کد مطلب:293419 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:675

منشور محبّت و معرفت 1

رابطة محبّت و معرفت

سلسله مراتب محبّت به امام زمان (عج)

سلسله مراتب معرفت به امام زمان (عج)

1.امام زمان (عج)، گسترش بخش معرفت و عبوديت حق

2.امام زمان (عج)، در بالاترين مراتب قرب حق

3. امام زمان (عج)، تجلّي رحمت بيكران حق

راه وصول به اوج محبّت و معرفت

1.پالايش محبّت و معرفت

2.ورود به تجلّي گاه محبّت و معرفت



رابطة محبّت و معرفت

ياد خدا و اولياي او و كلمات بزرگان، نوري است كه با هر ابزاري بيان شود، ارزش والاي خودش را خواهد داشت. ما نيز اگر بتوانيم ناقلي براي سخنان بزرگان و ابزاري براي انتقال اين انوار پاك به دل هاي پاك شما باشيم و از اين طريق بتوانيم ماية بيش تر شما به وجود مقدّس مولايمان صاحب الزمان (عج) و وظايفي كه در پيشگاه مقدّس او داريم، شويم، افتخاري است كه به بركت شما نصيب ما مي شود.

در جمع عاشقان، سخن گفتن از عشق و معشوق، جايي ندارد. به ذهنم آمد نكته اي را مطرح كنم كه در بسياري از مواقع، مورد غفلت بيش تر محبّان آن حضرت است و شايد توجّه دادن به آن، قلب مقدّس مولايمان را شاد كند.

آدمي، داراي دو ويژگي مهمّ است يكي شناخت و معرفت، و ديگري عشق و محبّت. او در نهاد خويش، دو گوهر گران بها دارد و همواره به دنبال مشتري لايقي مي گردد تا اين دو گوهر را به پايش بريزد، و آن گاه كه معشوق خويش را يافت، به ابراز رفتارهاي عاشقانه مي پردازد و در شادي محبوبش شاد، و در غمش، غمگين مي شود. عاشق، در انجام اين رفتارهاي عاشقانه، هر چه بيش تر دقّت داشته باشد، عشقش قوي تر مي شود. انسان، هر چه بيش تر به رفيق محبوبش اظهار محبّت كند و رفتارهاي دوستانة بيش تري انجام بدهد، محبّتش عميق تر و پايدارتر خواهد شد. از سوي ديگر، چنان چه شخصي، رفيق خويش را به فراموشي سپارد، كم كم محبّت او نيز از دلش مي رود: از دل برود، هر آن چه از ديده برفت.

رفتارهاي محبّانة ما در احترام و توسّل به اولياي خدا و برگزاري مراسم جشن و سرور در ايّام شادي و برپايي مراسم عزاداري در ايّام غم و عزاي ايشان، براي اين است كه عواطفمان جهت يابد و رابطة عاطفي ما با اولياي خدا پابرجا بماند و رشد كند. ارزش آدمي به همين است كه معشوق شايسته اي بيابد و دلش را به او بسپارد؛ البتّه انسانيت انسان فقط به عشق و محبّت وابسته نيست؛ بلكه بخش ديگري از وجود او نيز به شناخت و معرفت مربوط مي شود. اين دو (محبّت و معرفت يا عشق و شناخت)، رابطة بسيار نزديكي با هم دارند. هر چه انسان، كمال و زيبايي فرد يا چيزي را بيش تر بشناسد، محبّت فزون تري به او مي يابد و آدمي تا نشناسد، محبّت پيدا نمي كند.



سلسله مراتب محبّت به امام زمان (عج)

هر عاشقي به طور طبيعي دوست دارد با معشوق خويش ارتباطي برقرار كند؛ انسي بگيرد؛ به لقايش برسد و از ديدار و همنشيني با او لذّت ببرد. در چنين عشقي، خودخواهي وجود دارد؛1 امّا عاشق پاكباخته، در انديشة التذاذ خودش هم نيست؛ بلكه فقط محبوب را مي بيند و همواره در پي آن است تا كاري را انجام دهد كه معشوقش دوست مي دارد.

