کد مطلب:26544 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:823

مفهوم حق











حق در لغت به معنای ثبوت و ثابت و موافقت و مطابقت است.[1] در كتب اسلامی در تعریف آن گفته اند: حق عبارت است از قدرت یك فرد انسانی مطابق قانون بر انسان دیگر یا بر مال و یا بر هر دو.[2] در اصطلاح حقوقی نیز حق عبارت است از توانایی كه نظام حقوقی بر شخص در مقابل شخص دیگر قایل است.[3].

در تعریفی دیگر از مفهوم حق، می توان چنین بیان داشت كه برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، حقوق برای هر كس امتیازهایی در برابر دیگران می شناسد و توان خاصی به او می بخشد، این امتیاز و توانایی را «حق» می نامند.[4].

از دیدگاه امام علی (ع) حق دارای مفهومی گسترده در توصیف و تعریف است. اما به هنگام رعایت و اجرای آن دارای زمینه و ابعادی محدود است. از طرفی دیگر «حق» در روابط میان انسانها همیشه متقابل و دو جانبه است. هیچ حق و امتیازی انسان بر انسان دیگر ندارد، مگر آنكه متقابلا حق و قدرتی متقابل بر او وضع و جعل می گردد.

و فالحق اوسع الاشیاء فی التواصف، و اضیقها فی التناصف، لا یجری لاحد الا جری علیه، و لا یجری علیه الا جری له.[5].

(پس مفهوم حق وسیع است و محدوده ی آن در صورت رعایت انصاف تنگ. هیچ كس را حقی نیست مگر آنكه بر او نیز حقی استوار گردد، و بر او نیز رعایت حقی تحمیل نگردد مگر آنكه وی نیز دارای حقی بر دیگران گردد).

ابن میثم بحرانی در شرح نهج البلاغه خود پیرامون توصیف امام (ع) از مفهوم حق،

[صفحه 3]

نظر خود را بدین صورت ارائه كرده است كه «كلام امام (ع) پیرامون ساده بودن توصیف حق و مشكل بودن اجرای آن بدین مفهوم است كه هنگامی كه مردم بخواهند حق را تعریف كنند آن را به راحتی تعریف كرده و بر زبان می آورند. چرا كه «حق» دارای ابعاد بسیاری است. ولی موقعی كه اجرای حق مطرح می گردد به خاطر سخت بودن عمل بدان و مشكل بودن احقاق حق، مجال، فرصت و عرصه بر مردم تنگ می شود. این بدان خاطر است كه اجرای حق، همیشه توام با وجوب ترك نمودن بعضی از مقاصد مطلوب و محبوب برای مردم است. اطلاق گستردگی و تنگی بر واژه ی حق، آن هم به صورت استعاره، بدین خاطر است كه بر مخاطب چنین متصور می شود كه دامنه ی سخن وسیع است ولی دایره ی عمل به گفته ها تنگ و محدود است، آن هم دقیقا در جایی كه انجام كاری نه چندان مهم- به سهولت انجام شود یا آنچه كه از اهمیت بیش تری برخوردار است به سادگی انجام نشود.»[6].



صفحه 3.





    1. سید علی یثربی قمی، مقدمه ی علم حقوق و نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر نشر نوید اسلام، 1374، ص 115.
    2. دكتر محمد جعفر جعفری لنگرودی، مقدمه ی عمومی علم حقوق، تهران، گنج دانش، 1371، ص 15.
    3. سید علی یثربی قمی، همان، ص 2.
    4. دكتر ناصر كاتوزیان، مقدمه ی علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقی ایران، تهران، شركت انتشار، 1375، ص 2.
    5. نهج البلاغه، خطبه ی 216.
    6. شرح نهج البلاغه، ابن میثم البحرانی، بیروت، دارحیاء لتراث اسلامی، چاپ اول، 1412 ه ق، ص 120، خطبه ی 207.