کد مطلب:62615 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:300
عشقهائي كز پي رنگي بود زانكه عشق مردگان پاينده نيست عشق زنده در روان و در بصر عشق آن زنده گزين كو باقي است [صفحه 59] عشق آن بگزين كه جمله انبيا و اين عشق است كه در آيات بسياري از قرآن، با واژه «محبت» و احيانا «ود» يا «مودت» از آن ياد شده است. اين آيات در چند قسمت قرار گرفته اند: 1- آياتي كه در وصف مؤمنان است و از دوستي و محبت عميق آنان نسبت به حضرت حق، يا نسبت به مؤمنان سخن گفته است: «و الذين آمنوا اشد حبا لله»[2] . «آنان كه ايمان آورده اند در دوستي خدا سختترند». «و الذين تبوؤا الدار و الايمان من قبلهم يحبون من هاجر اليهم و لا يجدون في صدورهم حاجة مما اوتوا و يؤثرون علي انفسهم و لو كان بهم خصاصة»[3] . «و آنان كه پيش از مهاجران در خانه (دار الهجرش، خانه مسلمانان) و در ايمان (خانه روحي و معنوي مسلمانان) جايگزين شده، مهاجراني را كه به سوي ايشان مي آيند دوست دارند و در دل خودشان از آنچه به آنها داده شده است احساس ناراحتي نمي كنند و آنها را بر خويش مقدم مي دارند هر چند خود نيازمند بوده باشند». [صفحه 60] 2- آياتي كه از دوستي حضرت حق نسبت به مؤمنان سخن مي گويد: «ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين»[4] . «خدا دوست دارد توبه كنندگان و پاكيزگان را». «و الله يحب المحسنين»[5] . «خدا دوست دارد نيكوكاران را». «ان الله يحب المتقين»[6] . «خدا دوست دارد خود نگه داران را». «و الله يحب المطهرين»[7] . «خدا دوست دارد پاكيزگان را» «ان الله يحب المقسطين»[8] . «خدا دوست دارد عدالت كنندگان را». 3- آياتي كه متضمن دوستيهاي دو طرفي و محبتهاي متبادل است: دوستي حضرت حق نسبت به مؤمنين و دوستي مؤمنان نسبت به حضرت حق و دوستي مؤمنين يكديگر را: [صفحه 61] «قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله و يغفر لكم ذنوبكم»[9] . «بگو اگر دوست داريد خدا را، از من پيروي كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را برايتان ببخشايد». «فسوف يأتي الله بقوم يحبهم و يحبونه»[10] . «خدا بياورد قومي را كه دوستشان دارد و آنها او را دوست دارند». محبت مؤمنان نسبت به يكديگر: «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا»[11] . «آنان كه ايمان آورده اند و شايسته ها انجام داده اند خداوند بخشايشگر برايشان دوستي قرار مي دهد» «و جعل بينكم مودش و رحمة»[12] . «در ميان شما با همسرانتان دوستي قرار داد و مهر افكند». و همين علاقه و محبت است كه ابراهيم براي ذريه اش خواست،[13] و پيغمبر خاتم نيز به دستور خداوند براي خويشانش طلب كرد[14] . و آنچنانكه از روايات بر مي آيد، روح و جوهر دين غير از محبت [صفحه 62] چيزي نيست. بريد عجلي مي گويد: «در محضر امام باقر (ع) بودم، مسافري از خراسان كه آن راه دور را پياده طي كرده بود به حضور امام شرفياب شد. پاهايش را كه از كفش درآورد شكافته شده و ترك برداشته بود. گفت به خدا سوگند من را نياورد از آنجا كه آمدم مگر دوستي شما اهل البيت. امام فرمود به خدا قسم اگر سنگي ما را دوست بدارد، خداوند آن را با ما محشور كند و قرين گرداند «و هل الدين الا الحب» آيا دين چيزي غير از دوستي است؟»[15] . مردي به امام صادق (ع) گفت: ما فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان اسم مي گذاريم، آيا اين كار، ما را سودي دارد؟ حضرت فرمودند آري به خدا قسم: «و هل الدين الا الحب» مگر دين چيزي غير از دوستي است؟ سپس به آيه شريفه: «ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله» استشهاد فرمود.[16] . اساسا علاقه و محبت است كه اطاعت آور است. عاشق را آن يارا نباشد كه از خواست معشوق سربپيچد. ما اين را خود با چشم مي بينيم كه جوانك عاشق در مقابل معشوقه و دلباخته اش از همه چيز مي گذرد و همه چيز را فداي او مي سازد. اطاعت و پرستش حضرت حق به نسبت محبت و عشقي است كه انسان به حضرت حق دارد همچنانكه امام صادق (ع) فرمود: [صفحه 63] تعصي الاله و انت تظهر حبه لو كان حبك صادقا لاطعته خدا را نافرماني كني و اظهار دوستي او كني ؟! به جان خودم اين رفتاري شگفت است. اگر دوستيت راستين بود اطاعتش مي كردي زيرا كه دوستدار، مطيع كسي است كه او را دوست دارد. [صفحه 64]
گفتيم كه عشق و محبت تنها منحصر به عشق حيواني جنسي و حيواني نسلي نيست بلكه نوع ديگري از عشق و جاذبه هست كه در جوي بالاتر قرار دارد و اساسا از محدوده ماده و ماديات بيرون است و از غريزه اي ماوراء بقاء نسل، سرچشمه مي گيرد و در حقيقت فصل مميز جهان انسان و جهان حيوان است و آن عشق معنوي و انساني است، عشق ورزيدن به فضائل و خوبيها و شيفتگي سجاياي انساني و جمال حقيقت.
عشق نبود عاقبت ننگي بود
چون كه مرده سوي ما آينده نيست
هر دو مي باشد زغنچه تازه تر
وز شراب جانفزايت ساقي است
يافتند از عشق او كار و كيا[1] .
هذا لعمري في الفعال بديع
ان المحب لمن يحب مطيع
صفحه 59، 60، 61، 62، 63، 64.