مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

وقتي كه انسان ميميرد روح از بدن جدا شده پس چرا هنگام شستشو و غسل دادن ميگويند كه: مرده ميگويد كه رحم كن بر اين بدن مرده كه او از دست عزراييل تمام شده و تمام بدنش زخم است آيا پيكر بيروح دردي احساس ميكند؟ و ديگر آن كه آيا روح نيز همراه جسم وارد قبر ميشود يا روح به جاي ديگر ميرود؟ آيا درست است كه تا 40 روز به جسد سر ميزند و با او در ارتباط است؟

موسيقيهايي از قبيل موسيقي پاپ يا اكسيژني كه بسيار رايج هستند و در شنونده تأثير زيادي ميگذارد. به طوري كه با شنيدن آنها انرژي ميگيرند و سريعتر كارهايش را انجام ميدهد و چند لحظهاي با آن خوش است، آيا شنيدن آنها حرام است؟ لطفاً نگوييد «اگر غنا باشد...» چون معني غنا را نميدانم. با توجه به اينكه اكنون در قرن 21 به سر ميبريم، اگر اينها حرام است پس به چه گوش دهيم. با اين تجديد زمانه نسبت به 1400 سال قبل، چگونه به سخن اسلام كه ميگويد: «نوار رقص حرام است» گوش فرا داد؟ چگونه در مراسم ازدواج نوار رقص نباشد؟ آيا جوان نبايد شور و شوق داشته باشد، اسلام كه ميگويد: «نرقص، موسيقي گوش نده» آيا منظورش اين است كه فقط نماز و روزه به جا آوريم؟ پس جوان به چه شاد باشد؟ اين چه شادي است؟

چرا خداوند ميفرمايد به نامحرم نگاه نكن تا به تو بهشتي با درختان آويزان و ... بدهم؟ خوب چرا خداوند نعمتهاي مادي را بيان فرمود؟ چرا نگفته كه مثلاً به شما ملاقات خودم را ميدهم و ...؟ چرا خداوند پاداش معنوي را مطرح نفرموده است؟



دوست دارم براي نماز شب بيدار شوم، اما نميدانم چرا همت نميكنم. با اينكه از خواب بيدار ميشوم، ولي دوباره خوابم ميبرد، لطفاً مرا راهنمايي كنيد.



من به نماز خيلي اهميت ميدادم حتي قبل از سن تكليف نماز ميخواندم. اما از نظر كيفي و حضور قلب ضعيف بوده و هستم. گاهي بعد از نماز به خود نهيب ميزنم و گاه هم نمازم را تكرار ميكنم ولي تفاوت چنداني نميكند فقط از عذاب وجدانم ميكاهد. اما الان مدتي است براي نماز خواندن عادي هم دچار مشكل شده و با خودم درگير هستم. چرا بايد براي يك دختر مجرد احكام سختي مثل استحاضه پيش آيد كه رعايت احكام آن به سهولت ممكن نيست؟ در مدت يك ماه، من نتوانستم دو ركعت نماز با اطمينان با وضو بخوانم. گاهي از تكرار وضو و غسل خسته ميشوم و به خود ميگويم:«به حداقلها قناعت كن» و متأسفانه كمكم بي تفاوت ميشوم. نمازهايم را فقط براي اداي تكليف ميخوانم و با خم و راست شدن و تكرار محفوظات، نماز را از سرم باز ميكنم يا خودم را از نماز دور ميكنم. به مرور حساسيتِ قبليام نسبت به نماز اول وقت و دقت در صحت مقدمات آن كمتر ميشود و با نهايت تأسف، حضور خدا در زندگيام روز به روز كمرنگتر ميشود. چه بايد بكنم؟

من خيلي دوست دارم در نماز و يا قرآن و دعا حضور قلب داشته باشم و تنها به معبود يكتا فكر ميكنم و خيلي هم تلاش كردم اما موفق نشدم. وقتي به نماز ميايستم سعي ميكنم حواسم را جمع كنم ولي در ركعتهاي بعدي يادم ميرود كه چند ركعت خواندم و يا چه گفتم. با اينكه شايد درست خوانده باشم اما دلم راضي نميشود و دوباره نمازم را تكرار ميكنم. گاهي از دست خودم عصبي ميشوم و تصميم ميگيرم ديگر نماز نخوانم. تا چند وقت پيش تنها در ركعات نماز شك ميكردم اما حالا هم در ركعات و هم در وضو هم در غسل شك ميكنم، لطفاً مرا راهنمايي كنيد.



