کد مطلب:293421 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:610

منشور محبّت و معرفت 3

نعمت وجود امام زمان (عج) و ناتواني از شكر آن ناتواني از معرفت امام زمان (عج)

ناتواني از معرفت امام زمان (عج)

معرفت هاي انحرافي دربارة امام زمان (عج)

قدرت هاي شيطاني و راه شناخت آن

امام صادق (ع) و مقابله با قدرت مرتاض

بي نهايتي مراتب معرفت با قدرت مرتاض

راه افزون سازي معرفت به امام زمان (عج)

1.ظاهر ساختن آثار محبّت حضرت در عمل

2.احترام به آثار منسوب به حضرت

احترام به لباس روحانيان

احترام به روايات و كتابهاي روايي

3.خضوع و افتادگي در آستان امام زمان (عج)



نعمت وجود امام زمان (عج) و ناتواني از شكر آن

خداوند متعالي، نعمت هاي بزرگي را به ما عطا فرموده كه يكي از آن ها، نعمت محبّت اهل بيت (هم) است و پس از شناخت و معرفت خداوند، بالاترين نعمتي است كه خداي بزرگ به انسان ها مرحمت مي فرمايد. ارزش هر نعمت را كسي بهتر مي داند كه اهمّيت آن را بهتر درك كرده باشد. هر قدر معرفت، شناخت و آگاهيِ انسان بيش تر باشد، قدر نعمت هاي خدا را نيز بيش تر مي داند و با استفادة بهتر از آن ها، شكر آن را بهتر به جا مي آورد. هنگامي كه معرفت انسان به خدا ضعيف باشد، در قدرداني و شكرگزاري از نعمت هاي او نيز ضعيف عمل مي كند.

نعمت وجود مقدّس وليّ عصر (عج) ، براي همة مسلمانان اثبات شده و قطعي است. آن طور كه بزرگان اهل سنّت اعتراف كرده اند، روايات دربارة اثبات وجود حضرت مهدي (عج) در منابعِ اهل تسنّن نيز از حدّ تواتر بالاتر است.1 به جز افراد منحرفي كه بر اثر انحراف هاي فكري و عقيدتي، وجود وليّ عصر را نمي پذيرند، بقية اهل تسنّن كه بيش تر مسلمانان جهان را تشكيل مي دهند، وجود مقدّس آن بزرگوار را قبول دارند. نقطة اشتراك بين ما و برادران اهل تسنّن اين است كه هر دو قبول داريم در دوران آخرالزّمان، بزرگمردي از نسل پيامبر اكرم (ص) ظهور خواهد كرد كه زمين را پس از آن كه از ظلم و جور پر شده است، از عدل و داد پر خواهد كرد.



ناتواني از معرفت امام زمان (عج)

اين كه خداي متعالي، از اهل بيت (هم) كسي را برمي گزيند تا جهان را از ظلم و جور برهاند، كم نعمتي نيست. درك اهمّيت و عظمت اين نعمت كه بر شناخت مقام حضرت مبتني است، چيزي شبيه محال است؛ زيرا كسي مي تواند ارزش موجودي را درك كند كه بتواند مرتبة وجوديِ او را بشناسد.

به هر حال، بايد اعتراف كنيم كه عقل ما بسيار كوتاه تر از آن است كه به درك مقام و مرثية وجوديِ امامي دست يابيم كه در اوج عظمت و نورانيت قرار دارد. مرتبه اي از مقام امام زمان (عج) كه معرفتش براي همه، حتّي اهل سنّت نيز امكان دارد، مصلح بودن حضرت است. مرتبة ديگر از مراتب امام زمان (عج)، نورانيت آن گرامي است كه در بعضي روايات، به ويژه رواياتي كه سلمان فارسي نقل كرده، بدان اشاره شده است كه البته ما، شايستگي معرفت اين مرتبه را نداريم، مرتبة مصلح بودن امام زمان (عج) نيز كه همه به آن اعتقاد دارند، مراتب بي شماري دارد.

اين نكته را همواره بايد در نظر داشت كه دربارة مقام والاي امام زمان (عج)، هزاران مرتبة معرفت وجود دارد كه به هر يك از ما، به اندازة ظرفيت و لياقتمان، مرتبه اي از آن عطا شده است؛ البتّه اگر شخصي بكوشد و همّت داشته باشد، مي تواند تا حدودي اين معرفت را كامل تر كند؛ پس نتيجه اين شد كه از يك سو، همة ما بايد بدانيم معرفتمان به وجود مقدّس وليّ عصر (عج) بسيار ضعيف است و از سوي ديگر بايد بكوشيم معرفتمان را به حضرت بيش تر و كامل تر كنيم.



