اگر فردي به گناهي وادار شود كه اصلاً از آن خوشش نميآيد، آيا گناه كرده است؟
اگر عامل بيروني با قوه قهريهاي كه دارد، انسان را مجبور به گناهي كند، به طوري كه اختيار از او سلب شود، مثلاً با اسلحه بالاي سر او ميايستند و ميگويند اگر فلان كار را انجام ندهي، كشته ميشوي و شخص با حالت اجبار و اكراه آن كار ناشايست را انجام دهد، گناهي بر او نيست. البته از اين گناهان قتل استثنا شده است، يعني حد اجبار به هر درجه كه باشد، موجب نميشود ديگري را به قتل برساند. در هر حال از جمله شرائط تكليف، عقل و بلوغ و اختيار است. در صورت اجبار، ارتكاب هر گناهي (به جز قتل) معصيت به حساب نميآيد، اما اگر در آن درجه از اجبار (تهديد به مرگ) نباشد و با وجود الزام ديگري، باز انسان ميتواند از گناه سرباززند، مثلاً قدرت دارد مجلس گناه را ترك كند و يا در برابر خواسته ديگران مقاومت نشان دهد، بايد از گناه اجتناب ورزد. در صورت عدم اجتناب، گناه كرده است. در چنين مواردي بهتر است انسان سعي نمايد كه از ابتدا مقدمات گناه يا مقدمات ورود به مجلس گناه فراهم نشود تا براي ترك آن با سختي و دشواري مواجه نشود.
اگر پدر و مادري، مانع نماز خواندن فرزندشان شوند، وظيفه فرزند چيست؟