کد مطلب:293425
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:555
منظومة ولايت 2
جمكران، جذبه گاه ولايت
سفارش به نوجوانان و جوانان ولايي
امام زمان (عج)از ديدگاه اهل سنت
طول عمر امام زمان (عج)
حكمتِ غيبت امام زمان (عج)
1.حفظ جان امام (عج)
2.فراهم آمدن زمينة پذيرش حق در جهان علت حضور يازده امام معصوم ميان مردم وظيفة ما در دوران غيبت
1. حفظ نظام اسلامي با تمام توان
2.حمايتِ همه جانبه از رهبر معظم انقلاب
جمكران، جذبه گاه ولايت
بحمدالله، مردم ما به ويژه پس از پيروزي انقلاب، مشمول الطاف خاصّ الاهي و عنايات مخصوص حضرت ولي عصر (عج) قرار گرفته اند. نمونة بارز اين عنايات، ساختمانِ باشكوه مسجد مقدّس جمكران است كه در مدتي كوتاه ساخته شده. در اوايل ورود ما به قم، با اين كه از پايه گذاري اين مسجد قرن ها مي گذشت، غير از چند اتاق كه تازه ساخته شده بود، چيزي وجود نداشت. حتي گاهي براي وضو گرفتن، آب پيدا نمي شد؛ اما بحمدالله پس از پيروزي انقلاب و با همت دوستداران امام زمان (عج)، در طول چند سال، چنين بناي عظيمي برپا، و دل هاي مؤمنان از اطراف و اكناف جهان، متوجّه اين مكان شريف شد. بنده، وقتي اين عظمت را مي بينم، به ياد آية شريف فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ1 مي افتم. اين معجزه است كه چنين محبتي را در دل هاي مردم پديد آورده و به اين مكان شريف، متوجه ساخته است تا در تمام ايام هفته، به ويژه شب هاي چهارشنبه و جمعه، از اطراف كشور و گاهي از خارجِ كشور، در اين مكان مقدس، به ياد امام زمان (عج) اجتماع كنند. بدون شك، جاذبة خود حضرت ولي عصر (عج) است كه دل هاي مردم را همچون مغناطيس جذب مي كند و اگر اين چنين نبود، اين مسجد پرعظمت بدين جايگاه و مقام والا نمي رسيد.
خدا را شكر مي كنيم كه به بركت خون شهيدان، مردم اين شهر لياقت يافته اند مشمول جاذبة معنوي الاهي، از طرف حضرت شوند؛ نعمتي بسيار بزرگ كه هر قدر در عظمت آن بينديشيم و سخن بگوييم، كم است.
دليلِ اين جمع هاي باشكوه اين است كه مردم ما از نعمت ايمان و معرفت به اهل بيت (هم) بهره مندند. در اين ميان، مردم شهر قم در انجام وظايفشان توفيق بسياري يافته اند. آنان مردمي هستند كه جانشان را براي اسلام و مكتب تشيع، به اميد ظهور حضرت صاحب الامر (عج) در طبق اخلاص گذاشته اند.2 مردم اين كشور، سال ها مبارزه كردند تا اين كه خداوند پيروزي را به آن ها عطا فرمود و نظام طاغوت را به دست ايشان سرنگون كرد و نظام مقدس اسلامي را در اين كشور برقرار ساخت.
ما در برابر آن پاكباختگان كه يا خودشان در جبهه هاي جنگ شركت كرده يا عزيزان و اقوامشان را به ميدان جنگ فرستاده و توانسته اند در دوران هشت سال دفاع مقدس، حماسه سازي و افتخار آفريني كنند، جز اين كه سر تعظيم فرود آوريم و براي شهيدان آن ها دعا كنيم و براي بازماندگان و جانبازانشان شفا بطلبيم، چارة ديگري نداريم. آنان از سخنان بنده اي مثل من بي نيازند. آن ها راهشان را شناخته اند و با قلوبي نوراني به طور كامل به وظايفشان آگاهند؛ اما بايد به نوجوانان و جواناني كه زمان انقلاب و خاطره هاي دوران جنگ را درك نكرده اند، مطالبي مختصر تذكر داده شود.