در تمام عالم، فقط يك خورشيد حقيقت و يك مظهر كامل صفات و جلال الاهي وجود دارد كه هر كس به او توجّه يابد، به اندازة ظرفيتش از آن خورشيد رخشان بهره مي برد و نور مي گيرد. همة دوستداران وجود مقدّس وليّ عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف، به اندازة معرفت خودشان دوست دارند چشمشان به جمال حضرت روشن شود و روزي بيايد كه بتوانند از وجود آن مقدّسش فيض گيرند و بهره برند؛ امّا پاكباختگان حضرت، هماره در انديشة آنند كه محبوبشان چه چيزي را دوست دارد تا آن را انجام دهند. ديگر با خود محبوب است كه هرگونه صلاح بداند، با عاشقانش رفتار كند.2 چنين عاشقاني، ديگر در اين انديشه نيستند كه از او چيزي دريافت كنند و بهره اي ببرند؛ چرا كه ايشان از تمام خودخواهي ها رسته، و فقط به رضايت محبوب دل بسته اند.3 خوب است ما نيز بكوشيم در اين ميدان پيش رويم و خودمان را فراموش كنيم.4 بيش تر توجّه داشته باشيم كه او از ما چه مي خواهد و دوست دارد چه كاري انجام بگيرد. اين كه ما نيز به نوايي برسيم يا نرسيم، مهم نيست.



سلسله مراتب معرفت به امام زمان (عج)

حال بنگريم كه مرتبة معرفت ما به امام زمانمان ارواحنا فداه تا چه حدّ است و وليِّ امرمان را به چه اوصافي (ظلم ستيزي، عدالت گستري، آبادسازي، دانش گستري، يا...)مي شناسيم.

همه، حضرت را در جايگاه برپاكنندة عدل و داد و مبارزه كننده با ظلم و ظالمان مي شناسند؛ امّا آيا برقراري عدل جهاني هدف نهايي از ظهور حضرت است يا برقراري عدل، خود مقدّمه اي براي يك هدف والاتر است؟

بدون شك مشخّصة خاصّي كه در روايات براي حضرت ذكر شده، اين است كه يملأ الله به الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً5؛ خداوند به دست او زمين را از عدل و داد پركند؛ پس از آن كه از ظلم و بيداد پر شده باشد. علاقة بسياري از مردم نيز به امام زمان (عج) بدين جهت است كه حضرت، بساط ظلم و بيداد را از روي زمين بر مي اندازد و بساط عدل و داد را در آن مي گستراند؛ ولي اين، هدف نهايي نيست. درست است كه حتّي بعثت تمام انبيا نيز براي برقراري عدل بر روي زمين بوده است: لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛6 ولي برقراري عدل جهاني، هدف نهايي نيست. اين هدف، خودش هدف والاتري دارد. صِرف اين كه مردم در زمين عادلانه رفتار كنند؛ به يك ديگر ستم رواندارند و زندگي منظّم و آسوده اي داشته باشند، هدف نهايي آفرينش نيست.

با اين چيزها، انسان، شريف تر از زنبور عس هم نمي شود تا چه رسد كه از ملائكه برتر شود؛ چرا كه زندگاني زنبورهاي عسل، از زندگاني انسان ها خيلي منظم تر و عادلانه تر است.



1.امام زمان (عج)، گسترش بخشِ معرفت و عبوديت حق

امام راحل (رضوان الله تعالي عليه) در بيان هدف از برقراري نظام اسلامي فرمود: هدف از برقراري حكومت اسلامي، تنها برقراري عدل نيست. هدف نهايي چيز ديگري است: هدف، معرفت الله است.7

برقراري حكومت اسلامي و گستراندن عدل در روي زمين به دست تواناي حضرت ولي عصر (عج) خود مقدّمه اي براي تأمين هدف والاتري است و آن اين كه زمينه اي فراهم شود تا بيش تر انسان ها بتوانند به بيش ترين مراتبِ معرفتِ لايق برسند.

وجود ستم ها و نابرابري ها سبب مي شود تا انسان ها درگير مسائل مادّي زندگي شوند و به جان هم بيفتند و بدين سان، فرصتي براي رشد معنوي و تكامل روحي خويش نيابند. هنگامي كه بساط ظلم برچيده شد و در پرتو حكومت عدل جهاني، زندگي عادلانه اي براي همة افراد بشر برقرار شد، تازه براي انسان ها زمينه اي فراهم مي شود كه به سوي هدف نهايي خلقتشان حركت كنند:

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَي لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً8

خداوند به كساني كه اهل ايمان و عمل صالح و داراي شايستگي رهبري جامعة عدل الاهي باشند، وعده داده است كه آنان را وارثان زمين كند و حكومت زمين را به دستشان سپارد و به ايشان قدرت بخشد تا ديني را كه خداوند براي انسان ها پسنديده است، در جهان حاكم كنند، و پس از دوران ترس و اضطراب و ناامني شان، به امن و امان رساند.

اين آيه، در اين جا تمام نمي شود؛ بلكه در خاتمه هدف والاتري را بيان مي كند كه همة امور پيشين مقدمة آن است: يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً؛ تا آن كه فقط مرا بپرستند و هيچ چيزي را شريك من نسازند.

