پند و اندرزها و گفتارهاي حكيمانه اش را مي شنيد و شب چشم ستارگان اشكهاي عابدانه اش را مي ديد و گوش آسمان مناجاتهاي عاشقانه اش را مي شنيد. هم مفتي بود و هم حكيم. هم عارف بود و هم رهبر اجتماعي. هم زاهد بود و هم سرباز. هم قاضي بود و هم كارگر. هم خطيب بود و هم نويسنده. بالاخره به تمام معني يك انسان كامل بود با همه زيبائيهايش.

كتاب حاضر مجموعه اي است از چهار سخنراني كه در روزهاي 18 تا 21 ماه مبارك رمضان سال 1388 در حسينيه ارشاد ايراد شده است. اين كتاب مشتمل است بر يك مقدمه و دو بخش. در مقدمه كلياتي درباره جذب و دفع به طور عموم و جاذبه و دافعه انسانها به طور خصوص بحث شده است. در بخش اول جاذبه علي عليه السلام كه همواره دلهائي را به سوي خود كشيده و مي كشد و فلسفه آن و فائده و اثر آن، موضوع بحث قرار گرفته است. در بخش دوم دافعه نيرومند آن حضرت كه چگونه عناصري را به سختي طرد مي كرد و دور مي انداخت توضيح و تشريح شده است. ثابت شده كه علي عليه السلام دو نيروئي بوده است و هر كس كه بخواهد در مكتب او پرورش يابد بايد دو نيروئي باشد.

نظر به اينكه دو نيروئي بودن به تنهائي كافي نيست كه

[صفحه 14]

معرف مكتب علي باشد. در اين كتاب كوشش شده تا حد امكان نشان داده شود كه جاذبه 10 علي افرادي از چه طراز را جذب مي كرد و دافعه او چه سنخ افرادي را طرد مي نمود؟ اي بسا برخي از ما كه مدعي پيروي مكتب او هستيم آنان را كه علي جذب مي كند دفع كنيم و آنان را كه او دفع مي كرد جذب كنيم. در قسمت دافعه علي به بحث درباره خوارج اكتفا شده است و حال آنكه طبقات ديگري نيز هستند كه مشمول دافعه علي مي باشند. شايد در وقت ديگر، و لااقل چاپ ديگر اين كتاب، اين نقص مانند ساير نواقص كتاب جبران شود.

زحمات اصلاح و تكميل سخنرانيها را فاضل بلند قدر جناب آقاي فتح الله اميدي متحمل شده اند. نيمي از كتاب به قلم معظم له است كه پس از استخراج از نوارهاي ضبط صوت، از نو به قلم خود نوشته و احيانا اصلاح و يا تكميل كرده اند. نيم ديگر آن تقرير لفظي خود اينجانب است و يا احيانا بعد از اصلاح معظم له به قلم خود چيزهائي اضافه كرده ام. اميدوارم مجموعا اثر مفيد و آموزنده اي باشد. از خداوند متعال مسئلت داريم كه ما را از متابعان واقعي علي عليه السلام قرار دهد.

تهران، يازدهم اسفند 1349 شمسي

مطابق با چهارم محرم الحرام 1391 قمري

مرتضي مطهري

[صفحه 15]

بسم الله الرحمن الرحيم و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوش و يؤتون الزكاش و يطيعون الله و رسوله، أولئك سيرحمهم الله، ان الله عزيز حكيم.

«سوره توبه، آيه 71«

المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف

«سوره توبه، آيه 67»


صفحه 10، 11، 12، 13، 14، 15.