کد مطلب:62623 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:296

ناکثین و قاسطین و مارقین











علی در دوران خلافتش سه دسته را از خود طرد كرد و با آنان به پیكار برخاست: اصحاب جمل كه خود آنان را ناكثین نامید و اصحاب صفین كه آنها را قاسطین خواند و اصحاب نهروان یعنی خوارج كه خود آنها را مارقین می خواند[1] .

«فلما نهضت بالامر نكثت طائفة و مرقت اخری و قسط آخرون».[2] .

«پس چون به امر خلافت قیام كردم، طائفه ای نقض بیعت كردند، جمعیتی از دین بیرون رفتند، جمعیتی از اول سركشی و طغیان كردند».

[صفحه 105]

ناكثین از لحاظ روحیه پول پرستان بودند، صاحبان مطامع و طرفدار تبعیض. سخنان او درباره عدل و مساوات بیشتر متوجه این جمعیت است.

اما روح قاسطین روح سیاست و تقلب و نفاق بود. آنها می كوشیدند تا زمام حكومت را در دست گیرند و بنیان حكومت و زمامداری علی را درهم فرو ریزند. عده ای پیشنهاد كردند با آنها كنار آید و تا حدودی مطامعشان را تأمین كند. او نمی پذیرفت زیرا كه او اهل این حرفها نبود. او آمده بود كه با ظلم مبارزه كند نه آنكه ظلم را امضا كند. و از طرفی معاویه و تیپ او با اساس حكومت علی مخالف بودند. آنها می خواستند كه خود مسند خلافت اسلامی را اشغال كنند، و در حقیقت جنگ علی با آنها جنگ با نفاق و دوروئی بود.

دسته سوم كه مارقین هستند روحشان روح عصبیتهای ناروا و خشكه مقدسیها و جهالتهای خطرناك بود. علی نسبت به همه اینها دافعه ای نیرومند و حالتی آشتی ناپذیر داشت.

یكی از مظاهر جامعیت و انسان كامل بودن علی اینست كه در مقام اثبات و عمل با فرقه های گوناگون و انحرافات مختلف روبرو شده است و با همه مبارزه كرده است. گاهی او را در صحنه مبارزه با پول پرستها و دنیاپرستان متجمل می بینیم، گاهی هم در صحنه مبارزه با سیاست پیشه های ده رو و صد رو، گاهی با مقدس نماهای جاهل و منحرف.

بحث خود را معطوف می داریم به دسته اخیر یعنی خوارج. اینها، ولو اینكه منقرض شده اند اما تاریخچه ای آموزنده و عبرت انگیز دارند. افكارشان در میان سایر مسلمین ریشه دوانیده و در نتیجه در

[صفحه 106]

تمام طول این چهارده قرن با اینكه اشخاص و افرادشان و حتی نامشان از میان رفته است ولی روحشان در كالبد مقدس نماها همواره وجود داشته و دارد و مزاحمی سخت برای پیشرفت اسلام و مسلمین به شمار می رود.

[صفحه 107]


صفحه 105، 106، 107.








    1. و قبل از آن حضرت، پیغمبر آنان را به این نامها نامید كه به وی گفت: ستقاتل بعدی الناكثین و القاسطین و المارقین» پس از من با ناكثین و قاسطین و مارقین مقاتله خواهی كرد. این روایت را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج 1 ص 201 نقل می كند و می گوید این روایت یكی از دلائل نبوت حضرت ختمی مرتبت است، زیرا كه اخباری صریح است از آینده و غیب كه هیچگونه تأویل و اجمالی در آن راه ندارد.
    2. نهج البلاغه، خطبه شقشقیه )3(.