آري، در پرتو حكومت صالحان بايد عدل جهاني برقرار، و بساط ستم برچيده شود؛ دين خدا حاكميت يابد و امنيت كامل همه جا را فراگيرد تا بساط شرك از روي زمين برچيده شود و شرايط پرستش خداوند بر روي آن فراهم آيد.



2.امام زمان (عج)، در بالاترين مراتب قرب حق

حال اگر پرسيده شود كه هدف از عبادت و پرستش خدا چيست، بايد گفت: هدف عبادت، درون خودش نهفته است؛ چرا كه قوام عبادت به تقرّب است. عبادت، فعلي است كه قربةً الي الله انجام مي پذيرد و هدف و نتيجة آن، قرب است.

قرب، مقامي بسيار عالي است كه ديگر چيزي بالاتر از آن براي انسان تصوّر نمي شود؛ جوارِ خدا و همسايگي او است. در دعايي كه روزهاي ماه رجب خوانده مي شود، تعبير بسيار صريح و بي پرده اي وارد شده است كه اگر در اين دعاي شريف نيامده بود، جرأت بيان آن نيز نبود:

لافرق بينك و بينها إلاَ أنهم عبادك و خلقك، فتقها و رتقها بيدك، بدؤها منك وعدها إليك9 ميان تو و ايشان، هيچ جدايي و تفاوتي نيست، جز آن كه تو، خدا و خالق ايشان، و اينان بنده و مخلوق تواند. فتق و رتق امور آن ها به دست تو و آغاز و انجامشان به سوي تو است.

آري، آدمي چنان توان و قابليتي دارد كه مي تواند به چنين مقام اعجاب انگيزي از قرب و نزديكي به خدا برسد. طبق اين دعاي شريف كه از ناحية مقدّس امام زمان (عج) صادر شده است، تمام چهارده معصوم (هم) و از جمله مولايمان حضرت ولي عصر به بالاترين درجات معرفت و عبوديت پروردگار، و به تبع آن به والاترين مراتب قرب و وصول به حق نايل شده اند.

همين مقام است كه آدمي را شرف مخلوقات مي كند. همين مقصد اعلا است كه همة انبيا و اولياي خدا براي تحقّق آن آمده اند. همين مقام والا است كه پاك ترين عزيزان خدا در راه هدايت بشر به سوي آن به شهادت رسيده اند.



3.امام زمان (عج)، تجلّي رحمت بيكران حق

خداوند رحمان، از روي مهرباني و رحمت بيكراني كه به بندگانش دارد، محبوب ترين و عزيزترين بندگانش را كه به عالي ترين درجات انسانيت رسيده اند، در معرض امواج غم، فشار و رنج و ستم ستمگران قرار مي دهد تا زمينه اي براي رشد انسان ها فراهم آيد.

در دوران غيبت، سختي ها و رنج هاي طاقت فرسايي بر قلب امام زمان (ارواحنا له الفداء) وارد شده، و ستم هاي بسياري بر دوستان و شيعيانشان رسيده است و حضرت كه رؤوف ترين انسان روي زمين براي امّت اسلام است، آن ها را مشاهده، و بر آن صبر كرده است. قلب مقدّس حضرت فقط در پرتو اتّصال مداوم به عظمت و قدرت خداوند مي تواند اين همه رنج و ستم را تحمّل كند. خداوند متعالي به قلب رؤوف امام عصر، نيرو و تواني از قدرت نامتناهي خويش عطا فرموده است تا بتواند تمام ظلم ها و فشارهاي روحي را تحمّل كرده، بردبار باشد و هر لحظه در انتظار ظهور بماند.

خداوندِ رؤوف مهربان، وجود مقدّس ولي عصر (عج) را آفريده و در معرض طوفان سختي ها و فشارهاي روحي قرار داده است تا آدميان بفهمند براي چه آفريده شده اند و آن گاه كه هدفِ آفرينش و مسير درست زندگي خويش را دريافتند، در مسير آن گام بردارند و به اندازة همّتشان، آن راه را بپيمايد.

درست است كه از بهترين لحظات عمرِ ما، اوقاتي است كه به مولايمان توسّل مي جوييم؛ در فراق او اشك مي ريزيم؛ در مدح او اشعار و سخناني مي شنويم؛ در عزاي اجدادش عزاداري مي كنيم و ...؛ ولي اين ها هيچ كدام هدف نهايي نيست. اين دستورها را به ما داده اند تا جهت مهرها و محبّت هاي ما به يك سمت و سو تمركز يابد و پاك ترين عواطف ما به يك جهت كه جهت خدايي است، سوق داده شود و دل هاي ما به زخارف پست دنيا تعلّق نيابد. آري، دلي كه به وجود مقدّس ولي عصر سپرده مي شود، ديگر جا ندارد به اغيار سپرده شود.



