کد مطلب:493 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:263

• پيشگفتار
• ترجمه نامه امام علي به امام حسن
• تجلي شخصيت امام در كلامشان
• اين نامه خطاب به تمام پيروان امام علي است
• گزينش نهج البلاغه بر اساس بلاغت كلام مولا
• تجلي شخصيت امام در كلام وي
• پاره اي از اشارات امام به شخصيت خودشان
• شنيدن صداي وحي منزل بر نبي
• تمايزات امام از ساير حاكمان
• امير كلام بودن
• سكوت به مقتضاي مصلحت اسلام
• آشنايي با ادبيات و اشعار عرب و تفاوتشان از اين حيث با پيامبر
• دعاهاي بلند و نغز
• نگارش اين وصيت نامه از طاعات متعدي است
• آغاز شرح نامه
• تعابير ابتداي نامه بر فوق بشر نبودن امام علي دلالت دارد
• خاطره اي از استاد محمد تقي شريعتي
• اوصافي كه امام براي فرزند خود برمي شمارند
• معناي زمان دار بودن موجودات
• انسان شناسي واقع بينانه
• تعابير ابتداي اين نامه نزد كساني بدبينانه جلوه كرده است
• در نهج البلاغه تعابير ديگري هم آمده است كه بدبينانه جلوه مي
• اين گونه تعابير به ظاهر بدبينانه در قرآن هم واردست
• اين گونه تعابير حاكي از بدبيني نسبت به انسان نيست، بلكه نوعي
• اين اوصاف مذموم جزء فطرت انسان محسوبند
• تاريخ نيز اين انسان شناسي واقع بينانه را به ما مي آموزد
• بدي هاي انسان هميشه معلول محيط و اجتماع نيست
• مجموع تاريخ بشر مقهور هيچ نيروي بيرون از تاريخ بشري نبوده اس
• تصرف خداوند در تاريخ همان خلق آدميان است
• دلايلي كه انسان را از قبول آن انسان شناسي واقع بينانه باز مي
• تاريخ بهترين نمايشگاه طبيعت و فطرت انسان است
• بهترين عبرت آموزي از تاريخ گذار از غفلت به خودشناسي است
• آيا طبيعي دانستن بدي ها مبارزه ي با آنها را نفي مي كند؟
• انسان شناسي واقع بينانه انتظارات ما از انسان را تصحيح مي كند
• انبياء انسان را بخوبي مي شناختند و لذا در كار مبارزه با بدي
• مبارزه با بدي ها به معناي نفي موجوديت انسان و تقدير الهي ني
• مبارزه با بدي ها هم خود امري طبيعي است
• ارزيابي ميزان توفيق انبياء در اصطلاح بشر به تصوير ما از انسا
• مطالعه تاريخ درمانگر خود خواهي هاست
• با مطالعه تاريخ، جهان طبيعي تر مي نمايد
• آليناسيون همان خود ناشناسي است
• تاريخ ظرف ظهور ماهيت انسان
• انسان همان است كه در ظرف تاريخ محقق شده است
• تاريخ بشر در مجموع يك نمونه خالص است
• طبيعي بودن اعم از خوب يا بد بودن است
• طبيعي بودن مجموع تاريخ آدميان با اختيار منافات ندارد
• مساله جبر و اختيار غير از قضا و قدر است
• اختيار مربوط به افعال انسان است و تقدير مديريت خداوند در اين
• مسير تاريخ بشر مختارانه و موافق تقدير الهي است
• انسان در دايره ي محدود اختيارش حقيقتا مي تواند مختار باشد
• اختيار غير از آزادي اراده است
• در عالم هيچ موجود آزادي وجود ندارد لذا آزادي اراده هم نداريم
• اختيار، مقهور غير نبودن است، نه آزادي اراده
• معناي مختار بودن خداوند