معرفت هاي انحرافي دربارة امام زمان (عج)

معرفت برخي از كساني كه شناخت حضرت وليّ عصر (عج) را ادعا مي كنند، انحرافي، و دروغين است. كساني نيز در صدر اسلام معتقد بودند كه خدا با پيامبر و امام متّحد است. چنين عقيده اي، نخست بين مشركان وجود داشت و بعد نيز بين مسيحيان رواج يافت.

در آن زمان، كساني معتقد بودند كه «الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ؛2 عيسي مسيح (ع)، پسر خداست».

بعضي ديگر گفتند:«محمد رسول الله ابن الله؛ محمد رسول الله (ص)، پسر خداست».

طبق روايتي، پيامبر اكرم (ص) با اشاره به اميرمؤمنان (ع) فرموده است:

يا علي! اگر نمي ترسيدم كه گروهي از امّت من دربارة تو چيزي مانند ادّعاي مسيحيان دربارة عيسي ابن مريم (ع) بگويند، مراتب و مقامات تو را چنان بيان مي كردم كه بر هيچ گروهي از مردم نگذري، مگر آن كه خاك زير پاي تو را براي تبرّك برگيرند؛3

يعني مقام اميرمؤمنان (ع) و ديگر امامان (هم) به حدّي بالا بوده است كه پيامبر اكرم (ص) مي ترسيدند اگر آن فضايل را بيان كنند، مردم متوجّه نشوند و گمان كنند كه علي (ع) خدا است؛ همان طور كه مسيحيان دربارة حضرت مسيح (ع) چنين گمان مي كنند.

چنين عقايدي، انحرافي اند و با توحيد، هيچ گونه سازگاري ندارند. وقتي ما مي گوييم معرفتمان به امامان معصوم (ع)، بسيار ضعيف است و هرگز به مرتبة شناخت واقعي ايشان نمي رسيم، معنايش اين نيست كه آنان خدا هستند يا خدا شده اند يا خدا در آن ها حلول كرده است. آن ها نيز مانند ما مخلوق خدا هستند؛ ولي نزد خدا مراتبي دارند كه انسان عادي از آن ها بي بهره است. من و شما چقدر توان خيره شدن به خورشيد را داريم؟! ما به جهت فاصلة هزاران كيلومتري كه با خورشيد داريم مي توانيم آن را نگاه كنيم؛ ولي مشاهدة ما در حدّ چند لحظه است و پس از چند لحظه بايد چشمانمان را ببنديم تا اذيت نشود. مشاهده هاي معنوي چنين است. مقام ها و درجه هاي معنوي اولياي خدا آن قدر بسيار است كه حتي افراد داراي چشم باطني و معنوي نيز نمي توانند آن ها را ببينند و فقط به اندازة ظرفيتشان، مقداري از آن مقام ها را درك مي كنند. در هر حال بايد توجه داشته باشيم كه هيچ گاه پيامبر و امام، خدا نمي شوند و خدا در آن ها حلول نمي كند. اين از ناداني و كوته انديشي انسان است كه چنين تصوّرهايي را در ذهن خود مي پروراند.

از طرف ديگر، كساني عقيده دارند كه انسان، خود مي تواند امام زمان (عج) شود كه چنين عقيده اي نيز نتيجة ناداني و محدوديت ذهن بشر است. گاهي اوقات شيطان با چنين عقايدي، انسان را مي فريبد.



قدرت هاي شيطاني و راه شناخت آن

افرادي، سال هاي طولاني، به منظور نزديكي به خدا و اولياي او، به اصطلاح، رياضت هاي سختي كشيده، و به اشتباه، خود را امام زمان (عج) معرّفي كرده اند. چه بسا بعضي از مسلك هايي را درست كرده و پيرواني را براي خود يافته اند! شايد برخي از ما، مريدهاي آن ها را در زمرة اولياءالله تصور كنيم. به هر حال، كسي در اين دنيا زحمت بكشد، خدا، به قدر زحمتش به او پاداش مي دهد و آثاري را از او، در اين دنيا به جاي مي گذارد.

مرتاضان هندي نيز از اين مطلب مستثنا نيستند. وقتي آن ها در اين دنيا زحمت مي كشند، خدا نيز پاداش هايي را در همين دنيا به آن ها مي دهد. آنان از باطن اشخاص آگاهند؛ از گذشته و آينده خبر مي دهند؛ در امور دنيايي تصرف هايي مي كنند؛ با قدرتِ يك دست، جلو حركت قطار را مي گيرند، و با ارادة خود، هواپيماي در حال حركت را نگه مي دارند. چنين قدرت هايي بر اثر رياضت به دست مي آيد و جاي انكار نيز ندارد.

