کد مطلب:293419
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:859
منشور محبّت و معرفت 1
رابطة محبّت و معرفت
سلسله مراتب محبّت به امام زمان (عج)
سلسله مراتب معرفت به امام زمان (عج)
1.امام زمان (عج)، گسترش بخش معرفت و عبودیت حق
2.امام زمان (عج)، در بالاترین مراتب قرب حق
3. امام زمان (عج)، تجلّی رحمت بیكران حق
راه وصول به اوج محبّت و معرفت
1.پالایش محبّت و معرفت
2.ورود به تجلّی گاه محبّت و معرفت
رابطة محبّت و معرفت
یاد خدا و اولیای او و كلمات بزرگان، نوری است كه با هر ابزاری بیان شود، ارزش والای خودش را خواهد داشت. ما نیز اگر بتوانیم ناقلی برای سخنان بزرگان و ابزاری برای انتقال این انوار پاك به دل های پاك شما باشیم و از این طریق بتوانیم مایة بیش تر شما به وجود مقدّس مولایمان صاحب الزمان (عج) و وظایفی كه در پیشگاه مقدّس او داریم، شویم، افتخاری است كه به بركت شما نصیب ما می شود.
در جمع عاشقان، سخن گفتن از عشق و معشوق، جایی ندارد. به ذهنم آمد نكته ای را مطرح كنم كه در بسیاری از مواقع، مورد غفلت بیش تر محبّان آن حضرت است و شاید توجّه دادن به آن، قلب مقدّس مولایمان را شاد كند.
آدمی، دارای دو ویژگی مهمّ است یكی شناخت و معرفت، و دیگری عشق و محبّت. او در نهاد خویش، دو گوهر گران بها دارد و همواره به دنبال مشتری لایقی می گردد تا این دو گوهر را به پایش بریزد، و آن گاه كه معشوق خویش را یافت، به ابراز رفتارهای عاشقانه می پردازد و در شادی محبوبش شاد، و در غمش، غمگین می شود. عاشق، در انجام این رفتارهای عاشقانه، هر چه بیش تر دقّت داشته باشد، عشقش قوی تر می شود. انسان، هر چه بیش تر به رفیق محبوبش اظهار محبّت كند و رفتارهای دوستانة بیش تری انجام بدهد، محبّتش عمیق تر و پایدارتر خواهد شد. از سوی دیگر، چنان چه شخصی، رفیق خویش را به فراموشی سپارد، كم كم محبّت او نیز از دلش می رود: از دل برود، هر آن چه از دیده برفت.
رفتارهای محبّانة ما در احترام و توسّل به اولیای خدا و برگزاری مراسم جشن و سرور در ایّام شادی و برپایی مراسم عزاداری در ایّام غم و عزای ایشان، برای این است كه عواطفمان جهت یابد و رابطة عاطفی ما با اولیای خدا پابرجا بماند و رشد كند. ارزش آدمی به همین است كه معشوق شایسته ای بیابد و دلش را به او بسپارد؛ البتّه انسانیت انسان فقط به عشق و محبّت وابسته نیست؛ بلكه بخش دیگری از وجود او نیز به شناخت و معرفت مربوط می شود. این دو (محبّت و معرفت یا عشق و شناخت)، رابطة بسیار نزدیكی با هم دارند. هر چه انسان، كمال و زیبایی فرد یا چیزی را بیش تر بشناسد، محبّت فزون تری به او می یابد و آدمی تا نشناسد، محبّت پیدا نمی كند.
سلسله مراتب محبّت به امام زمان (عج)
هر عاشقی به طور طبیعی دوست دارد با معشوق خویش ارتباطی برقرار كند؛ انسی بگیرد؛ به لقایش برسد و از دیدار و همنشینی با او لذّت ببرد. در چنین عشقی، خودخواهی وجود دارد؛1 امّا عاشق پاكباخته، در اندیشة التذاذ خودش هم نیست؛ بلكه فقط محبوب را می بیند و همواره در پی آن است تا كاری را انجام دهد كه معشوقش دوست می دارد.