اينكه ميگويند نگاه به چهرة عالم عبادت است، با توجه به نامحرم بودن عالم، آيا منظور هر عالمي است حتي اگر جوان باشد يا اينكه شرط سني هم دخالت دارد؟



خواهري هستم 30 ساله ديپلم ادبيات كه همسرم معلم ابتدايي است. از دوران راهنمايي كه دوران جنگ ايران و عراق هم بود تحت تأثير صحبتهاي مربيان خود قرار گرفتم و كم كم به عبادت علاقهمند شدم، از غيبت و گناهان دوري ميكردم، از نيمه شعبان تا آخر رمضان روزه ميگرفتم، از نماز شب لذت ميبردم و مُصر به شركت در مجالس دعا از جمله كميل، ندبه، توسل و روضه و ... بودم. حالت معنوي خوبي داشتم و اگر ساعتها عبادت ميكردم خسته نميشدم.

اما متأسفانه از طرف خانواده مورد مؤاخذه قرار ميگرفتم كه كمتر عبادت كن. كم قرآن بخوان، كه بالاخره ديوانه ميشوي. اگر چه عبادتم هيچ مزاحمتي براي اهل خانه نداشت اما مادرم از عصبانيت قرآن يا مفاتيحم را از بغلم پرت ميكرد. اين رفتار در من ايجاد ترس كرد بطوري كه در تاريكي شب ميترسيدم نماز شب بخوانم. كم كم اين سؤالها برايم پيش آمد كه خدا كيست؟ چرا ما را خلق كرده است؟ و ... گاهي در نماز اين شك برايم ايجاد ميشود كه آيا من با كسي حرف ميزنم؟ و از هر كسي سؤالاتم را ميپرسيدم جواب قانع كنندهاي نمييافتم. با توسل زياد اين توهمات را به كمك خداوند از خود دور كردم. ولي حالا ميخواهم اين راه را با تمام خلوص، با آگاهي كامل طي كنم تا به معشوق خود برسم. گاهي در تنهايي شعرهاي عاشقانه مينويسم و ساعتها گريه ميكنم. ولي عاشقي نادان هستم.

لطفاً مرا راهنمايي كنيد تا اگر يك روز از عمرم باقي است در آن روز عاشقانه خدا را صدا زده و او را عبادت كنم تا سر كوي او به پرواز درآيم.



من دوستي با خدا را ميخواهم اما خدا را گم كردهام نميتوانم مخلصانه و درست عبادت كنم. برايم حضور قلب در عبادت بسيار دشوار است مدتي تمرين كردهام. من عرفان را دوست دارم، عاشق خدا شدن را دوست دارم ميخواهم خدا را بشناسم و در خدا غرق شوم. اما بخاطر كلاسها و كارهاي دانشگاه حتي فرصت نميكنم نمازهايم را سر وقت هم بخوانم.

مدتي نماز شب ميخواندم چقدر مشتاق بودم و برايم لذت بخش بود. اما الان كه سال تحصيلي شروع شده روزها آنقدر خسته ميشود كه هر چه سعي ميكنم نميتوانم شب بيدار شوم. در زندگي شديداً احساس پوچي ميكنم و فكر ميكنم كار مفيد نميكنم دوست دارم كتاب بخوانم تحقيق كنم، با خدا دوست شوم ولي هميشه احساس ميكنم وقت ندارم در صورتي كه ميدانم اگر يك برنامهريزي درست داشته باشم به همه كار ميرسم من هر چه فكر ميكنم نميتوانم يك برنامه درست براي خودم تنظيم كنم. من با وجود اين كه هيچ كار انجام نميدهم هميشه خستهام راهنماييم كنيد.



چرا انسان در سن جواني ايمانش ضعيف است؟ و دوست دارد كه با نامحرم و مردها تماس داشته باشد؟

دختري 18 ساله هستم كه بسيار احساس گناه و شرمندگي ميكنم; چرا كه در كودكي گناهاني (مثل دزدي) انجام ميدادم و اكنون نيز اعمال ناشايستي از من سر ميزند، حال با كمال شرمندگي و پشيماني در صدد جبران آنها هستم. لطفاً با بيان چگونگي توبه و شرايط آن مرا در محو كردن گناهان گذشته و وحشت عذاب (دنيوي و اخروي) نجات دهيد تا ان شأالله در پيشگاه الهي و بندگان خالص او قرار گيرم.

دوست دارم گناه نكنم بارها توبه كردهام حتي غسل توبه نيز انجام دادهام و برنامهريزي كردهام كه گناهاني مثل (غيبت، تهمت، مسخره، دروغ، قسم خوردن، نگاه به نامحرم، ترك نماز اول وقت، ترك صدقه دادن، ترك مسواك زدن) را انجام ندهم و در مورد چند تايي مثل نماز اول وقت، صدقه دادن، مسواك زدن موفق بودهام اما ديگر گناهان را در مرحلة اول شايد يادم باشد توبه كنم و اما بعد از چندي يادم ميرود. چه كنم ارادهام محكم نيست گاهي فكر ميكنم گناهانم ناشي از بيرون رفتن از خانه است. و تصميم ميگيرم كه ديگر بيرون نروم، اما نميشود. من در مكتب الزهرأ (3) سال دوم درس ميخوانم. شايد تعجب كنيد كه با اين حال گناه هم انجام ميدهم.



  1. 3407 از 4632