گاهي انسان مي بيند و مي شنود كه افرادي بر اثر سادگي و پاكي نفس، به راحتي به دام شيطان صفتان مي افتند. ممكن است به شما خبر دهند كه شخصي از اولياءالله در فلان جا زندگي مي كند. پس از مدتي كه اجازة ملاقات به شما دادند، اطلاعاتي از باطنتان را براي شما باز مي گويد؛ به طوري كه يقين مي يابيد اين شخص، ولي خدا است؛ در صورتي كه چنين چيزهايي از مرتاض هم كه اصلاً خدا و پيغمبر را هم قبول ندارد، برمي آيد. مرتاضان هند و تبّت، چنين هنري دارند كه از گذشته و آينده اطلاعات غيبي مي دهند. كساني نيز وجود دارند كه بر اثر رياضت هاي سخت، خبرهاي آينده را مي دانند. اين كارها، دليل بر حقانت شخص و درستي راه و اعتقادش نيست. اگر كسي خبري از آينده به مشا داد، فريب نخوريد. اول بايد صحت اعتقاد شخص را درك كرد. اگر شخص، در اعتقادش خدشه اي داشته باشد، هر چند هزاران كار خارق العاده انجام دهد، كارهاي او به ارزني نمي ارزد؛ چرا كه آن شخص نوكر شيطان است و همة قدرت هاي شيطاني را براي فريب دادن مردم در اختيار گرفته است.



امام صادق (ع) و مقابله با قدرت مرتاض

شخصي زمان امام صادق (ع)، به مسجد مدينه وارد شد و مردم دورش را گرفتند. وقتي حضرت وارد مسجد شد ، معركه اي عجيب را در مسجد مشاهده كرد. همة مردم، اطراف شخصي اجتماع كرده بودند تا او را ببينند. حضرت فرمود: اين جا چه خبر است و اين شخص كيست؟! عرض كردند: شخصي است كه از همه جاي عالم خبر دارد. حضرت نزد او رفت و به او فرمود: آيا تو چنين ادعايي داري؟! گفت: بله. حضرت دستش را مشت كرد و به او نشان داد و فرمود: در دست من چيست؟ شخص تأمّلي كرد و شگفتي سر تا پايش را فرا گرفت. حضرت فرمود: نمي تواني بگويي؟! گفت: مي توانم. حضرت فرمود: پس چرا نمي گويي؟! گفت: تعجب مي كنم كه شما آن را از كجا آورده ايد و چه طور به دست شما رسيده است؟! حضرت فرمود: در دست من چيست؟ شخص گفت: هم اكنون، هر چه را در زمين بوده است، در جاي خود مي بينم. فقط مرغي در فلان جزيره، دو تخم گذاشته بود كه الان يكي از آن ها سر جايش نيست. چيزي كه در دست شما است، بايد تخم گمشده باشد. حضرت مشتش را باز كرد و همه ديدند كه تخم پرنده ايي است؛ سپس از مرد پرسيد: اين قدرت را از كجا آورده اي؟! شخص گفت: اين قدرت را از راه مخالفت نفس به دست آورده ام. هر چه دلم خواست، با آن مخالفت كردم. حضرت فرمود: آيا مايلي مسلمان شوي؟ شخص در ابتدا پاسخ منفي داد؛ اما عاقبت تحت تأثير شخصيت و سخنان امام قرار گرفت و مسلمان شد.

پس از پذيرش اسلام، متوجه شد چيزهايي را كه پيش تر در اطراف عالم مي ديده است، حالا نمي بيند. از امام صادق (ع) پرسيد: آقا! چرا قدرتم را از دست دادم؟ اگر اسلام دينٍ حق است، بايد قدرت و نورانيتم بيش تر شود. حضرت فرمود: تا به حال هر چه زحمت مي كشيدي، خدا مزد زحماتت را در همين دنيا به تو عطا مي كرد؛ اما از حالا به بعد هر چه زحمت بكشي، خدا پاداش آن را براي آخرتت ذخيره مي كند، مگر اين كه پاداش زحماتت را در همين دنيا بخواهي و از پاداش آخرت چشم بپوشي.

در قرآن، آياتي وجود دارد كه اين مطالب را تصديق مي كند.4 به هر حال، ارتباط با عالم غيب، دخل و تصرّف در امور دنيايي و خبر دادن از گذشته و حال و آينده، به هيچ وجه دليل بر اين نيست كه صاحب آن از اولياءالله باشد؛ چه رسد به اين كه با امام زمان (عج) متّحد و يكي باشد. اين نوع انحراف ها، از نقص معرفت ما به امامان معصوم (ع) ناشي مي شود.