راه وصول به اوج محبّت و معرفت

وجود انسان را مي توان به هرمي تشبيه كرد كه از قاعده اي آغاز مي شود و به سوي نقطه اي پيش مي رود. در قاعدة اين هرم، شناخت ها و محبّت هاي فراواني وجود دارد؛ از محبّت ها، محبّت پدر، مادر، همسر، استاد، دوست، همسايه و محبّت همة كساني كه به او احساني كرده اند يا امري را به او آموخته اند، و از شناخت ها نيز از علوم گوناگون ديني همچون فقه، اصول، عقايد، اخلاق و عرفان گرفته تا هر رشتة علمي كه بتواند در جهت كمال به انسان كمك كند. اين شناخت ها و محبّت هاي فراوان در سطح قاعدة وجود آدمي، گسترده و پخش است.



1.پالايش محبّت و معرفت

در سير و سلوك به سوي كمال، بايد از قاعده آغاز كرد؛ ولي بايد به سوي رأس هرم كه همان محبّت و شناخت خدا است، پيش رفت. طبيعي است كه آدمي در ابتدا پدر و مادر خويش را دوست مي دارد و به خويشان و دوستانش محبّت مي ورزد؛ امّا اين ها بايد پالايش شود. اگر محبّت هايي با محبّت خدا و اولياي خدا در تنافي باشد، بايد حذف شود. دوستاني را بايد برگزيد كه كمالاتشان بر جهات منفي شان برتري داشته باشد؛ دوستاني كه در راه محبّت خدا و اولياي او گام بر مي دارند.

اگر دوستان و خويشاني داريم كه رفتار غالبشان با رفتار اولياي خدا نمي سازد، رشتة محبّت و دوستي با ايشان بايد قطع شود:10

قل إن كان آباؤكم و أبناؤكم و إخوانكم و أزواجكم و عشيرتكم و أموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها و مساكن ترضونها أحب إليكم من الله ورسوله و جهادٍ في سبيله فتربصوا حتي ياتي الله بأمره و الله لايهدي القوم الفاسقين؛11 بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طايفة شما و اموالي كه به دست آورده ايد، و تجارتي كه از كساد شدنش مي ترسيد، و خانه هايي كه به آن علاقه داريد، در نظرتان از خدا و پيامبرش و جهاد در راهش محبوب تر است، در انتظار باشيد كه خداوند عذابش را بر شما فرود آورد، و خداوند جمعيت نافرمانبردار را هدايت نمي كند

اين كثراتي كه در قاعده وجود دارد، از دو محور به طرف وحدت پيش مي رود تا در يك نقطه به هم مي رسند؛ نقطه اي كه حتّي در آن، محبّت به امام زمان (عج) نيز اصالت خود را از دست مي دهد. در آن مقام، امام زمان (عج) را نيز از اين جهت دوست مي داريم كه بندة صالح و شايستة خدا است. به او عشق مي ورزيم، چون وجودش، شعاعي از وجود او است. اصالت فقط براي يك نقطه است: قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ ؛ 12 بگو: خدا؛ سپس بقيه را واگذار.

تمام انبيا و اوليا آمده اند تا ما را به سوي آن نقطه متوجّه و متمركز سازند. محبّت به اولياي خدا هنگامي ارزش مي يابد كه در ساية محبّت خدا باشد. اگر محبّت ما به اولياي خدا ضمايم و پيرايه هايي داشته باشد، آن محبّت، اصيل نيست. اگر امام زمان (عج) را از آن جهت دوست مي داريم كه جهان ما را آباد كند و نعمت هايمان را فزوني بخشد، ما دوستدار آباداني و نعمتيم، نه دوستدار مولا و ولايت او. اگر به او عشق مي ورزيم، از آن جهت كه زمان ظهورش، علم و حكمت و پيشرفت هاي معنوي، راحت و بي زحمت به دستمان آيد، دوستدارِ راحتي هستيم، نه محبّ امام زمان (عج).

بايد در پرتو معرفت حقيقي به خداوند و جانشين بر حقّ او در زمين، تمام ضمايم، آرايه ها و پيرايه ها را از دل هايمان بزداييم تا محبّت ما پاك و خالص شود. چنين محبّتي كيميا است و چنان دلي تجلّي گاه عشق كبريا شمرده مي شود؛ دلي كه امام زمان را فقط براي خدا دوست مي دارد، نه براي خود.