• تحقق اختيار در گرو شناختن مرزهاي خودي و بيگانه است
• انواع بيگانه ها
• تحقق حقيقت اختيار نادر و سخن از آن فراوان است
• دار الغرور، عوامل غرور آفرين
• اوصافي كه علي براي فرزند خود برمي شمارند
• اين اوصاف متضمن حسن و قبح نيستند
• وصف تاجر غرور به حيات اين جهاني ناظر است
• حيثيت مذموم دنيا
• دنياي خارج مذموم نيست
• دنياي مذموم، دنياي غرور آفرين است
• معاني غرور و نسبت آن با دنيا
• تعبير دار الغرور در روايات
• تعبير غرور در قرآن
• عوامل غرور آفرين در دنيا
• غفلت
• سه معنا از غفلت
• معناي ستاريت باري
• نسبت غفلت با حيات اين جهاني
• كار پيامبران زدودن هرگونه غفلت در اين عالم نيست
• عدم احاطه انسان بر كل حقيقت
• ذو اجزاء و مركب بودن عالم و ظاهر بيني انسان
• فراموش كردن شأن مسافر بودن انسان در اين عالم
• يك معناي ساده از خود ناشناسي
• واگون شدن نسبت صحيح انسان با جهان
• سر دنيا دوستي آدميان و سر سركشي شان در برابر خداوند و شريعت
• عشق به خويشتن و مصنوعات خود مبناي هومانيزم الحادي است
• آفرينندگي و خلاقيت انسان
• دامنه ي عريض شرك و بت پرستي
• معناي توبه كردن
• نسبت غرور و خيال
• نتيجه
• موعظه و يقين
• معناي اجمالي تقوي
• انواع دل: دل آبادان و دل ويران يا به تعبير قرآن دل بيمار و د
• آباداني دل به ارشاد اولياء خداوند حاصل مي شود
• معناي دل و آفت تفرق
• عشق تفرق را به جمعيت بدل مي كند
• عشق مجازي هم مي تواند وحدت شخصيت و تجمع دل ببخشد
• آباد شدن دل، اندوه و ملال را مي زدايد
• توصيه امام به تمسك به ريسمان الهي
• اموري كه به انسان متكي هستند نمي توانند تكيه گاه وي باشند
• تكيه بر محصولات فكري و هنري- اگر متكي به حق نباشد- فريب آميز
• انسان معاصر مصنوعات خود را در عرصه ي هنر، فلسفه و... جانشين
• شرط استواري تكيه گاه، استقلال از آدمي است
• موت اختياري تمسك به ريسمان و تكيه گاه استوار الهي است
• تمسك به خداوند به دو معناست
• موعظه دل را زنده مي كند و زهد نفس را مي ميراند
• موعظه واعظ متعظ شنيدني و موثر است و لا غير
• نسيم بهار، نفس صاحبدلان است
• سركشي هاي نفس را بايد ميراند
• زهد سركشي هاي نفس را مي ميراند نه خود نفس را
• يقين ذومراتب، نيروبخش اما كمياب است
• در راه كسب يقين مجاهدت فرض است
• حكمت
• حكمت، خير كثير است و دنيا، متاع قليل
• حكمت و فلسفه يكي نيستند
• خداوند و پيشوايان دين از حكمت، فلسفه را مراد نمي كردند
• فلسفه فيلسوفان مسلمان يكي از انواع فلسفه هاي ممكن است
• وصف ديگر متاع دنيا، نزاع انگيزي است
• هر آنچه نزاع انگيز باشد و بر سر آن مخاصمت رود از نعيم اخروي
• پيامبران براي تعليم كتاب و حكمت آمده اند
• معناي حكمت در قرآن
• مصاديق حكمت در قرآن
• جز خداي واحد را نپرستيدن
• احسان به والدين
• حق خويشاوندان، مساكين و ابن سبيل را گزاردن
• اهل تبذير نبودن
• ادب انفاق را رعايت كردن
• پرهيز از قتل فرزندان به علت ترس از فقر
• دوري از زنا