بي نهايتيِ مراتب معرفت به امام زمان (عج)

كساني كه شناخت درستي از امام عصر ارواحنا فداه دارند، گويا در مسيري بي انتها در حال حركتند.

براي اين كه اختلاف مراتب معرفت در ذهنتان تداعي شود، مثالي مي زنم: مرتبة انساني كه روزي يك تا سه گناه انجام مي دهد، در مقايسه با مرتبة انساني كه روزي هزاران گناه مرتكب مي شود، چقدر تفاوت دارد؟ مسلم است كه اين دو شخص، در مقام و مرتبه، تفاوت بسياري با يك ديگر دارند. انسان ها نيز از نظر مرتبة ايمان و قرب به خدا، با هم تفاوت دارند و اين مرتبه، در اندازة معرفت انسان به امام معصوم تأثير دارد. از اين مثال نتيجه مي گيريم كه هر قدر دل، نوراني تر باشد، لياقت معرفت امام در آن بيش تر است و هر قدر تيره تر و آلوده تر باشد، معرفت آن دل به امام، ضعيف تر خواهد بود.

شايد شما نيز كم و بيش اين حقيقت را تجربه كرده باشيد. گاهي انسان احساس مي كند كه خيلي به امام خود محبّت دارد و خودش را به او نزديك مي بيند؛ در حالي كه فرسخ ها از امامش دور است و گاهي نيز حالِ يك سلام كردن به حضرت را نيز ندارد. چنين نوساناتي كه در حالات قلبي انسان پديد مي آيد، براي اين است كه ظرفيت دل ها، در انسان ها تفاوت دارد. دل، ممكن است به جايي برسد كه همة حقايق را انكار كند. آيات قرآن اين مطلب را تصديق مي كند: ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَي أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ .5 قومي به خدا ايمان آورده بودند؛ اما از بس مرتكب گناه شدند و آيات خدا را تكذيب كردند، ايمان از آن ها سلب شد.

شاهد بوده ايم كه برخي از افراد، پس از مدت ها كه از اسلام و انقلاب و جبهة حق و باطل دم زدند، عاقبت گفتند: عجب فريبي خورديم. سال ها كوشش و آرزو مي كردند كه در جبهه حضور يابند و به شهادت برسند؛ ولي در آخر، از عمل خود پشيمان شدند.



راه افزون سازيِ معرفت به امام زمان (عج)

ازدياد معرفت ما به امام زمانمان ارواحنا فداه، به دو شرط وابسته است: 1.ادلة حقانيت و مقام هاي والاي آن امام معصوم را بررسي كنيم؛ 2. دلمان را براي پذيرش معرفت بيش ترِ حضرت آماده سازيم.

براي بازتاب نور، آيينه بايد صيقلي باشد، و در برابر نور نيز قرار بگيرد. اگر آيينه اي صيقلي باشد، ولي در اتاق تاريك قرار گيرد نمي تواند نور را منعكس كند. همچنين اگر اتاق روشن باشد، ولي آيينه صيقلي نباشد نمي تواند نور را بازتابد.

براي معرفت روز افزون به امام زمان (عج) هم بايد ادلة روشني يافت، و هم دل را پاك و باصفا كرد. هر قدر دل، صفايش بيش تر باشد، ادلة محكم نيز بيش تر مي شود و آن وقت است كه ايمان، قوي تر، معرفت، بيش تر و عشق نيز افزون تر مي شود؛ البته عشقي ماندگار است كه اصالت داشته باشد، نه اين كه هوسي باشد و در وضعي خاص در انسان ظهور يابد و بعد نيز خاموش و فراموش شود.

تابش نور حضرت ، هميشگي و دائم است. مهم آن است كه ما دل هايمان را آماده كنيم و از آن زنگار برگيريم تا نور حضرت بر دل هايمان بتابد و فيض دائم او بر ما ببارد. وقتي دلي توجهش به شيطان و آلوده به ظلمت گناه است، ديگر لياقت توجه به امام عصر (اروحنا فداه) و بازتاب نور حضرت را ندارد؛ اما اگر دلي به دنيا، هوسي ها و شيطنت ها آلوده نباشد، چونان آيينه اي صيقلي نور آن بزرگوار را منعكس مي سازد.

علت بيان اين مقدمه اين است كه هيچ كدام از ما نبادي گمان كنيم معرفتي كه به وجود مقدّس ولي عصر (عج) داريم، كافي و وافي است. ما بايد خيلي بيش تر از اين ها كار كنيم تا معرفتمان به حضرت كامل شود. اگر از مقام و منزلت امام زمان (عج) آگاه باشيم، هر آن چه به حضرتش منسوب است، در نظر ما نيز عزيز خواهد بود؛ اما اگر از منزلت امام زمان (عج) بي اطلاع باشيم، چيزهايي كه به آن گرامي منسوب است، در نظر ما كم ارزش خواهد بود.



