کد مطلب:26545 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:765

حقوق متقابل رهبری و امام











از منظر امام علی (ع) حقوق میان رهبری و مردم متقابل است. هر حقی از مردم كه به عهده ی رهبری باشد و مسئولیت رعایت و انجام آن حق بر دوش زمامدار مسلمین باشد، متقابلا وظیفه ای را بر مردم وضع و ایجاد می نماید و رعایت حق رهبری بر آنان را واجب می نماید. بنابراین رابطه ی میان حقوق رهبری و حقوق مردم، رابطه ای یك سویه نیست بلكه متقابل و دو جانبه است.

در این زمینه امام (ع) در خطبه ی 216 نهج البلاغه می فرماید:

اما بعد! فقد جعل الله سبحانه لی علیكم حقا بولایه امركم، و لكم علی من الحق مثل الذی لی علیكم.

[صفحه 4]

(اما بعد، به درستی كه خداوند با افاضه ی ولایت و حكومت، برای من بر شما حقوقی را قرار داد و شما را نیز بر من از جانب خدا حقوقی است همانند حقوق- رهبری- كه بر شما وضع شده است.)

اما منشا این حقوق متقابل و الزام در رعایت و اعمال این حقوق كه میان زمامدار اسلامی و مردم حاكم است، همانا جعل شارع مقدس است. به این عنوان كه خداوند حكیم، برای استقرار عدل و داد و حاكمیت قانون الهی بر انسان ها، این حقوق متقابل را وضع و جعل نموده است و این برقراری حقوق متقابل میان رهبری و مردم بدین منظور بوده است كه قشری از اقشار جامعه از حقوق خویش محروم نگردیده و عدالت و معنای واقعی آن اجرا گردد.

به اعتقاد استاد مرتضی مطهری «در این بیان، همه ی سخن از خدا است و حق و عدالت و تكلیف و وظیفه نیز از او است، اما نه به این شكل كه خداوند به بعضی از افراد مردم فقط حق و اعطا فرموده است و آنها را در برابر خود مسئول قرار داده است، و برخی دیگر را از حقوق محروم كرده آنان را در مقابل خودش و صاحبان حقوق، بی حد و نهایت مسئول قرار داده است و در نتیجه عدالت و ظلم عدالت و ظلم میان حاكم و محكوم مفهوم ندارد.»[1].

امام (ع) پیرامون این موضوع مهم می فرمایند:

و اذا غلبت الرعیه و الیها، او اجحف الوالی برعیته، اختلفت هنا لك الكلمه، و ظهرت معالم الجور، و كثر الادغال فی الدین، و تركت محاج السنن، فعمل بالهوی، و عطلت الاحكام، و كثرت علل النفوس، فلا یستوحش لعظیم حق عطل، و لا لعظیم باطل فعل! فهنالك تذل الابرار، و تعز الاشرار، و تعظم تبعات الله سبحانه عند العباد.

(و هنگام چیرگی مردم بر زمامدار و ستم زمامدار بر مردم، وحدت پایمال و تفرقه حاكم شده و نشانه های ستمكاری پدیدار و خیانت در دین زیاد گردد.

[صفحه 5]

سنت شكنی مرسوم و هوسرانی معمول شود. احكام الهی تعطیل و بیماری ها افزون گردد. پس، از فروگذاری حق اگر چه بزرگ باشد باكی نداشته و از عقوبت تبهكاری پروا نباشد. در این هنگام نیكان خوار گردند و بدكاران عزیز، و بر دوش بندگان خدا عقوبتی سخت نهاده شود.)



صفحه 4، 5.





    1. سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، ص 125، خطبه ی 216.