در تمام عالم، فقط یك خورشید حقیقت و یك مظهر كامل صفات و جلال الاهی وجود دارد كه هر كس به او توجّه یابد، به اندازة ظرفیتش از آن خورشید رخشان بهره می برد و نور می گیرد. همة دوستداران وجود مقدّس ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، به اندازة معرفت خودشان دوست دارند چشمشان به جمال حضرت روشن شود و روزی بیاید كه بتوانند از وجود آن مقدّسش فیض گیرند و بهره برند؛ امّا پاكباختگان حضرت، هماره در اندیشة آنند كه محبوبشان چه چیزی را دوست دارد تا آن را انجام دهند. دیگر با خود محبوب است كه هرگونه صلاح بداند، با عاشقانش رفتار كند.2 چنین عاشقانی، دیگر در این اندیشه نیستند كه از او چیزی دریافت كنند و بهره ای ببرند؛ چرا كه ایشان از تمام خودخواهی ها رسته، و فقط به رضایت محبوب دل بسته اند.3 خوب است ما نیز بكوشیم در این میدان پیش رویم و خودمان را فراموش كنیم.4 بیش تر توجّه داشته باشیم كه او از ما چه می خواهد و دوست دارد چه كاری انجام بگیرد. این كه ما نیز به نوایی برسیم یا نرسیم، مهم نیست.
سلسله مراتب معرفت به امام زمان (عج)
حال بنگریم كه مرتبة معرفت ما به امام زمانمان ارواحنا فداه تا چه حدّ است و ولیِّ امرمان را به چه اوصافی (ظلم ستیزی، عدالت گستری، آبادسازی، دانش گستری، یا...)می شناسیم.
همه، حضرت را در جایگاه برپاكنندة عدل و داد و مبارزه كننده با ظلم و ظالمان می شناسند؛ امّا آیا برقراری عدل جهانی هدف نهایی از ظهور حضرت است یا برقراری عدل، خود مقدّمه ای برای یك هدف والاتر است؟
بدون شك مشخّصة خاصّی كه در روایات برای حضرت ذكر شده، این است كه یملأ الله به الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً5؛ خداوند به دست او زمین را از عدل و داد پركند؛ پس از آن كه از ظلم و بیداد پر شده باشد. علاقة بسیاری از مردم نیز به امام زمان (عج) بدین جهت است كه حضرت، بساط ظلم و بیداد را از روی زمین بر می اندازد و بساط عدل و داد را در آن می گستراند؛ ولی این، هدف نهایی نیست. درست است كه حتّی بعثت تمام انبیا نیز برای برقراری عدل بر روی زمین بوده است: لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛6 ولی برقراری عدل جهانی، هدف نهایی نیست. این هدف، خودش هدف والاتری دارد. صِرف این كه مردم در زمین عادلانه رفتار كنند؛ به یك دیگر ستم رواندارند و زندگی منظّم و آسوده ای داشته باشند، هدف نهایی آفرینش نیست.
با این چیزها، انسان، شریف تر از زنبور عس هم نمی شود تا چه رسد كه از ملائكه برتر شود؛ چرا كه زندگانی زنبورهای عسل، از زندگانی انسان ها خیلی منظم تر و عادلانه تر است.
1.امام زمان (عج)، گسترش بخشِ معرفت و عبودیت حق
امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) در بیان هدف از برقراری نظام اسلامی فرمود: هدف از برقراری حكومت اسلامی، تنها برقراری عدل نیست. هدف نهایی چیز دیگری است: هدف، معرفت الله است.7
برقراری حكومت اسلامی و گستراندن عدل در روی زمین به دست توانای حضرت ولی عصر (عج) خود مقدّمه ای برای تأمین هدف والاتری است و آن این كه زمینه ای فراهم شود تا بیش تر انسان ها بتوانند به بیش ترین مراتبِ معرفتِ لایق برسند.
وجود ستم ها و نابرابری ها سبب می شود تا انسان ها درگیر مسائل مادّی زندگی شوند و به جان هم بیفتند و بدین سان، فرصتی برای رشد معنوی و تكامل روحی خویش نیابند. هنگامی كه بساط ظلم برچیده شد و در پرتو حكومت عدل جهانی، زندگی عادلانه ای برای همة افراد بشر برقرار شد، تازه برای انسان ها زمینه ای فراهم می شود كه به سوی هدف نهایی خلقتشان حركت كنند:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً8
خداوند به كسانی كه اهل ایمان و عمل صالح و دارای شایستگی رهبری جامعة عدل الاهی باشند، وعده داده است كه آنان را وارثان زمین كند و حكومت زمین را به دستشان سپارد و به ایشان قدرت بخشد تا دینی را كه خداوند برای انسان ها پسندیده است، در جهان حاكم كنند، و پس از دوران ترس و اضطراب و ناامنی شان، به امن و امان رساند.
این آیه، در این جا تمام نمی شود؛ بلكه در خاتمه هدف والاتری را بیان می كند كه همة امور پیشین مقدمة آن است: یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً؛ تا آن كه فقط مرا بپرستند و هیچ چیزی را شریك من نسازند.