1.ظاهر ساختن آثار محبّت در عمل (صدقه، دعا و ...)

يكي از راه هاي تثبيت محبّت و معرفت به امام زمان (عج) اين است كه آثار محبّت او را در عمل نشان دهيم. اگر يكي از دوستانتان كه به او خيلي انس و علاقه داريد، به مسافرتي طولاني برود، در ابتدا براي او دلتنگي مي كنيد؛ ولي پس از مدتي، دروي و فراق او را فراموش مي كنيد. اين طبيعت بشري است كه از دل برود، هر آن كه از ديده برفت؛ اما اگر انسان، از همان روزهاي اول و جدايي، هر روز براي دوستش نامه بنويسد و با نگاه كردن به عكسش، خاطره هاي او را به ياد بياورد مي تواند رابطه اي قلبي و معنوي بين خود و دوستش برقرار سازد.

اگر ما بخواهيم معرفت و محبّتمان، به ولي عصر (عج) ثابت بماند، بايد آثارش را زنده نگه داريم؛ او را فراوان ياد كنيم؛ نام مقدّسش را جلو چشم خود، روي ميزمان يا لابه لاي كتاب هايمان بنويسيم؛ هر روز براي حضرت دعاي فرج بخوانيم؛ هنگام نماز و ديگر مناسبت ها، از آن بزرگوار يادي بكنيم و براي وجود مقدّسش، صدقه بدهيم. درست است كه صدقه هاي ما براي امام زمان (عج) نفعي ندارد؛ ولي صدقه اي كه با كمال تواضع و سرافكندگي باشد، نشان دهندة محبّت خالصانة ما به حضرت است. اين كار ما، مانند عمل آن مرغكي است كه وقتي حضرت ابراهيم (ع) را درون آتشي كه پهناي آن چهار فرسخ در چهار فرسخ بود، انداختند، با منقارش قطرة آبي را از درون جوي آب بر مي داشت و به روي آتش مي پاشيد. ملكي به مرغك گفت: اين كاري كه تو انجام مي دهي، چه اثري دارد؟ مرغك گفت: چيزي كه از من ساخته است، همين كار است. من بايد وظيفة خود را انجام دهم و محبّت خود را به حضرت ابراهيم (ع) اظهار كنم.

درست است كه كارهاي ما در پيشگاه حضرت چيزي نيست؛ ولي شرط وفا و مروت آن است كه در حدّ وسع خويش به آن عزيز ابراز ارادت كنيم. اگر با شرمندگي و خضوع صدقه بدهيم و براي ظهورش دعا كنيم، فقط براي خودمان سازنده و تكامل آور است. حضرت مهدي (عج) به يقين، به دعا و صدقة ما يا اموالي كه به نام او صرف مي كنيم، نيازي ندارد؛ اما خودش فرمود كه براي فرج من دعا كنيد. دعا خواندن براي فرج امام زمان (عج)، فرج ما است: انتظار الفرج من الفرج.5 منتظر فرج امام زمان (عج) بودن، فرج ها و گشايش هايي را براي انسان ها به ارمغان مي آورد؛ ايمانشان محفوظ مي ماند؛ دلشان آرام مي شود؛ وجود مقدّس امام زمان (عج) را حس مي كنند؛ با حضرت ارتباطي برقرار مي شود. دعا كردن براي فرج حضرت، براي اين است كه خودمان از او بهره بگيريم؛ اما هيچ گاه به بهانة اين كه حضرت به دعا و صدقة ما نيازي ندارد، نبايد آن گرامي را فراموش كنيم.



2.احترام به آثار منسوب به حضرت

احترام به لباس روحانيان

در همه حال بايد به آثار منسوب به امام زمان (عج)، از جمله به نام و لباس روحاني كه زنده كنندة ياد حضرت است، احترام بگذاريم. آيا وقتي مردم، لباس روحانيان را مي بينند، به ياد هيتلر و شاه ملعون مي افتند؟! جز اين است كه هر كس با ديدن اين لباس، به ياد خدا، پيامبر (ص) و امام زمان (عج) مي افتد؟! ممكن است برخي از مردم حتي به روحاني ها فحش نيز بدهند و بگويند: اينان انسان هاي بدي هستد و لباس امام زمان (عج) را غصب كرده اند؛ ولي وقتي لباس روحانيان را مي بينند، به ياد دين مي افتند.

