دختري 20 ساله هستم مغرور، يكدنده، لجباز، مهربان، فاقد صبر در عين صبور بودن. خداي خودم را تا حدي ميشناسم ولي كلماتي در مورد شناخت خداي خود نميتوانم اظهار كنم. سؤالاتي داشتم كه ميخواهم بهترين جواب را به من بدهيد. راحت، منطقي و قانع كننده. فقط خواهش ميكنم كليشهاي ننويسيد من براي شما راحت و آسان نوشتم مثل دو دوست در حاليكه شما را نميشناسم شما هم براي من راحت بنويسيد. سؤال من در يك جمله خلاصه ميشود در «ميان بودن و آن چه بايد بود» هر چند كتاب زيادي نخواندم ولي كسي نتوانسته مرا قانع سازد. كسي نتوانسته مفهوم قضا و قدر و اختيار خودم را به من بفهماند. خواهشمندم مرا با اين كلمات آشنا سازيد.