مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

با توجه به شغل پدرم گاهي وسوسه هاي اعتقادي به ذهنم خطور مي كند، مثلاً مي پندارم كه خدا جسم است، با وجودي كه از روي اعتقادات مي دانم كه خدا جسم نيست. چه كنم تا ازن اين وسوسه ها نجات يابم؟

آيا احاديث مندرج در كتاب يوم الخلاص (روزگار رهايي) سند و مدرك دارد؟ تا چه اندازه مي توان به احاديث اين كتاب تكيه كرد؟

در مورد حقّ النّاس خيلي حساس شده ام، به طوري كه اگر ببينم شيشه اي در وسط جادّه افتاده، احساس مي كنم كه اگر در برداشتن آن كوتاهي كنم و لاستيك ماشين يا دوچرخه يا موتوري خراب شود، مسئول خواهم بود يا اگر ناخنم به مال مردم بخورد، فكر مي كنم حق الناس برگردنم است. مرا راهنمايي كنيد.

از پدر و مادرم متنفرم چون مرا تحقير و طرد مي كنند. مدرك تحصيلي پدرم ديپلم و مادرم سوم راهنمايي است و تحصيلات خودم در حد مقطع پيش دانشگاهي است.

پدر بازنشسته فرهنگي و مادرم خانه دار است. براي رها شدن از اين وضعيت چه بايد بكنم؟

چطور ميشود كه بعضي افراد سيد و بقيه عام هستند؟

چه كار كنيم تا جوانان ما خودشان نماز بخوانند بدون اين كه پدر و مادر توصيه اي داشته باشند؟

دعاي ناد علي و هفت هيكل سنديت دارند؟

اگر من پيش دكتري آشنا بروم و ناچار شوم كه از تجربيات و پيشامدهاي گذشته براي او سخن بگويم، اين كار سبب تحقير خودم يا خانواده نمي شود؟

من امر به معروف و نهي از منكر نمي كنم، به دليل عوامل ذهني كه دارم، از جمله اين كه امر به معروف و نهي از منكر تا زماني بايد انجام گيرد كه ديگران اين موضوع را قبول داشته باشند و در واقع گوش بدهند و در آنها تأثير بگذارند، نه اين كه مسخره بكنند و بگويند: به شما ربطي ندارد! ديگر اين كه فكر مي كنم كه شخص بايد آن قدر كمالات كسب كرده باشد و از گناه پاك باشد تا بتواند ديگران را امر به معروف كند. وقتي احساس مي كنم پاك نيستم، چگونه مي توانم اين امر را انجام بدهم؟! لطفاً مرا راهنمايي كنيد.

شيوه هاي درست امر به معروف و نهي از منكر را به صورت اجمال بيان كنيد.

در خانه به غير از مادر و برادر كوچكم با بقية اعضا مانند پدر و خواهر و برادر بزرگ نمي توانم سازگاري كنم. از نگاه هاي آنها مي ترسم. چشمشان شور است. اتاق خود را از آنها جدا كرده ام. ضعف اعتماد به نفس خود را از چشم بد آنها مي دانم. به نظر شما چگونه بايد برخورد كنم؟

آيا اين گفته صحيح استكه هر وقت انسان ناخود آگاه تكاني ميخورد، ميگويند اين عزرائيل است كه به او تنه مي زند و مرگ را يادآور ميشود؟

  1. 277 از 4632