در درجة اول، خود ما روحاني ها بايد به لباسي كه مي پوشيم، اهميت دهيم. وقتي متولي امام زاده، احترام امامزاده اش را نگه ندارد، نبايد توقع داشته باشد كه مردم به آن امامزاده احترام بگذارند. اين توقع از مردم كه به روحاني و لباس او احترام بگذارند، در صورتي بجا است كه اول خودمان به اين لباس احترام بگذاريم. حتي جا دارد هنگام گذاشتن عمامه اول آن را ببوسيم و بعد بر سر بگذاريم. لباس روحاني، لباس پيغمبر (ص) است؛ از اين رو بايد براي كساني كه اين لباس را بر تن دارند، احترام قائل شويم؛ چه اين لباس به تن خودمان باشد چه به تن ديگران. از مرحوم آيت الله سيد مرتضي كشميري (رضوان الله تعالي عليه) كه از اولياي بزرگ خدا بوده است، نقل مي كنند كه وقتي فرزندش كفش او را جلو پايش مي گذاشت، با ناراحتي مي گفت: چرا فرزند فاطمة زهرا (ع)، جلو پاي من كفش مي گذارد؟! او به فرزند خود با اين ديد نگاه مي كرد كه چون فرزند پيامبر است. احترامش واجب است. حالا من هم كه اين لباس را پوشيده ام، بايد به كسان ديگر نيز كه اين لباس را پوشيده اند، احترام بگذارم. حتي اگر يك روحاني، هيچ فضيلتي نيز نداشت، بايد براي لباسش او را تكريم كنم. اين كار براي خودم منفعت دارد، نه براي او؛ چرا كه ايمان من قوي تر، و محبّتم به صاحب اين لباس يعني پيامبر و امام زمان (عج) بيش تر مي شود. اگر اين آثار را عملي كنيم، ارزش اين لباس استوارتر باقي خواهد ماند؛ اما اگر به لباس روحانيان بي احترامي كنيم، فردا هنگام آوردن نام مقدّس محمد بن عبدالله (ص) هم صلوات نمي فرستيم و در نتيجه، ايمانمان به تدريج از بين مي رود؛ مثلاً مي گوييم: علي در نهج البلاغه اين طور گفته است؛ در حالي كه اين طرز صحبت كردن، نشانة كمبود ايمان و احترام به مقام حضرت است، وگرنه چرا اسم بزرگان ديگر را بدون احترام نمي بريم.

قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ 6

صدايتان را از صداي پيامبر بلندتر نكنيد... كه اين كار، اعمالتان را حبط و باطل مي سازد.

وقتي صدايت را در برابر پيامبر (ص) بلندتر كردي، احترام به حضرت ضعيف مي شود و سرانجام، كار به جايي مي رسد كه براي خود آن بزرگوار نيز احترام قايل نمي شوي. وقتي انسان اين گونه شد، كم كم در نبوّت پيامبر (ص) نيز ترديد مي كند. كساني گستاخي را به آن جا رسانده اند كه گفته اند: قرآن، كلام خدا نيست؛ بلكه عقيدة شخص پيامبر اين است كه قرآن كلام خدا است. برخي از اهل سنت نيز مي گويند: به فرض كه ثابت شود پيامبر ، كلامي را طبق وحي گفته است، آن كلام را طبق درك و دريافت خويش فرموده و از كجا معلوم كه فهم و دريافت پيامبر درست بوده است؟! در اين صورت، ايمان و نورانيتي براي انسان باقي نمي ماند؛ بلكه آدمي به ظلمت محض مبتلا مي شود: ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ.7

اين خطرهايي است كه احتمال دارد سر راه من و شما نيز قرار گيرد. اگر عنايت خدا و توجه امامان (هم) و دعاهاي خالص وجود مقدّس امام زمان (عج) نباشد، ين خطرها گريبانگير من و شما نيز خواهد شد؛ چرا كه هيچ كس از اين گونه خطرها و ابتلاها مصون نيست. نتيجه آن كه در هر زمان و هر مكان بايد به آثار منسوب به وجود مقدّس امام زمان (عج) احترام بگذاريم.