• پرهيز از قتل ناحق
• قصاص عادلانه
• دوري از مال يتيم و وفاي به عهد
• توزين دقيق
• عدم پيروي از آنچه نمي دانيم
• مشي متواضعانه
• حكمت در اصطلاح قرآني از جنس حكمت عملي است نه حكمت نظري
• آن كس وارث خير كثير است كه متحقق به آن حكمتها باشد
• ياد و پرستش خدا
• معناي ساده ي ياد خداوند و پرستش خداي واحد
• پرستش خداي واحد يعني كه آدميان هيچ يك خدا نيستند
• طالب حيراني خلقان شدن، هوس خدايي كردن است
• شرك در جهان جديد تخصيص پاره اي اوصاف اختصاصي خداوند به غير خ
• خدايان جهان جديد
• دولت: واجد حق بدون تكليف
• دو اصل مهم در فلسفه سياست اميرالمومنين
• در نظامهاي ماركسيستي و فاشيستي دولت فوق اخلاق است
• ليبراليسم: تقنين يكسره از آن آدميان است
• تاريخ: موجودي فوق اخلاق و امتيازبخش
• اين گونه شركها در امور فردي هم جاري است
• شان آدميان در اين عالم بندگي كردن است نه خدايي كرد
• از منظر الهي همه ي موجودات چنان اند كه بايد باشند
• آدميان بايد از منظر بشري در عالم نظر كنند
• صحنه امتحان الهي را نمي توان بر هم زد
• پاره اي از دل ها، دل اند، پاره اي ده و پاره اي مزبله
• اقرار به وحدانيت خداوند از يك حيث جزو حكمت عملي است
• نقد و بررسي راي مرحوم دكتر شريعتي در باب نسبت بينش توحيدي با
• اين بيانات يا مجمل است يا نپذيرفتني
• تفاوت موجودات و يا وقوع تضاد با وحدانيت خداوند مغايرت ندارد
• ظاهرا نظر مرحوم شريعتي بيشتر ناظر به نفي تضادهاي اخلاقا مذمو
• آيا دعوي انا الحق پاره اي از عارفان دعوي الوهيت است
• بندگي و خدائي
• شرك ورزي در جهان جديد اشكال پيچيده اي يافته است
• دو دوره در تاريخ علم كلام
• بحث در باب نفي و اثبات وجود خداوند
• نفي بندگي آدميان
• رواياتي كه دال بر خدا گونه شدن انسان است به چه معناست؟
• دو تمثيل در باب نسبت تقرب انسان به خداوند
• سخنان شطح آميز بايزيد
• سخن شيخ شبستري در اين باب
• آيا خدا گونه شدن انسان با شان بندگي وي سازگار است
• تقرب به خداوند در سايه ي عبوديت حاصل مي شود
• پيامبر مقرب ترين بنده
• مقام قرب الهي تضمين جاودانه ندارد
• داستان بلعم باعورا
• خطابهاي عتاب آلود خداوند به پيامبر محبوبش
• انواع قرب به خداوند: نفلي و فرضي
• معناي عبد و عبادت در فرهنگ قرآني
• مهمترين خدمت عارفان به انديشه ي ديني: خداوند دوست داشتني است
• لازمه بندگي خداوند خوف از وي و عشق به اوست
• عبوديت در عرصه حيات جمعي
• انسان جديد خود را در هر گونه تصرف مجاز مي پندارد
• لازمه شاكر بودن، قناعت است
• رابطه انسان با انسان ديگر بر دو گونه است: بنده وار، خدا وار
• تكمله اي بر نقد راي مرحوم دكتر شريعتي: تضادهاي مذموم با بندگ
• شرك نزاع افكن است
• پيام اصلي اديان: عبوديت
• بندگي و خدائي
• ياد خداوند، در طريق بندگي او كوشيدن و نفي شركت است
• حق از خداست نه با خداست
• تجلي گاه هاي شرك در جهان جديد
• خطبه ديگري از اميرالمومنين كه مويد مطالب ذكر شده است