سفارش به جوانان و نوجوانان ولايي
دربارة وجو ولي عصر (عج) مطلب فراوان است و بحمدالله، كتاب هاي فراواني در اين زمينه نوشته شده، و در دسترس مردم قرار گرفته است. بسياري از اين مطالب، با اين كه بارها تكرار شده، باز هم مفيد و راهگشا است. دوست دارم در اين محفل باشكوه، چند مطلب مهم را به اختصار، براي جوانان و نوجوانان عزيز عرض كنم و از ايشان خواهش مي كنم اين مطالب را به خاطر بسپارند. در ضمن، از عزيزاني كه از اين مطالب مستغني هستند، عذر مي خواهم؛ ولي به هر حال گردگيري از آيات و روايات بي فايده نخواهد بود.
با اين كه نور ايمان و معرفت به اهل بيت: در دل هاي ما وجود دارد، ممكن است آينة دل هاي ما بر اثر برخورد با گرد و غبار مادّه، زنگار بگيرد و هر از چندگاهي نيازمند زنگار زدايي و گردگيري باشد. تكرار اين مطالب در اين گونه مجالس و محافل مي تواند نقش گردگيري از دل ها و صفادادن و جلادادن به آن را داشته باشد: فإن الحديث جلاء القلوب.3
سفارش من به شما جوانان و نوجوانان عزيز كه مخاطبان اصلي من و ميوه هاي انقلاب و اميدهاي كشور و به يقين از اميدهاي امام زمان (عج) براي آيندة اسلام هستيد، اين است كه بدانيد آينده در دست شما است. قدر خود را بيش تر بدانيد و در كسب علوم و معارف اهل بيت (هم)، كوتاهي نكنيد. بكوشيد همواره ايمانتان را تقويت كنيد و دل هايتان را هميشه نوراني و از آلودگي هاي گناه پاك نگه داريد.
امام زمان (عج) از ديدگاه اهل سنت
اعتقاد به وجود ولي عصر (عج)، ويژة شيعيان نيست. ما با برادران اهل تسنن، كه بيشتر مسلمانان جهان را تشكيل مي دهند، در پاره اي از مباحث اعتقادي، مثل اصل امامت و مباحث فرعي اختلاف هاي داريم؛ اما به تصديق بسياري از بزرگان اهل تسنن، يكي از مطالبي كه در آن، بين شيعه و سني و هيچ طايفه اي از طوايف مسلمانان اختلاف وجود ندارد، اعتقاد به ظهور حضرت مهدي (عج) است.
دو كتاب از اهل تسنن را به خاطر بسپاريد كه اين مطلب را به روشني تصديق كرده اند:
يكي كتاب الصواعق المحرقه، نوشتة ابن حجر هيثمي كه از بزرگان اهل تسنن است. وي در اين كتاب، اعتقاد به صاحب الامر (ع) را امري مشترك بين همة مسلمانان دانسته و روايات را در اين زمينه، بيش از حدّ تواتر معرفي كرده است.4 يكي ديگر از بزرگان اهل تسنن شبلنجي است كه كتاب نورالأبصار را نوشته. او در اين كتاب تصريح مي كند كه روايات دربارة مهدي آخرالزمان (ع)، فوق حدّتواتر است.5
ابن ابي الحديد معتزلي، در شرح نهج البلاغه معتقد است كه دربارة ظهور امام مهدي (عج) اختلافي ميان مسلمانان وجود ندارد و تمام طوايف آن ها بر اين مطلب اتفاق نظر دارند.6
بسياري از عالمان اهل تسنن، دربارة وجود امام زمان (عج) و علايم ظهور حضرت، كتاب هاي فراواني نوشته اند كه يكي از آن ها حافظ گنجي شافعي و ديگري مولانا متقي هندي است. كتاب البيان في اخبار صاحب الزمان را حافظ گنجي شافعي از حافظان قرآن و بزرگان اهل تسنن نوشته كه و در حدود قرن هفتم هجري مي زيسته است.7 از ديگر بزرگان اهل تسنن كه در قرن دهم هجري و در كشور هندوستان مي زيسته، مولا متقي هندي، صاحبِ كتابِ البرهان علي علامات مهدي آخر الزمان است.8
آري، بزرگان اهل تسنن همانند شيعيان، به اصل وجود صاحب الزمان (عج) اعتقاد دارند؛9 البته ممكن است آدم هاي منحرف و كوردلي پيدا شوند كه آفتاد را نيز انكار كنند كه در اين جا مورد نظر نيستند. بزرگان اهل تسنن اعتراف دارند كه اخبار دربارة وجود امام مهدي (عج) متواتر، بلكه فوق حد تواتر است.
