کد مطلب:34374
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:1
عقيده خوارج درباب خلافت چه بود؟
تنها فكر خوارج كه از نظر متجددين امروز درخشان تلقي ميشود، تئوري آنان در باب خلافت بود. انديشهاي دموكرات مآبانه داشتند، ميگفتند: خلافت بايد با انتخاب آزاد انجام گيرد و شايستهترين افراد كسي است كه از لحاظ ايمان و تقوا صلاحيت داشته باشد، خواه از قريش باشد يا غير قريش، از قبايل برجسته و نامي باشد يا از قبايل گمنام و عقب افتاده، عرب باشد و يا غير عرب. آنگاه پس از انتخاب و اتمام بيعت، اگر خلاف مصالح جامعه اسلامي گام برداشت از خلافت عزل ميشود و اگر ابا كرد بايد با او پيكار كرد تا كشته شود. (ضحي الاسلام، 3/332)
اينها در باب خلافت در مقابل شيعه قرار گرفتهاند كه ميگويد: خلافت امري است الهي و خليفه بايد تنها از جانب خدا تعيين گردد، و هم در مقابل اهل سنت قرار دارند كه ميگويند: خلافت تنها از آنِ قريش است و به جمله «اِنَّمَا الاَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ» تمسك ميجويند.
ظاهراً نظريه آنان در باب خلافت چيزي نيست كه در اولين مرحله پيدايش خويش به آن رسيده باشند، بلكه آنچنان كه شعار معروفشان «لا حُكْمُ اِلاّ لِلّه» حكايت ميكند و از نهج البلاغه (خطبه 40 و شرح ابن ابي الحديد، 2/308) نيز استفاده ميشود، در ابتدا قائل بودهاند كه مردم و اجتماع احتياجي به امام و حكومت ندارند و مردم خود بايد به كتاب خدا عمل كنند. اما بعد، از اين عقيده رجوع كردند و خود با عبدالله بن وَهَب راسِبي بيعت كردند. (كامل ابن اثير، 3/336)
مجموعه آثار شهيد مطهري ج14 ـ جاذبه و دافعه علي(ع) صفحه: 301 الي 302
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.