• بنيان اين خطبه تذكار بندگي آدميان و نفي شركت است
• تقرب انسان به خداوند در گرو تحصيل هر چه بيشتر اوصاف غير اختص
• تفاوت اوصاف مشترك انسان و خداوند فقط در درجه نيست در نوع هم
• اين تفاوت در مقام عمل نيز آشكار است
• تخلق به اخلاق الهي به معناي اتصاف به اوصاف باري در معناي خدا
• خلاصه سخن
• مرگ انديشي
• دل را به ياد مرگ نرم كن
• تفاوت ياد مرگ نزد اديان و مكاتب اگزيستانسياليستي و فئومنولوي
• ياد مرگ و غفلت
• تناسب مرگ آدميان با نحوه ي زندگي شان
• مرگ آينه خود شناسي است
• مرگ حادثه اي مشاركت ناپذير است
• يكي از رسالتهاي انبياء، مرگ انديش كردن آدميان است
• مساله مرگ را مي توان مستقل از معاد نيز بررسي كرد
• تمناي موت نشانه اولياء خداوند است
• بسيار ياد مرگ كن
• ياد مرگ سركشي هاي نفس را رام مي كند
• ياد مرگ و ياد خداوند هر دو تلفيق عجز مي كنند
• عجز خوراك روحي عارفان است
• عشق نيز تلقين عجز و جبر شيرين مي كند
• تلقين عجز تلقين يك صفت اخلاقي مذموم نيست
• عارف در مرگ دو چيز مي بيند
• شيطان و فرعون از ياد مرگ گريزان بودند
• طلب عمر طولاني بدون طاعت از شيطان زدگي است
• ياد مرگ حب دنيا را مي زدايد و خود خواهي نفس را مي شكند
• قناعت نظري و عملي
• درباره آنچه نمي داني سخن مگو
• كسي نمي تواند و نمي بايد ديگران را با زور به سكوت فرمان دهد
• عصر حاضر مروج پر گويي است
• رشد تكنيك با رشد انديشه و با توليد سخن نيكو متناسب نيست
• حق در صحنه تضارب آراء آشكار مي شود، اما نبايد اجازه داد كه ح
• حق در انحصار قوم خاصي نيست
• قناعت در خواندن و شنيدن
• فرمان شريعت در خصوص قناعت در آموختن علوم عملي
• قناعت در علوم نظري هم فرض است
• پرهيز از اموري كه در آنها خوف به بيراهه افتادن است
• استفاده از تجارب ديگران و درس گرفتن از تاريخ
• تحليل امام علي از مساله جانشيني پيامبر
• امر به معروف و نهي از منكر (1)
• امر به معروف و نهي از منكر از مراتب جهاد في سبيل الله است
• امر به معروف و نهي از منكر در نهج البلاغه
• كساني كه دعاهايشان مستجاب نمي شود
• امر به معروف و نهي از منكر از مسائل فقهي مهم است
• مراتب امر به معروف و نهي از منكر
• سخن اميرالمومنين در خصوص كاهلي مردم در انجام امر به معروف و
• امر به معروف خود امري معروف است
• پاره اي پرسشهاي بحث انگيز در باب امر به معروف و نهي از منكر
• امر به معروف و نهي از منكر را نمي توان به بهانه هاي ساده از
• نيكي امت در گرو امر به معروف و نهي از منكر است
• در جامعه اسلامي همگان- اعم از مردم و حاكمان- موظف به امر به
• لازمه توصيه به امر به معروف و نهي از منكر تمهيد مجاري اي است
• امر به معروف و نهي از منكر از واجباتي است كه مستقل از تنفيذ
• در جامعه اسلامي همگان محتاج امر به معروف و نهي از منكرند
• در برابر حاكم جائر و حق ناپذير چه بايد كرد؟
• نظر غزالي: سخن درشت گفتن در برابر حاكم جائر مستحب است