طول عمر امام زمان (عج)
مطلب ديگر، مسألة زنده بودن حضرت ولي عصر (عج) است. از عمر پربركت آن عزيز بيش از هزار و صد سال مي گذرد و تا هنگامي كه خداي متعالي اراده فرمايد، حضرت در زمين باقي خواهد ماند. در اين زمينه، شايد پرسشي به ذهن جوانان خطور كند كه مگر امكان دارد كسي با عمر طولاني زنده باشد و ديگران از او خبر نداشته باشند؟! به اين پرسش پاسخ هاي فراواني داده اند. در اين جا نمي خواهم پاسخ اين پرسش را به طور گسترده مطرح كنم؛ اما اگر كسي به معجزه و قدرت الاهي اعتقاد داشته باشد، نبايد در مسألة طول عمر امام زمان شك كند. كسي كه معتقد است خدا مي تواند بنده اي را پس از صد سال زنده كند: فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ10، خدايي كه مي تواند سيصد سال، گروهي را در خواب، بدون خوراك و پوشاك زنده نگه دارد: وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا،11 آيا نمي تواند يكي از بندگانش را سه هزار سال يا بيش تر از آن زنده نگه دارد؟!
عدم اعتقاد به وجود امام زمان (عج) به ذهن كساني خطور مي كند كه خداوند و قدرت او را نمي شناسند و به معجزه اعتقادي ندارند. اين پرسشي نيست كه بتواند شبهه اي را در اعتقادات فرد مسلمان پديد آورد و شكّي را در دل او وارد كند؛ چرا كه هر مسلماني قدرت خدا را بي نهايت مي داند. خداوند متعالي در قرآن از كساني ياد مي كند كه سيصد سال در خواب بوده اند؛ ولي زنده مانده اند. همچنين از كساني ياد مي كند كه صدها سال از اين دنيا رفته اند و خدا دوباره آن ها را زنده كرده است:
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَي قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَي عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّيَ يُحْيِـي هَـَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَي طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَي حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَي العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ .12
اين مطالب، نشان دهندة قدرت نامحمد خداوند است. وقتي خدا اراده كند، مي تواند بنده اش را هزاران سال در اين دنيا نگه دارد؛ به طور كه هيچ مشكلي پيش نيايد.
حكمت غيبت امام زمان (عج)
مطلب ديگر اين است كه چرا حضت ولي عصر (عج) غيبت كرده، و چرا مثل امامان ديگر (ع) در ميان مردم نبوده است؟ اين پرسشي است كه از قديم مورد بحث قرار گرفته، و كتاب هاي فراواني در پاسخ به آن نوشته شده است.
1. حفظِ جانِ امام زمان (عج)
خداي بزرگ، پس از وجود مقدس خاتم الانبيا (ع)، جانشين معصومي را براي او تعيين فرمود تا وظايف ناتمام رسالت او را بر روي زمين به اتمام برساند. تفسير آيات، بيان حقايق قرآن، رهبري جامعة اسلامي، و تربيت نفوس مستعد از وظايفي است كه پس از پيامبر اسلام (ص)، به جانشين او واگذار مي شود. يگانه تفاوت امام با پيامبر، مسألة نبوت است:أنت مني بمنزلة هارون من موسي إلا أنه لانبي بعدي؛13 تو براي من، به منزلة هارون براي موسي هستي با اين تفاوت كه هيچ پيامبري پس از من نيست. امير مؤمنان (ع) مي فرمايد كه پيغمبر اكرم (ص) پس از نخستين نزول وحي در غار حرا به من فرمود:...
إنك تسمع ما أسمع و تري ما أري إلا أنك لست بنبي و لكنك لوزير.14 آن چه من مي شنوم، تو هم مي شنوي، و آن چه من مي بينم، تو هم مي بيني با اين تفاوت كه تو پيامبر نيستي؛ بلكه وزير مني.