احترام به روايات و كتابهاي روايي

خداوندِ رفيع الدرجات، درجات مرحوم علامه طباطبايي (رضوان ا..) را عالي تر بفرمايد. او وقتي كتاب روايت را به دست مي گرفت، آن را مي بوسيد. اگر درون قفسة كتابي، كتاب روايت وجود داشت. طوري مي نشست كه پشت به كتاب روايت نباشد. در جلساتي كه در منازل اهل علم تشكيل مي شد، بسيار مواظب بود به قفسة كتاب ها پشت نكند و به كتاب هاي روايي، كم ترين بي احترامي نشود. علامه طباطبايي (رضوان ا...)، گوهرشناس بود و قدر پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) را مي دانست؛ از اين رو جلد كتاب روايت را مي بوسيد و معتقد بود كه اين كتاب به صاحبش انتساب دارد. مگر چوب درگاه حضرت معصومه (ع) با چوب درهاي ديگر فرق مي كند؟! چوبِ در حرم حضرت معصومه (ع)، به وجود مقدّس حضرت انتساب دارد. اگر كسي به قصد شفا، حتي خاك پاي زائران حضرت معصومه (ع) را به چشم بكشد، اشتباه نكرده است. اگر معرفت داشته باشيم، مي فهميم كه مقام اين بزرگان تا چه اندازه والا است. فهم ما كجا و مقام امامان معصوم (ع) كجا؟! در هر حال بايد ببينيم وظيفة ما در اين زمان كه شاگردانِ مكتب اهل بيت (هم) و حافظان آثار ايشان هستيم، چيست؟ خوب مي دانيم كه لياقت سربازي امام زمان (عج) را نداريم؛ ولي بايد آن قدر اصرار بورزيم و خودمان را به آن ها نزديك كنيم تا گوشة چشمي به ما بكنند:

آنان كه با نظر خاك را كيميا كنند آيا شود كه گوشة چشمي به ما كنند؟



خضوع و افتادگي در استان امام زمان (عج)

مبادا از توسل، توجّه، دعا، زيارت و ساير وسايل نزديكي به خداوند و اولياي والا مقام او غفلت كنيم! گاهي ممكن است يك كار كوچك، آن قدر لطيف و پرمعنا باشد كه از عبادت هاي خيلي سنگين نيز اثرش بيش تر باشد.

شايد شنيده باشيد كه چشمان مرحوم آيت الله العظمي بروجردي (رحمه ا..) تا آخر عمر بسيار پرنور بود و با چشمان خويش هر خط ريزي را بسيار دقيق مي خواند بدون اين كه احساس خستگي يا كم سويي كند يا به عينك نياز داشته باشد. خود آن جناب، اين نعمت را از بركت خاكِ سينه زنان امام حسين (ع) مي دانست. آيت الله بروجردي وقتي در بروجرد زندگي مي كرد، به چشم دردي سخت مبتلا شد. رسم دسته هاي سينه زني اطراف خرّم آباد، اين بوده است كه در ايام عاشورا، به سر و صورتشان گِل بمالند. آن مرحوم مقداري از گِل هاي سر و صورت سينه زنان را كه جلو درِ منزلش ريخته بوده است، برمي دارد و به چشمانش مي مالد و به بركت همان گِل، دردِ چشم وي خوب مي شود و تا آخر عمر نه به چشم درد مبتلا مي شود و نه به عينك نياز مي يابد. اگر شما آن خاك را به آزمايشگاه ببريد، شايد بگويند: در اين خاك هزاران ميكروب وجود دارد اين كارهاي غير بهداشتي چيست كه اينان انجام مي دهند؟! ولي از ديدگاه ديگر، توجه معنوي و روحي مي تواند همة عوامل مادي را محكوم كند. اگر آن اكسير و آن ارتباط معنوي و قلبي را بيابيم، خيلي از مشكلات حل مي شود. آن وقت است كه انسان مي فهمد، گرد و خاك زائران آستان مقدّس معصومان (هم) كه اهل معرفت، شفاي بيماري هايشان را در آن مي جويند، چه اكسير بزرگي است. بزرگاني از مراجع عظام را ديده ام كه خاك حرم حضرت معصومه (ع) را با دست بر مي داشتند، بر قلبشان مي ماليدند. آنان حقيقتي را مي بينند كه ما نمي بينيم. ايشان معرفتي دارند كه ما نداريم.

مقصود من اين نيست كه انساني خرافاتي شويد و هر كس نقل كرد كه فلان جا تبرك و نظر كرده است، زود باور كنيد. مؤمن زودباور نيست؛ بلكه خيلي زيرك و عميق است؛ اما اگر كسي به خاكي به قصد انتساب آن به خدا و پيامبر و اهل بيت (هم) تبرك بجويد و بزرگ ترين آثاربر آن مترتّب شود، تعجب نكنيد. اگر شما آيت الله و صاحب رساله باشيد و به طلبة كوچكي، به سبب اين كه به امام زمان (عج)منسوب است، احترام كنيد و دستش را ببوسيد، يكي از بزرگ ترين و پرفضيلت ترين اعمال در نامة عملتان ثبت مي شود. چنين تكريمي ثوابش از هزار كتاب نوشتن و درس گفتن بيش تر است. ثواب تذلل در پيشگاه مقدّس امام زمان (عج)، خيلي بيش تر از ذكر گفتن است. اگر شخصي را به سبب انتساب به امام زمان (عج) احترام كنيد، گويا امام زمان (عج) را احترام كرده ايد. ثواب چنين احترام و تكريمي از ثواب هزاران كار خير ديگر بالاتر و افزون تر خواهد بود.8