• نظر فيض كاشاني: حتي سخن درشت گفتن نيز جايز نيست
• چرا اهل سنت قيام در برابر حاكم جائر را جايز نمي شمرده اند
• امر به معروف يعني مطلوب طبع عموم و امر منكر يعني مطرود طبع ع
• تحولات اجتماعي عظيم در جهان جديد شيوه هاي امر به معروف و نهي
• براي تحقق معروف بايد روابط و قوانين حاكم بر جامعه را شناخت
• نخست بايد منكرات مادر را ريشه كن كرد
• براي ريشه كن شدن منكرات بايد صبوري ورزيد
• دين ارزشها را مي آموزد، كشف روشهاي مناسب بر عهده ي آدميان اس
• در جوامع گذشته رايج ترين شيوه امر به معروف و نهي از منكر، ر
• جامعه مسلمان بايد از امكانات هنري و تبليغي نوين براي انجام ا
• هنر خلاق را نبايد به قيد تعهد بند نهاد
• هنر ديني محصول شخصيت ديني هنرمند است
• مساله امر به معروف و نهي از منكر يك مساله سياسي- اجتماعي مهم
• نسبت هدف و وسيله
• مكتب كمونيسم هدف را توجيه گر وسيله مي داند
• اگر اهداف بالفعل وسيله را توجيه كنند باري اهداف تحقق نيافته
• اهدافي كه بالفعل موجود نيستند به تناسب وسيله موجوديت مي يابن
• تحقق مطلوب امر به معروف و نهي از منكر هم در گرو استفاده از و
• امر به معروف و نهي از منكر (2)
• اختلاف راي شيعه و سني درباره ي امر به معروف و نهي از منكر حا
• راي اهل سنت
• راي اهل تشيع
• تمام انديشه هاي عالمان دين لزوما ديني نيست
• چند حديث و روايت در باب امر به معروف و نهي از منكر
• برخي احكام كلي در باب امر به معروف و نهي از منكر
• نهي از منكر مسلم نه منكر اجتهادي
• تفاوت گناه و بدي و نسبت شان با نهي از منكر
• نهي از گناه و بدي ظاهر
• نهي از منكر نبايد به قصد عيب جويي باشد
• نهي از منكرات فكري چگونه است
• معنا و انواع بدعت
• داور نيك و بد انديشه ها به ويه در عرصه ي انديشه چيست يا كيست
• حكم به بدعت بيرون از اجماعيات و ضروريات بسيار دشوار است
• مقايسه آراء مرحوم فيض كاشاني و امام خميني در باب امر به معرو
• شارع به انجام كار بي تاثير فرمان نداده است، اما تشخيص معناي
• نظام معرفتي و رواني فقيه در مضمون فتاواي وي تاثير قطعي دارند
• بهره نيكو جستن از منابع ديني از جمله قرآن در گرو يك تقواي پي
• شريعت يك رسن صامت است
• معناي دقيق روشنفكري ديني
• امر به معروف ناكسان- بدون تمهيد مقدمات- غالبا بي ثمر يا زيان
• معناي امر به معروف و نهي از منكر ترويج شريعت به نحو مطلق و ب
• جهاد
• معناي جهاد در قلمرو انديشه ي ديني مجاهدت بنده وار است
• راه ميان انسان و خداوند يك گام است: پا نهادن بر سر خدايي خود
• ياد مرگ زمينه ساز خداگرايي است
• مرگ عجز وجودي انسان را به او مي نماياند
• مجاهدت در راه خداوند نفي خدايي نفس سركش است
• مجاهده با نفس بسي مشكل تر از مجاهدت در صحنه نبرد بيروني است
• راه هاي تقرب به خداوند متنوع است اما قدر مشترك همه اين راهه
• از خواهشهاي نفس الهي شده نبايد پرهيز كرد
• خداوند به مجاهدان في سبيل الله وعده تضمين شده هدايت داده است
