کد مطلب:32016
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:0
سكولاريزم را توضيح دهيد و آيا در آئين تشيع سكولاريزم وجود دارد؟
سكولاريزم (Secularism) يك واژه وارداتي است و در زبان فارسي معادلها و معاني متعددي براي آن از قبيل مخالفت با شرعيات و مطالب ديني، روح دنياداري، طرفداري از امور دنيوي و عرفي و مانند آن بيان شده است. اما رايجترين معادل فارسي آن، »جداانگاري دين از دنيا« است؛ چنان كه سكولار (Secular) نيز به كسي گفته ميشود كه به امور ديني و معنوي علاقهاي نشان نميدهد. يكي از پژوهشگران و انديشمندان غربي درباره مفهوم سكولاريسم مينويسد:
{P- فرهنگ انگليسي - فارسي معاصر، محمدرضا باطني، ذيل واژه مزبور. P}
»اگر بخواهيم »جداانگاري دين و دنيا« را به اجمال تعريف كنيم ميتوانيم بگوييم: فرايندي است كه طي آن وجدان ديني، فعاليتهاي ديني و نهادهاي ديني، اعتبار و اهمّيّت اجتماعي خود را از دست ميدهند و اين بدان معناست كه دين در عملكرد نظام اجتماعي به حاشيه رانده ميشود و كاركردهاي اساسي در عملكرد جامعه با خارج شدن از زير نفوذ و نظارت عواملي كه اختصاصاً به امور ماوراي طبيعي عنايت دارند عقلاني ميگردد...«
{P- فرهنگ و دين، ميرچا الياده، ترجمه بهاءالدين خرمشاهي و جمعي ديگر، ص 129، نشر طرح نو. P}
اما اين كه آيا در تشيع هم »سكولاريزم« وجود دارد يا نه؟ پاسخ اين است كه خير، اسلام و مكتب شيعه هرگز دين را از دنيا و دين را از سياست جدا نميداند و پرداختن به دنيا و حل مشكلات دنيوي انسان را بخشي از تأمين سعادتمندي انسان ميداند كه اسلام در صدد تحقق آن است. چنان كه ائمه معصومين (ع) به دنيا ميپرداختند و براي برخي ائمه (ع) به ويژه حضرت علي (ع) طي چند سالي كه زمينه فراهم بود به تشكيل حكومت اسلامي پرداخته و به امور ديني و دنيايي مردم توأماً رسيدگي ميكرده است.
از اين رو، سكولاريسم، تماماً خاستگاه غربي داشته و به اعتراف خود پژوهشگران غربي از جمله ميرچا الياده، در غرب مسيحي و در رابطه با آيين مسيحيت و عملكرد غلط آن پديد آمده است و موجب فرار مردم از دين مسيحي و رويآوري به دنيا شده است. همچنين سكولارها عقل را جايگزين دين و وحي كردهاند. به اين بيان كه به عقل گرايي افراطي (راسيوناليسم) معتقد گشتند و همه چيز را از عقل ناقص بشر گرفته و دين را به حاشيهاي رانده و صرف رابطه فردي با خدا پنداشتهاند.
عوامل چندي موجب شد تا در غرب، دين عموماً و دين مسيحي خصوصاً از صحنه زندگي مردم حذف شود و به حاشيه زندگي رانده گردد. برخي از اين عوامل عبارتاند از:
1- نارسايي مفاهيم ديني مسيحي و ناتوانياش در پاسخ به پرسشها و نيازها؛ زيرا دين مبين اسلام، تنها دين كامل و پاسخگو به همه پرسشها و نيازهاي آدمي است و دين مسيحيت و يهوديت براي دوره خاصي اعتبار داشتهاند. گرچه همان دين مسيحيت نيز در طي قرون متمادي تحريف گشته است.
2- برخورد خشن و مستبدّانه سردمداران كليسا (پاپ، كشيش و اسقفها) با مردم و به ويژه با دانشمندان و مخترعان بزرگ نظير گاليله و نيوتن و غير آنان به بهانه مخالفت داشتن عقل و علم با دين و برعكس!
3- شروع رنسانس علمي و تحولات صنعتي و اتكا و اعتماد بيش از حد به حس و عقل و مظاهر زندگي دنيوي و رواج فساد و تباهي، موجب غوطهوري غربيان در فساد و منجلاب اخلاقي و دوري از دين خدا، معنويت و اخلاق گشته است.
{P- براي تكميل اطلاعات خود درباره سكولاريسم و علل پيدايش آن از جمله ر.ك. ريشهها و نشانههاي سكولاريسم، علي رباني گلپايگاني، نشر كانون انديشهجوان؛ فصلنامه
كتاب نقد، ويژه سكولاريسم، شماره P 1}
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.