آری، در پرتو حكومت صالحان باید عدل جهانی برقرار، و بساط ستم برچیده شود؛ دین خدا حاكمیت یابد و امنیت كامل همه جا را فراگیرد تا بساط شرك از روی زمین برچیده شود و شرایط پرستش خداوند بر روی آن فراهم آید.
2.امام زمان (عج)، در بالاترین مراتب قرب حق
حال اگر پرسیده شود كه هدف از عبادت و پرستش خدا چیست، باید گفت: هدف عبادت، درون خودش نهفته است؛ چرا كه قوام عبادت به تقرّب است. عبادت، فعلی است كه قربةً الی الله انجام می پذیرد و هدف و نتیجة آن، قرب است.
قرب، مقامی بسیار عالی است كه دیگر چیزی بالاتر از آن برای انسان تصوّر نمی شود؛ جوارِ خدا و همسایگی او است. در دعایی كه روزهای ماه رجب خوانده می شود، تعبیر بسیار صریح و بی پرده ای وارد شده است كه اگر در این دعای شریف نیامده بود، جرأت بیان آن نیز نبود:
لافرق بینك و بینها إلاَ أنهم عبادك و خلقك، فتقها و رتقها بیدك، بدؤها منك وعدها إلیك9 میان تو و ایشان، هیچ جدایی و تفاوتی نیست، جز آن كه تو، خدا و خالق ایشان، و اینان بنده و مخلوق تواند. فتق و رتق امور آن ها به دست تو و آغاز و انجامشان به سوی تو است.
آری، آدمی چنان توان و قابلیتی دارد كه می تواند به چنین مقام اعجاب انگیزی از قرب و نزدیكی به خدا برسد. طبق این دعای شریف كه از ناحیة مقدّس امام زمان (عج) صادر شده است، تمام چهارده معصوم (هم) و از جمله مولایمان حضرت ولی عصر به بالاترین درجات معرفت و عبودیت پروردگار، و به تبع آن به والاترین مراتب قرب و وصول به حق نایل شده اند.
همین مقام است كه آدمی را شرف مخلوقات می كند. همین مقصد اعلا است كه همة انبیا و اولیای خدا برای تحقّق آن آمده اند. همین مقام والا است كه پاك ترین عزیزان خدا در راه هدایت بشر به سوی آن به شهادت رسیده اند.
3.امام زمان (عج)، تجلّی رحمت بیكران حق
خداوند رحمان، از روی مهربانی و رحمت بیكرانی كه به بندگانش دارد، محبوب ترین و عزیزترین بندگانش را كه به عالی ترین درجات انسانیت رسیده اند، در معرض امواج غم، فشار و رنج و ستم ستمگران قرار می دهد تا زمینه ای برای رشد انسان ها فراهم آید.
در دوران غیبت، سختی ها و رنج های طاقت فرسایی بر قلب امام زمان (ارواحنا له الفداء) وارد شده، و ستم های بسیاری بر دوستان و شیعیانشان رسیده است و حضرت كه رؤوف ترین انسان روی زمین برای امّت اسلام است، آن ها را مشاهده، و بر آن صبر كرده است. قلب مقدّس حضرت فقط در پرتو اتّصال مداوم به عظمت و قدرت خداوند می تواند این همه رنج و ستم را تحمّل كند. خداوند متعالی به قلب رؤوف امام عصر، نیرو و توانی از قدرت نامتناهی خویش عطا فرموده است تا بتواند تمام ظلم ها و فشارهای روحی را تحمّل كرده، بردبار باشد و هر لحظه در انتظار ظهور بماند.
خداوندِ رؤوف مهربان، وجود مقدّس ولی عصر (عج) را آفریده و در معرض طوفان سختی ها و فشارهای روحی قرار داده است تا آدمیان بفهمند برای چه آفریده شده اند و آن گاه كه هدفِ آفرینش و مسیر درست زندگی خویش را دریافتند، در مسیر آن گام بردارند و به اندازة همّتشان، آن راه را بپیماید.
درست است كه از بهترین لحظات عمرِ ما، اوقاتی است كه به مولایمان توسّل می جوییم؛ در فراق او اشك می ریزیم؛ در مدح او اشعار و سخنانی می شنویم؛ در عزای اجدادش عزاداری می كنیم و ...؛ ولی این ها هیچ كدام هدف نهایی نیست. این دستورها را به ما داده اند تا جهت مهرها و محبّت های ما به یك سمت و سو تمركز یابد و پاك ترین عواطف ما به یك جهت كه جهت خدایی است، سوق داده شود و دل های ما به زخارف پست دنیا تعلّق نیابد. آری، دلی كه به وجود مقدّس ولی عصر سپرده می شود، دیگر جا ندارد به اغیار سپرده شود.