• وعده تضمين شده خداوند، براي مجاهدان وعده اي فرا مذهبي است
• تحقق وعده هدايت خداوندي فقط در گرو مجاهدت خالصانه در راه خد
• مجاهدت عابدانه و راستين روشنايي بخش ضمير سالك است
• سالك مجاهد البته از هدايت الهي نصيب مي يابد ولي معصوم از خطا
• نشانه هاي مجاهدان اهل هدايت قابل تشخيص است
• غزالي از مجاهدان في سبيل الله بود
• جهاد در راه خداوند با حفظ جميع تعلقات و شوونات ناسازگار است
• مجاهدت ملاصدرا
• مولوي نيز از اهل مجاهدت بود
• ملامت ملامتگران ناآگاهان بي بصيرت را از راه صواب منحرف مي كن
• يكي از خواص انزواي صوفيانه ايمني از ملامت ملامتگران بود
• صبر بر دشواري هاي سلوك در گرو شيرين كام شدن سالك در طول سلوك
• صبر (1)
• جهاد، نفي خدايي خويشتن است
• مجاهدت خالصانه در راه خداوند جهاد از سر عبوديت است
• صبر بر تلخي جهاد، محتاج به نوعي شيريني است
• يكي از نتايج تضمين شده جهاد در راه خداوند كسب هدايت است
• صبر همتاي جهاد است
• صبر بر مكروهات محصول يك علم و يك همت است
• اين نوع صبر در برابر امور غير اختياري است
• معناي صبر در قرآن
• مقوله صبر در مكتب عرفان زاهدانه
• مقوله صبر در مكتب عرفان عاشقانه
• ترك تعلقات چگونه ممكن است
• يك نمونه توفيق آميز از ترك تعلقات
• شرط صبوري از نظر مولوي دل و ديده ي سير است
• محبت، ترك تعلقات را آسان مي كند
• عشق آموزگار فضائل است
• عاشق، صبر از عشق ورزي را دشوار مي يابد، نه صبر بر بلاها و بد
• صبر مربوط به منازل مياني سلوك است
• خواسته هاي نفس پيراسته از رذايل را بايد برآورده كرد
• توصيه متقابل يكديگر به صبر و به حق فرض است
• مدخل بهشت امور ناگوار و مدخل دوزخ امور لذيذ است
• كثيري از نعمتهاي اين جهان ماهيت وارونه دارند
• كساني كه به سر انا لله و انا اليه راجعنون واقفند، اهل صبرند
• صبر (2)
• صبر معلول دو امر است: يقين و عشق
• مواضع صبر
• صبوري تحمل دشواري است
• صبوري به مرتبه اي از مراتب سلوك متعلق است نه به تمام مراتب س
• صبر از يك خواسته ي نفساني، شيرين سخني مي آورد
• معناي ناصواب صبر در قاموس اخلاق صوفيانه، زجر كشي بي حاصل بود
• كثيري از مشكلات آدمي خارج از اختيار وي روي مي دهند
• تلاش آدمي در جهت رفع مشكلات منافي صبر نيست
• صبوري به معناي تحمل هر گونه بليه نيست
• انبياء رنج بي وجه نمي كشيدند
• دو تمثيل در ادب فارسي در باب مواجهه ي انسان با بلايا
• نمي توان همه آدميان را به استقبال از بلايا ترغيب كرد
• صبوري با تعقل و برنامه ريزي منافات ندارد
• صبر، انتظار كشي بي حاصل نيست
• يك نمونه از صبوري هاي مولوي
• انبياء نيز براي تحقق بخشيدن به رسالت خود صبوري مي ورزيدند
• صبر به معناي صبر در مشكلات است
• صبر بايد براي حق باشد نه براي نفس صبر
• معناي تفقه در دين
• آيه قرآن و دعاي پيامبر در باب تفقه در دين
• تفقه در دين در علم به فروع احكام منحصر نيست
• تفقه در دين و فهميدن دين عصري است
• تحول و تكامل تفقه در دين به اصالت آن لطمه نمي زند