خدا چنين كسي را كه ويژگي هايش مثل آفتاب روشن است، به مردم معرفي كرده تا جانشين پيامبر (ص) شود؛ اما كساني، از ناآگاهي و غفلتِ بيش تر مردم سوءاستفاده كردند و كوشيدند تا مسير جانشيني پيامبر (ص) را عوض كنند؛ البته اين امر، چيز تازه اي نبود. بيش از پيغمبر اسلام نيز بيش تر مردم هر پيغمبري را كه از جانب خداوند برانگيخته مي شد، تكذيب مي كردند. قرآن در اين باره تعبير عجيبي دارد مبني بر اين گذشتگان به هم سفارش كرده بودند هر پيامبري كه به رسالت رسيد، او را انكار كنند: أتواصوا به بل هم قوم طاغون.15
انكار حق، طبيعت مردم جاهل و گمراه بوده است؛ زيرا هوس هاي دنيايي آن ها، با خواسته هاي انبيا (ع) موافق نبوده است. پس از ظهور پيامبر اسلام (ص) نيز بيش تر مردم آمادگي پذيرش عمومي اسلام و برقراري نظام عدل جهاني را نداشتند؛ به همين سبب بود كه امير مؤمنان علي (ع) را پس از چند سال حكومت، به شهادت رساندند و بعد از او، آن بلاها را به سر امام حسن و امام حسين (ع) و ساير امامان (هم) آوردند.
همان طور كه مي دانيد، اگر وجود مقدس ولي عصر (ع) كه واپسين ذخيرة خداي متعالي براي امت مسلمان است، از نظرها پنهان نمي شد، او را نيز مانند اجدادش به ظلم و جور حاكمان جبار به شهادت مي رساندند. انگيزة سلاطين و حاكمان، براي سركوب و نابود كردن وجود مقدس ولي عصر (عج)، خيلي بيش تر بوده است؛ زيرا اخباري كه از پيغمبر اكرم (ص) به دست آنان رسيده بود، از اين حكايت داشت كه دوازدهمين پيشواي مسلمانان و واپسين جانشين پيامبر، حكومت كفر را از روي زمين برخواهد چيد. همين دليل باعث شده بود كه سلاطين و جباران در صدد برآيند تا نگذارند امام زمان (عج) متولد شود و اگر تولد يافت، او را به شهادت برسانند.
2.فراهم آمدنِ زمينة پذيرشِ حق در جهان
از آن جا كه خداي بزرگِ مي داند در آينده زماني فرا مي رسد كه بيش تر مردم، لياقت حكومت عدل الاهي را مي يابند، با غايب ساختن امام زمان (عج)، حضرت را از بلاها حفظ فرموده است تا شرايط لازم براي جهاني سازي عدل و معرفت و عبوديت فراهم آيد.
در آستانة ظهور امام زمان (عج)، هر چند زمين پر از ظلم و جور مي شود، آمادگي براي پذيرش حق ميان مردم بيش از پيش خواهد شد. مي توانيد چنين وضعيتي را در قالب مثالي عادي تصور كنيد: شخصي را فرض كنيد كه سرش درد مي گيرد و اين سردرد چنان به او فشار مي آورد كه آسايش او را به كلّي سلب مي كند و هيچ عضو سالمي براي او باقي نمي گذارد. چنين فردي هر قدر هم كه سرسخت باشد، عاقبت به پزشك مراجعه و به نسخة او عمل خواهد كرد. عالَم نيز همين گونه است. ستم و فاجعه و جنايت در اين عالم، روز به روز بيش تر مي شود تا دنيا به جايي مي رسد كه از آن به ملئت ظلماً و جورا16 تعبير مي شود و اين مثال همان مريضي است كه هر چه درد او افزون تر مي شود، آمادگي اش براي پذيرفتن نسخة پزشك بيش تر مي شود؛ به ويژه وقتي راه هاي گوناگون را براي درمان بيماري اش مي آزمايد و از همه جا سرخورده مي شود، آن وقت در برابر نسخة طبيب به طور كامل تسليم مي شود.
