کد مطلب:62622 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:261
ولي دوران خلافت علي و همچنين دوره هاي بعد از وفاتش، يعني دوران ظهور تاريخي علي، دوره تجلي بيشتر جاذبه و دافعه او است. به همان نسبت كه قبل از خلافت تماسش با اجتماع كمتر بود تجلي جاذبه و دافعه اش كمتر بود. علي مردي دشمن ساز و ناراضي ساز بود. اين يكي ديگر از افتخارات بزرگ او است. هر آدم مسلكي و هدفدار و مبارز و مخصوصا انقلابي كه در پي عملي ساختن هدفهاي مقدس خويش است و مصداق قول خدا است كه: [صفحه 102] «يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومة لائم».[1] . «در راه خدا مي كوشند و از سرزنش سرزنشگري بيم نمي كنند». دشمن ساز و ناراضي درست كن است. لهذا دشمنانش مخصوصا در زمان خودش اگر از دوستانش بيشتر نبوده اند كمتر هم نبوده و نيستند. اگر شخصيت علي، امروز تحريف نشود و همچنانكه بوده ارائه داده شود، بسياري از مدعيان دوستيش در رديف دشمنانش قرار خواهند گرفت. پيغمبر علي را به فرماندهي لشكري به يمن فرستاد. در برگشتن براي ملاقات پيغمبر عزم مكه كرد. در نزديكيهاي مكه يكي از لشكريان را به جاي خويش گذاشت و خود براي گزارش سفر زودتر به سوي رسول الله شتافت. آن شخص حله هائي را كه علي همراه آورده بود در بين لشكريان تقسيم كرد تا با لباسهاي نو وارد مكه شوند. علي كه برگشت به اين عمل اعتراض كرد و آنرا بي انضباطي دانست، زيرا نمي بايست قبل از اينكه پيغمبر اكرم (ص) كسب تكليف شود تصميمي درباره حمله ها گرفته شود و در حقيقت از نظر علي (ع) اين كار نوعي تصرف در بيت المال بود بدون اطلاع و اجازه پيشواي مسلمين. از اينرو علي (ع) دستور داد حله ها را از تن خود بكنند و آنها را در جايگاه مخصوص قرار داد كه تحويل پيغمبر اكرم (ص) داده شود و آن حضرت خودشان درباره آنها تصميم بگيرد. لشكريان علي (ع) از اين عمل ناراحت شدند. همينكه به حضور پيغمبر اكرم (ص) رسيدند و رسول اكرم (ص) احوال آنها را جويا شد از [صفحه 103] خشونت علي (ع) در مورد حله ها شكايت كردند. پيغمبر اكرم (ص) آنان را مخاطب ساخت و گفت: «يا ايها الناس لا تشكوا عليا فو الله انه لاخشن في ذات الله من ان يشكي».[2] . «مردم! از علي شكوه نكنيد كه به خدا سوگند او در راه خدا شديدتر از اينست كه كسي درباره وي شكايت كند». علي در راه خدا از كسي ملاحظه نداشت بلكه اگر به كسي عنايت مي ورزيد و از كسي ملاحظه مي كرد به خاطر خدا بود. قهرا اين حالت دشمن ساز است و روحهاي پرطمع و پر آرزو را رنجيده مي كند و به درد مي آورد. در ميان اصحاب پيغمبر هيچكس مانند علي دوستاني فداكار نداشت، همچنانكه هيچكس مانند او دشمناني اينچنين جسور و خطرناك نداشت. مردي بود كه حتي بعد از مرگ، جنازه اش مورد هجوم دشمنان واقع گشت. او خود از اين جريان آگاه بود و آن را پيش بيني مي كرد و لذا وصيت كرد كه قبرش مخفي باشد و جز فرزندانش ديگران ندانند، تا آنكه حدود يك قرن گذشت و دولت امويان منقرض گشت، خوارج نيز منقرض شدند و يا سخت ناتوان گشتند، كينه ها و كينه توزيها كم شد و به دست امام صادق تربت مقدسش اعلان گشت. [صفحه 104]
بحث خود را اختصاص مي دهيم به دوران خلافت چهار ساله و اند ماهه او. علي همه وقت شخصيت دو نيروئي بوده است. علي هميشه هم جاذبه داشته است و هم دافعه. مخصوصا در دوره اسلام از اول گروهي را مي بينيم كه به گرد علي بيشتر مي چرخند و گروهي ديگر را مي بينيم كه با او چندان ميانه خوبي ندارند و احيانا از وجود او رنج مي برند.
صفحه 102، 103، 104.