کد مطلب:34380
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:1
مسائل مربوط به الهيات و ماوراء الطبيعه در نهج البلاغه چگونه است؟
بحثهاي توحيدي نهج البلاغه را شايد بتوان اعجاب انگيزترين بحثهاي آن دانست، بدون مبالغه، اين بحثها با توجه به مجموع شرايط پديد آمدن آنها در حد اعجاز است بحثهاي نهجالبلاغه در اين زمينه مختلف و متنوع است: قسمتي از آنها از نوع مطالعه در مخلوقات و آثار صنع و حكمت الهي است. در اين قسمت گاهي نظام كلي آسمان و زمين را مطرح ميكند، گاه موجود معيني را مثلاً «خفاش» يا «طاووس» يا «مورچه» را مورد مطالعه قرار ميدهد و آثار آفرينش، يعني دخالت تدبير و توجه به هدف را در خلقت اين موجودات ارائه ميدهد . براي اينكه نمونهاي از اين قسمت به دست داده باشيم، بيان آن حضرت را در مورد «مورچه» نقل و ترجمه ميكنيم. در خطبه 227 چنين آمده است:
«اَلا يَنْظُرونَ اِلي صَغيرِ ما خَلَقَ كَيْفَ اَحْكَمَ خَلْقَهُ وَاَتْقَنَ تَرْكيبَهُ وَفَلَقَ لَهُ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ، وَسَوّي لَهُ الْعَظْمَ وَالْبَشَرَ؟ اُنْظُروا اِلَي النَّمْلَةِ في صِغَرِجُثَّتِها وَلَطافَةِ هَيْئَتِها لاتَكادُ تُنالُ بِلَحْظِ الْبَصَرِ، وَلا بِمُسْتَدْرَكِ الْفِكْرِ، كَيْفَ دَبَّتْ عَلي اَرْضِها وَصُبَّتْ عَلي رِزْقِها، تَنَقُلُ الْحَبَّةَ اِلي جُحْرِها وَتَعُدُّها في مُسْتَقَرِّها، تَجْمَعُ في حَرِّها لِبَرْدِها وَفي وِرْدِها لِصَدَرِها، مَكْفولَةٌ بِرِزْقِها، مَرْزوقَةٌ بِوَفْقِها، لايُغْفِلُهَا الْمَنّانُ، وَلايَحْرِمُهَا الدَّيّانُ، وَلَوْ فِي الصَّفَا الْيابِسِ وَالْحَجَرِ الْجامِسِ، وَلَوْ فَكَّرْتَ في مَجاري اَكْلِها وَفي عُلْوِها وَسُفْلِها، وَما فِي الْجَوْفِ مِنْ شَراسيفِ بَطْنِها، وَما فِي الرَّأْسِ مِنْ عَيْنِها وَاُذُنِها لَقَضَيْتَ مِنْ خَلْقِها عَجَباً.»
[آيا در مخلوق كوچك او دقت نميكنند؟ چگونه به خلقش استحكام بخشيده و تركيبش را استوار ساخته، به او دستگاه شنوايي و بينايي عنايت كرده و استخوان و پوست كامل داده است؟
در مورچه با اين چثه كوچك و اندام لطيف بينديشيد. آنچنان كوچك است كه نزديك است با چشم ديده نشود و از انديشه غايب گردد. چگونه با اين جثه كوچك روي زمين ميجنبد و بر جمع روزي عشق ميورزد و دانه را به لانه خود حمل ميكند و در انبار نگهداري مينمايد، در تابستانش براي زمستانش گرد ميآورد و هنگام ورود اقامت زمستاني، زمان بيرون آمدن را پيشبيني ميكند. اينچنين موجود اينچنين روزياش تضمين شده و تطبيق داده شده است. خداوند منّان هرگز او را از ياد نميبرد، ولو در زير سنگ سخت باشد. اگر در مجراي ورودي و خروجي غذا و در ساختمان شكم او و گوش و چشم او كه در سرش قرار داده شده تفكر و تحقيق كني و آنها را كشف كني، سخت در شگفت خواهي رفت.]
ولي بيشتر بحثهاي نهج البلاغه درباره توحيد، بحثهاي تعقلي و فلسفي است. اوج فوقالعاده نهج البلاغه در اين بحثها نمايان است. در بحثهاي توحيدي تعقلي نهج البلاغه آنچه اساس و محور و تكيهگاه همه بحثها و استدلالها و استنتاجهاست، اطلاق و لاحدي و احاطه ذاتي و قيّومي حق است. علي (ع) در اين قسمت داد سخن را داده است؛ نه پيش از او و نه بعد از او كسي به او نرسيده است.
مسأله ديگر «بساطت مطلقه» و نفي هر گونه كثرت و تجزّي و نفي هرگونه مغايرت صفات حق با ذات حق است. در اين قسمت نيز مكرر بحث به ميان آمده است.
يك سلسله مسائل عميق و بيسابقه ديگر نيز مطرح است از قبيل: اولويت حق در عين آخريت او و ظاهريت او در عين باطنيتش، تقدم او بر زمان و بر عدد و اينكه قدمت او قدمت زماني و وحدت او وحدت عددي نيست، علوّ و سلطان و غناي ذاتي حق، مبدعيت او و اينكه شأني او را از شأن ديگر شاغل نميشود، كلام او عين فعلش است، حدود توانايي عقول بر ادراك او و اينكه معرفت حق از نوع تجلي او بر عقول است نه از نوع احاطه اذهان بر يك معني و مفهوم ديگر، سلب جسميت و حركت و سكون و تغيير و مكان و زمان و مثل و ضد و شريك و شبيه و استخدام آلت و محدوديت و معدوديت از او، و يك سلسله مسائل ديگر.
مجموعه آثار شهيد مطهري ج14 ـ سيري در نهج البلاغه صفحه: 379 الي 381
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.