ارزش كارهاي ما به ميزان خضوع، لطافت و افتادگي ما در پيشگاه امام زمان (عج) وابسته است. معناي حقيقي عبادت نيز همين است. الحمدلله در اين عصر، به بركت خون هاي پاك شهيدان انقلاب، معرفت و محبّت به وجود مقدّس ولي عصر (عج)، چه در داخل و چه در خارج از كشور گسترش يافته است. تمام اين نعمت ها و بركت ها را مرهون خون هاي شهيدان عزيز و هدايت ها و رهبري هاي امام راحل (رضوان ا..) هستيم. احترام به شهيداني كه در راه دين قيام كردند و نيز خدمت به بستگان ايشان، خدمت و احترام به امام زمان (عج) است. چگونه ممكن است حضرت را دوست داشت، اما به دوستان و اولياي او بي توجه بود؟! چگونه مي توان ادّعاي محبّت به حضرت را حقيقي شمرد و در عين حال به رضايت و نارضايتي آن جناب بي اعتنا بود؟! پيروي، لازمة دوستي و محبّت است: إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ10 اگر خدا را دوست مي داريد، از من پيروي كنيد تا خدا شما را دوست بدارد. در زمرة كساني نباشيم كه در ظاهر به نام امام زمان (عج) احترام مي گذارند؛ اما به آن چه محبوب او است، اعتنا نمي كنند و به آن چه مبغوض او است، عمل مي كنند!11





1.ر.ك: سيد ناصر هاشم العميدي، در انتظار ققنوس (كاوشي در قلمرو موعودشناسي و مهدي باوري)، ص76 (تصريح دانشمندان به تواتر احاديث المهدي).

2.توبه (9)،30.

3.قال رسول الله 9: «و لولا مخافة أن تقول فيك طوائف من أمتي ما قالت النصاري في عيسي بن مريم لقلت فيك اليوم مقالاً لاتمرّ بملاِ من الناس إلا أخذوا من تحت قدميك التراب يبتغون به البركة...» (علامه مجلسي، بحارالانوار، ج35، ص 315، باب10، ح4)

4. ر.ك: إسراء (17)، 18-20: «هر كس با كوشش خود متاع عاجل و لذات فاني دنيا را بطلبد، به او عطا مي كنيم: اما طبق مشيت ازلي خويش به هر كه خواهيم عطا مي كنيم؛ سپس در آخرت، دوزخ را نصيبش سازيم تا با مذمت و مردودي به آن درافتد و كساني كه طالب آخرت باشند و در طلبش به قدر توان بكوشند، به شرط ايمان به خدا، سعيشان مقبول و مأجور خواهد بود. ما هر دو گروه (دنيا طلبان و آخرت جويان) را به لطف و عطاي خويش مدد خواهيم رساند؛ كه از لطف و عطاي پروردگارت، هيچ كس محروم نخواهد ماند».

5.روم (30)، 10.

6.كلني، فروع كافي، ج4، ص 162.

7. حجرات (49)،2.

8.نور (24)، 40.

9. روايات فراواني بر اين مضمون دلالت دارند؛ از باب نمونه در اين دو روايت به دقت بنگريد:

أ. امام كاظم (ع) مي فرمايد: «و من لم يقدر علي صلتنا فليصل علي صالحي موالينا يكتب له ثواب صلتنا؛ هر كس نمي تواند ما را صله و احسان كند، دوستان صالح ما را صله و احسان كند تا ثواب صلة ما براي او نوشته شود». (ابن قولويه، كامل الزيارات، ص 319، ح1)

ب. امام صادق (ع) مي فرمايد« درهم يوصل به الإمام أفضل من ألفي ألف درهم فيما سواه من وجوه البر؛ درهمي كه به وسيلة آن امام (ع) صله و احسان شود، از دو ميليون درهم كه در كارهايِ خير ديگر صرف شود، بهتر است». (كليني، كافي، ج1، ص538، باب صلة الإمام، ح6)

10.آل عمران (3)، 31.

11.امام سجاد (ع) در اين باره مي فرمايد: «ألا و إن أبغض الناس إلي الله من يقتدي بسنة الإمام و لايقتدي بأعماله؛ آگاه باشيد كه مبغوض ترين مردم نزد خداوند، كسي است كه در ظاهر به راه و روشِ امام (ع) اقتدا مي كند؛ اما به اعمال او اقتدا نمي كند». (كليني، كافي، ج8، ص234، باب8، ح312)