کد مطلب:43162
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:3
تفسير فراز هشتم خطبه صدوسيوهفتم كه علي(ع) ميفرمايد: «من امري را به كسي مشتبه نساختهام و ....» چيست؟
«وَ إِنَّ مَعِي لَبَصِيرتِي ما لبَّسْتُ وَ لالُبِّسَ عَلَيَّ»
[من امري را به كسي مشتبه نساختهام و هيچ امري هم براي من مشتبه نشده است].
نيرومندترين اقوياء كسي است كه در دوران زندگياش نه او كسي را بفريبد و نه كسي او را بفريبد
يكي از آن كلمات كه در قاموس بشر معناي خود را از دست داده و مفهومي ضد معناي حقيقي خود را در بر گرفته است، كلمه قوي است. و اگر درست دقت كنيم ميبينيم: اين كلمه درباره كسي به كار ميرود كه براي ادامه زندگي دلخواه خود، به هر وسيله ممكن دست بزند! همه را بفريبد و زندگي خود را با دسيسه و نيرنگ و دغلبازيها، زرق و برق بدهد! در هر موقعيتي از زندگي كه قرار بگيرد، تنها سود و لذت آن را ببيند و به سوي خود بكشد و آن ضرر و دردي را كه لازمه قانوني آن دو پديده (سود و لذت) است، به ديگران تحميل كند! و اين نابكاري را قوه و قدرت بنامد. اين تبهكاري با نظر به علل و انگيزههاي آن، خيلي شگفتآور نيست، شگفتآور آنست كه همين تبهكاري را قانون هستي و عدالت بنامند كه نهايت ناتواني بشري را اثبات مينمايد. به هر حال، با توجه به همه مسائل مربوط به علوم انساني و قوانين ثابته آن، اين نتيجه را ميگيريم كه كساني كه تمسك به تلبيس و نيرنگ و فريبكاري در زندگي مينمايند، كاشف از ناتواني آنان از زندگي با شخصيت داراي هويت و با شرافت و كرامت ذاتي و ارزش است كه ميتوانند از آنها برخوردار شوند. شخصيت آدمي آن حقيقت عظمائي است كه با تعليم و تربيت صحيح، با واقعيات روبرو ميشود و انحصار حيات با كرامت و شرافت ذاتي و ارزشي را در ارتباط با واقعيات ديده و آن را تأمين ميكند و نه تنها نيازي به سالوس بازي و دغلكاري نميبيند، بلكه اينگونه نيرنگبازيها را مخالف اصول انساني تلقي كرده و با آن، به مبارزه بر ميخيزد. اين نكته را كه تلبيس و شيطنت و نيرنگ بازي ضد تقوي است، در سخنان اميرالمؤمنين(ع) با كمال صراحت مشاهده كردهايم از آن جمله [و كسي كه بداند سرنوشت نهائي زندگي او چيست، مكر و حيله نميكند. ما در زماني به سر ميبريم كه اكثر مردمش مكر را هوشياري تلقي كردهاند و نادانان اين مكر پردازي را به مهارت در چارهجويي نسبت ميدهند. اينان در چه وضعي هستند! (چه فكر ميكنند!) خدا آنان را بكشد. انسان آگاه به دگرگونيها و ابعاد گوناگون امور، راههاي حيلهگري را ميبيند، ولي در مقابل او، از امر و نهي خداوندي براي ارتكاب به حيلهگري و نيرنگبازي مانعي وجود دارد، و در نتيجه آن حيلهگري را در عين حال كه قدرت بر اعمال آن دارد، رها ميكند، و كسي كه هيچ تأثر و اجتنابي در دين ندارد فرصت را براي حيلهگري غنيمت ميشمارد.] و در خطبه 200 ميفرمايد: [سوگند به خدا، معاويه زيركتر از من نيست، بلكه او نيرنگبازي ميكند و تبهكاري مينمايد (كار او وعده شكني و معصيتكاري است) و اگر نبود وقاحت و زشتي پيمانشكني و مكرپردازي از زيركترين (سياست بازترين) مردم بودم. ولي هر نيرنگبازي گناهي است، و براي هر مكر پرداز عهد شكن پرچمي است كه در روز قيامت با او شناخته ميشود، و سوگند به خدا، با حيلهگري غافلگير نميشوم و با حوادث تند ناتوان نميگردم.] همانطور كه ميبينيم در اين سخنان مبارك هم از حيلهگري و عهد شكني و نيرنگبازي، خود را تبرئه ميفرمايد و هم از تحت تأثير قرار گرفتن از امور مزبور.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 23
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.