مـي گويند تمام فعاليتهاي انسان به منظور بدست آوردن يك رشته منافع مادي و روحي و يا دفع ضـرر از نـاحـيـه جسم و روان صورت مي گيرد , حتي آن رشته از كارهاي انساني مانند كمك به بينوايان و تربيت فرزندان كه جنبه عاطفي و نوعدوستي دارد , باز ازاين اصل مستثنا نيست ; زيرا انـسـان از طـريـق كمك و ابراز محبت و علاقه به آنان ,بر روان مضطرب خود آرامش بخشيده و خويشتن را از شكنجه وجدان كه نتيجه مشاهده اين مناظر رقتبار است رها مي سازد . بـا تـوجـه بـه ايـن اصل كه محرك انسان در تمام فعاليتها و كارها , همان موضوع منفعت طلبي و سـودجـويـي جـسمي و رواني اوست , چگونه مي شود كه برخي از كارها يك نوع ايثارو فداكاري و جـانـبـازي و از خـودگـذشتگي شمرده مي شود ؟مهر و عاطفه مادر عالي ترين مظهر جانبازي و فـداكـاري اسـت , در حـالـي كـه مادر ازابراز هر نوع مهر و علاقه به فرزند خويش لذت مي برد و خـودداري از كمك و تربيت كودك او را شكنجه مي دهد و ناراحت مي سازد - مع الوصف - چگونه مـي تـوان مـهـر مـادر راعـشـق پاك و دور از هر نوع آلايش شمرد و عمل او را يك نوع جانبازي و فداكاري صد درصد ناميد ؟