دوستي دارم كه شوهرش به تازگي از دنيا رفته است بين او و شوهرش آن چنان علاقه و محبتي بودكه هميشه به فكر او است و حالت عجيبي دارد. دچار افسردگي مزمن شده است و بعد از مدتي به ناراحتي قلبي شديددچار شد. البته خانوادهء او وي را درك مي كنند و تمام وسائل رفاه را برايش مهيّا مي كنند. خوشبختانه در يكي ازاداره هاي دولتي مشغول كار است و نيمي از وقت خود را در اختيار بسيج قرار داده , ولي او بيشتر در فكر مردن وزندگي پس از مرگ است و از درون چيزي او را عذاب مي دهد. كتاب را خوانده است و همواره سؤالاتي در زمينهء مرگ و زندگي پس از آن و عالم برزخ دارد.