2.ورود به تجلّي گاه محبّت و معرفت

گاهي زيبايي محدود و ناقص، عاشقان عشق مجازي را چنان ديوانه و اسير مي كند كه حاضرند جان خويش را در راهش ببازند. حال اگر اين جمال و زيبايي بي نهايت شود، چه مي شود؟! مگر ممكن است زيباتر و دوست داشتي از خدا چيزي باشد؟ اگر زيبايي اش را نشناخته ايم، كوتاهي از ما است. يكي از بركات وجود مقدّس امامان (هم)، اين است كه جمال و جلال الاهي را در آيينه اي محدود به ما نشان مي دهند تا ما بفهميم؛ وگرنه آن جمال و جلال بي نهايت براي ما قابل درك و شناخت نيست.

وقتي مي شنويم كه وجود مقدّس امامان (هم) گذشت و سخاوت، جود و احسان، و لطف و رأفت را به همة مردم از دوست و دشمن ارزاني مي داشته اند، دل هايمان پَر مي زند.

ما تمام صفات جمال و جلال الاهي را از جلوه گاه همين جلوه هاي محدود درك مي كنيم. اهل بيت (هم) آينه هاي محدود كوچكي هستند كه جمال و جلال بي نهايت الاهي را در حدّ درك و شناختِ ما مجسّم مي كنند.

آري، وجود اهل بيت (هم) تجلّي گاه تمام اسما و اوصاف الاهي و بهترين ورودگاره و جايگاه معرفت خدا است؛ ورودگاه و مجرايي مطمئن كه مي تواند خداجويان را از ميانبرترين راه و در كوتاه ترين زمان به خداوند برساند: من أراد الله بدءبكم؛13هر كه خداشناسي و خداپرستي را اراده كند، از شما آغاز مي كند.

نهايت لطف خداوندگار را در حقّ بندگانش ببين كه عزيزترين بندگانش را براي امثال ما كه معرفتمان ضعيف است، آفريده تا جمال و جلال الاهي را در معرض درك و شناخت ما قرار دهد تا بتوانيم به اين وسيله، راهي به سوي جمال و جلال مطلق او بيابيم.

هدف از وجود امام زمان (عج) و آباي گرامي اش اين بوده است كه من و شما با خدا آشنا شويم؛ بنابراين، هر چه با تمسّك به گفتار و رفتار اهل بيت (هم) در مسير معرفت و عبوديت خداوند متعالي پيش برويم، به اهداف حضرت نزديك تر شده، و قلب مطهّر او را شادتر ساخته ايم؛ چرا كه حضرت، بالاترين عاشق خدا است كه بيش تر از هر چيز رضايت خدا را مي خواهد و رضايت خدا هم در اين است كه بندگانش هر چه بيش تر با او آشناتر و به او نزديك تر شوند.





پي نوشت

1.گراز دوست چشمت به احسان اوست تو در بند خويشي نه در بند دوست

2.تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مكن كه خواجه خود صفت بنده پروري داند

3.چو نور مهر تو تابيد بر دل هاي مشتاقان ز خود آهنگ حق كردند و بر بستند محمل ها

4.بگذر از خويش اگر عاشق دلباخته اي كه ميان تو و او جز تو كسي حايل نيست

5.علامه مجلسي، بحارالانوار، ج37، ص2، باب49.

6.حديد (57)،25.

7.حضرت امام (ع) در جايي ديگر مي فرمايد: «عمدة بعثت رسل و انزال كتب براي مقصد شريف معرفة الله بوده كه سعاداتِ دنياويه و اخراويه در ساية آن حاصل آيد». (چهل حديث، ص 66.)

8.نور (24)، 55.

9.قسمتي از دعاي شريف ويژة ماه رجب كه مولاي ما حضرت ولي عصر (عج) آن را طيّ نامه و توقيعي به شيخ كبير، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعيد، دومين نايب خاصّ خويش در دورة غيبت صغرا، صادر فرموده است. (ر.ك: شيخ عباس قمي، كليات مفاتيح الجنان، دعاهاي هر روز ماه رجب)

10.تو گر سوداي گل داري چرا پس در پي خاري

اگر ديوانة ياري چرا پس يار ديواني (غروي اصفهاني، ديوان، ص273)

11.توبه (9)، 23.

12.انعام (6)،91.

13.قسمت هايي از زيارت جامعة كبيره كه پس از زيارت امين الله، از بهترين و كامل ترين زيارت ها است؛ زيارت شريفي كه از ناحية مقدّس امام هادي (ع) صادر شده و فراوان مورد تأكيد مولانا صاحب الزّمان ارواحنا فداه قرار گرفته است.