راه وصول به اوج محبّت و معرفت
وجود انسان را می توان به هرمی تشبیه كرد كه از قاعده ای آغاز می شود و به سوی نقطه ای پیش می رود. در قاعدة این هرم، شناخت ها و محبّت های فراوانی وجود دارد؛ از محبّت ها، محبّت پدر، مادر، همسر، استاد، دوست، همسایه و محبّت همة كسانی كه به او احسانی كرده اند یا امری را به او آموخته اند، و از شناخت ها نیز از علوم گوناگون دینی همچون فقه، اصول، عقاید، اخلاق و عرفان گرفته تا هر رشتة علمی كه بتواند در جهت كمال به انسان كمك كند. این شناخت ها و محبّت های فراوان در سطح قاعدة وجود آدمی، گسترده و پخش است.
1.پالایش محبّت و معرفت
در سیر و سلوك به سوی كمال، باید از قاعده آغاز كرد؛ ولی باید به سوی رأس هرم كه همان محبّت و شناخت خدا است، پیش رفت. طبیعی است كه آدمی در ابتدا پدر و مادر خویش را دوست می دارد و به خویشان و دوستانش محبّت می ورزد؛ امّا این ها باید پالایش شود. اگر محبّت هایی با محبّت خدا و اولیای خدا در تنافی باشد، باید حذف شود. دوستانی را باید برگزید كه كمالاتشان بر جهات منفی شان برتری داشته باشد؛ دوستانی كه در راه محبّت خدا و اولیای او گام بر می دارند.
اگر دوستان و خویشانی داریم كه رفتار غالبشان با رفتار اولیای خدا نمی سازد، رشتة محبّت و دوستی با ایشان باید قطع شود:10
قل إن كان آباؤكم و أبناؤكم و إخوانكم و أزواجكم و عشیرتكم و أموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها و مساكن ترضونها أحب إلیكم من الله ورسوله و جهادٍ فی سبیله فتربصوا حتی یاتی الله بأمره و الله لایهدی القوم الفاسقین؛11 بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفة شما و اموالی كه به دست آورده اید، و تجارتی كه از كساد شدنش می ترسید، و خانه هایی كه به آن علاقه دارید، در نظرتان از خدا و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب تر است، در انتظار باشید كه خداوند عذابش را بر شما فرود آورد، و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمی كند
این كثراتی كه در قاعده وجود دارد، از دو محور به طرف وحدت پیش می رود تا در یك نقطه به هم می رسند؛ نقطه ای كه حتّی در آن، محبّت به امام زمان (عج) نیز اصالت خود را از دست می دهد. در آن مقام، امام زمان (عج) را نیز از این جهت دوست می داریم كه بندة صالح و شایستة خدا است. به او عشق می ورزیم، چون وجودش، شعاعی از وجود او است. اصالت فقط برای یك نقطه است: قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ ؛ 12 بگو: خدا؛ سپس بقیه را واگذار.
تمام انبیا و اولیا آمده اند تا ما را به سوی آن نقطه متوجّه و متمركز سازند. محبّت به اولیای خدا هنگامی ارزش می یابد كه در سایة محبّت خدا باشد. اگر محبّت ما به اولیای خدا ضمایم و پیرایه هایی داشته باشد، آن محبّت، اصیل نیست. اگر امام زمان (عج) را از آن جهت دوست می داریم كه جهان ما را آباد كند و نعمت هایمان را فزونی بخشد، ما دوستدار آبادانی و نعمتیم، نه دوستدار مولا و ولایت او. اگر به او عشق می ورزیم، از آن جهت كه زمان ظهورش، علم و حكمت و پیشرفت های معنوی، راحت و بی زحمت به دستمان آید، دوستدارِ راحتی هستیم، نه محبّ امام زمان (عج).
باید در پرتو معرفت حقیقی به خداوند و جانشین بر حقّ او در زمین، تمام ضمایم، آرایه ها و پیرایه ها را از دل هایمان بزداییم تا محبّت ما پاك و خالص شود. چنین محبّتی كیمیا است و چنان دلی تجلّی گاه عشق كبریا شمرده می شود؛ دلی كه امام زمان را فقط برای خدا دوست می دارد، نه برای خود.