• در جهان حاضر فقيه شدن در دين امري بسيار مشكل و پيچيده شده اس
• توكل (1)
• پاره اي مفاهيم قرآني كه با پناهنده شدن به خداوند پيوند وثيق
• مفهوم استعاذه
• مفهوم تفويض
• مفهوم استعانت
• مفهوم توكل
• درك صوفيانه از توكل
• آيا توسل جستن به اسباب با توكل منافات دارد
• پاره اي از روايات نيز موهم معناي صوفيانه توكل محسوب شده اند
• پاره اي از آيات قرآن و نيز روايات وارده با معناي صوفيانه تو
• پاره اي از بزرگان دين، توكل اعتقادي را فرزند توحيد مي دانستن
• پاره اي از صوفيان مخالف عالم شدن بودند چرا كه سبب داني را مز
• مراتب توكل اعتقادي نزد غزالي
• تاثير توكل در عمل چگونه است
• تقسيم اسباب و عوامل طبيعي بر سه قسم: اسباب مقطوع النفع، مظنو
• علماي اخلاق توسل به اسباب موهوم النفع را در عمل منافي توكل م
• نقد راي علماي اخلاق در خصوص تقسيم بندي اسباب و عوامل طبيعي
• توكل بر خداوند به معناي ايمان داشتن به اين است كه خداوند به
• توكل (2)
• ارتباط توكل و توحيد نزد علماي اخلاق
• تصديق فلسفي وحدت عالم
• معناي دقيق توحيد در تعاليم عارفان
• دو اشكال بر راي علماي اخلاقي كه توحيد را مستند توكل به معناي
• از طريق توحيد نمي توان به ترك تدبير- كه روح توكل است- دست يا
• پيوند دادن توكل با توحيد سبب مي شود تا توكل را در امور بد ني
• در مفهوم توكل، معناي ضمنانت نهفته است
• كاربرد توكل در قرآن
• توكل در حوزه ي مديريت خداوند موضوعيت مي يابد
• توكل رخنه پوش مديريتهاي بشري نيست
• توكل بر خداوند به معناي ايمان آدميان به تضمين خداوند در به ث
• پيوند ميان استعاذه، دعا، ايمان و توكل
• توكل (3)
• خروج از رعايت و ولايت و وكالت خداوندي به چه معناست
• بر گرفتن توكل از خداوند به معناي از جانب خداوند وانهاده شدن
• بيان قرآن در خصوص به خود وانهاده شدن لحظه اي پاره اي از پيام
• در پناه خداوند خزيدن عبارت است از خود را به اولياء خداوند سپ
• جلب رضايت اولياء خداوند همان جلب رضايت باري است
• دو گونه انسان: انساني كه متوجه الي الله است، انساني كه عين و
• معناي به خود وانهاده شدن، خروج از ظل ولايت الهي يعني خروج از
• يكي از پيامدهاي ناگوار به خود وانهادگي محروميت از مواهب معنو
• نشانه هاي زيستن در ظل ولايت الهي
• احساس گرمي و روشني دروني
• احساس چاقي و فربهي
• تجربه زندگي بعد از موت
• محبت خداوندي از مراتب ولايت الهي است
• نشانه هاي بيروني نشانه اقبال يا ادبار خداوند به فرد يا قومي
• انسان مكلف است كه در برابر نعمتها شاكر و در برابر سختي ها صب
• نشانه هاي محبت و ولايت الهي را بايد در عالم درون جست
• در جهان امروز به خود وانهادگي از جمله تئوري هاي رسمي انسان ش
• تفقد احوال باطن در جايي معنا مي يابد كه انسان چشمي ناظر را د
• در جهان جديد توكل بهترين وسيله براي مقابله با جهان بيني هاي
• شيوه علمي براي تحقق عيني توكل بر خداوند جستجوي از مردان خداس