2.ورود به تجلّی گاه محبّت و معرفت
گاهی زیبایی محدود و ناقص، عاشقان عشق مجازی را چنان دیوانه و اسیر می كند كه حاضرند جان خویش را در راهش ببازند. حال اگر این جمال و زیبایی بی نهایت شود، چه می شود؟! مگر ممكن است زیباتر و دوست داشتی از خدا چیزی باشد؟ اگر زیبایی اش را نشناخته ایم، كوتاهی از ما است. یكی از بركات وجود مقدّس امامان (هم)، این است كه جمال و جلال الاهی را در آیینه ای محدود به ما نشان می دهند تا ما بفهمیم؛ وگرنه آن جمال و جلال بی نهایت برای ما قابل درك و شناخت نیست.
وقتی می شنویم كه وجود مقدّس امامان (هم) گذشت و سخاوت، جود و احسان، و لطف و رأفت را به همة مردم از دوست و دشمن ارزانی می داشته اند، دل هایمان پَر می زند.
ما تمام صفات جمال و جلال الاهی را از جلوه گاه همین جلوه های محدود درك می كنیم. اهل بیت (هم) آینه های محدود كوچكی هستند كه جمال و جلال بی نهایت الاهی را در حدّ درك و شناختِ ما مجسّم می كنند.
آری، وجود اهل بیت (هم) تجلّی گاه تمام اسما و اوصاف الاهی و بهترین ورودگاره و جایگاه معرفت خدا است؛ ورودگاه و مجرایی مطمئن كه می تواند خداجویان را از میانبرترین راه و در كوتاه ترین زمان به خداوند برساند: من أراد الله بدءبكم؛13هر كه خداشناسی و خداپرستی را اراده كند، از شما آغاز می كند.
نهایت لطف خداوندگار را در حقّ بندگانش ببین كه عزیزترین بندگانش را برای امثال ما كه معرفتمان ضعیف است، آفریده تا جمال و جلال الاهی را در معرض درك و شناخت ما قرار دهد تا بتوانیم به این وسیله، راهی به سوی جمال و جلال مطلق او بیابیم.
هدف از وجود امام زمان (عج) و آبای گرامی اش این بوده است كه من و شما با خدا آشنا شویم؛ بنابراین، هر چه با تمسّك به گفتار و رفتار اهل بیت (هم) در مسیر معرفت و عبودیت خداوند متعالی پیش برویم، به اهداف حضرت نزدیك تر شده، و قلب مطهّر او را شادتر ساخته ایم؛ چرا كه حضرت، بالاترین عاشق خدا است كه بیش تر از هر چیز رضایت خدا را می خواهد و رضایت خدا هم در این است كه بندگانش هر چه بیش تر با او آشناتر و به او نزدیك تر شوند.
پی نوشت
1.گراز دوست چشمت به احسان اوست تو در بند خویشی نه در بند دوست
2.تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مكن كه خواجه خود صفت بنده پروری داند
3.چو نور مهر تو تابید بر دل های مشتاقان ز خود آهنگ حق كردند و بر بستند محمل ها
4.بگذر از خویش اگر عاشق دلباخته ای كه میان تو و او جز تو كسی حایل نیست
5.علامه مجلسی، بحارالانوار، ج37، ص2، باب49.
6.حدید (57)،25.
7.حضرت امام (ع) در جایی دیگر می فرماید: «عمدة بعثت رسل و انزال كتب برای مقصد شریف معرفة الله بوده كه سعاداتِ دنیاویه و اخراویه در سایة آن حاصل آید». (چهل حدیث، ص 66.)
8.نور (24)، 55.
9.قسمتی از دعای شریف ویژة ماه رجب كه مولای ما حضرت ولی عصر (عج) آن را طیّ نامه و توقیعی به شیخ كبیر، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید، دومین نایب خاصّ خویش در دورة غیبت صغرا، صادر فرموده است. (ر.ك: شیخ عباس قمی، كلیات مفاتیح الجنان، دعاهای هر روز ماه رجب)
10.تو گر سودای گل داری چرا پس در پی خاری
اگر دیوانة یاری چرا پس یار دیوانی (غروی اصفهانی، دیوان، ص273)
11.توبه (9)، 23.
12.انعام (6)،91.
13.قسمت هایی از زیارت جامعة كبیره كه پس از زیارت امین الله، از بهترین و كامل ترین زیارت ها است؛ زیارت شریفی كه از ناحیة مقدّس امام هادی (ع) صادر شده و فراوان مورد تأكید مولانا صاحب الزّمان ارواحنا فداه قرار گرفته است.