جامعة بشري، قرن ها راه هاي گوناگون را مي آزمايد. شاهد بوديم كه در قرن گذشته، بيش از نيمي از مردم دنيا به رژيم سوسياليستي – ماركسيستي دلبسته بودند و تصور مي كردند كه سعادت آن ها در اين راه است و با پذيرش اين نظام، از ستم هاي حاكمان رهايي مي يابند؛ اما پس از هفتاد سال سرشان به سنگ خورد و از اين كار پشيمان شدند. اكنون نيز سنگ ليبرال- دموكراسي غرب را به سينه مي زنند و متأسفانه گاهي موج اين تبليغات، مردم ايران را نيز مي گيرد و بعضي از نادان هاي كشور ما را به سمت خود مي كشاند. مطمئن باشيد طولي نخواهد كشيد، كساني كه سنگ ليبرال- دموكراسي را به سينه مي زنند، سرشان به سنگ خواهد خورد و خواهند فهميد كه اين رژيم نمي تواند سعادت انسان را تأمين كند. بهترين نمونة ناكارآمديِ اين نظام، مركز ليبرال – دموكراسيِ جهان، يعني امريكا است. با استقرار اين رژيم در امريكا، مشكلات فراواني در اين كشور پديد آمده است. بچه هايي كه در آمريكا مي خواهند به مدرسه بروند، براي اطمينان از سلامتشان، اسكورت بايد همراهشان باشد. بسياري از خانواده هاي امريكايي كه بچه هايشان به مدرسه مي روند، مطمئن نيستند سالم به خانه برگردند. روز به روز جنايت ها در آمريكا بيش تر و زندان ها از زندانيان انباشته تر مي شود. آماري كه دولت آمريكا از تعداد مجرمان اين كشور مي دهد، حاكي از آن است كه در اين كشور بيش از يك ميليون زنداني وجود دارد؛ زندان هايي مخوف كه بعضي از زندانيان امريكا، نامش را «زندان در زندان» گذاشته اند. وضع كنوني دنيا اين گونه است.
كشورهاي ديگر نيز مثل امريكا، دير يا زود سرشان به سنگ خواهد خورد و ورشكستگي هاي اقتصادي و كسريِ بودجه، آنان را از پاي در خواهد آورد. ارقام نجوميِ كمبود بودجه، مشكلات فراواني را براي دولت و مردم امريكا فراهم آورده است. سرانجام، اين كشورها خواهند فهميد كه اين روش زندگي و سياست و دنياداري و مردم داريِ آن ها درست نيست و بايد فكر ديگري بكنند.
چندي پيش در تلويزيون، تظاهرات عظيم مسلمانان را در قلب كفر جهاني، امريكا ديديد. بحمدالله، روز به روز اسلام در آن جا رو به گسترش است و ترسي كه دولت امريكا از ايران دارد و حتي برنامه و بودجه اي براي براندازي دولت ايران پيش بيني كرده، از همين رو است. ريشة دولت امريكا، در حال پوسيدن است و اسلام در آن جا نفوذ كرده. هر روز، مسجدهاي عظيمي در گوشه و كنارِ آن كشور ساخته مي شود. طبق آماري كه سال گذشته در يكي از روزنامه هاي كثيرالانتشار آمريكا منتشر شده بود، 120 مسجد بزرگ در امريكا ساخته شده است و هر روز، بر شمار مسلمانان امريكا افزوده مي شود. اگر اين صحنة تظاهرات مسلمانان امريكايي را مشاهده نكرده بوديم، شايد باور نمي كرديم؛ ولي واقعيت دارد.
آري، تمام مردم جهان، تشنة نظام مبتني بر حقيقت و عدالت هستند و اين نظام، جز در اسلام در هيچ جاي ديگر يافت نمي شود و حاكمان جبار، دير يا زود به اين نظام گردن خواهند نهاد؛ آن وقت است كه جامعة بشري، لياقت حكومت حضرت مهدي (عج) را خواهد يافت؛ البته معناي اين حرف، اين نيست كه همة مردم جهان آمادة پذيرش اسلام هستند يا به آساني زير بارِ حكومت حق مي روند. مگر در زمان پيامبر اسلام (ص)، مردم به آساني مسلمان شدند؟! آن همه مقاومت ها انجام گرفت تا مردم به اسلام گرويدند؛ ول يبه هر حال، مردم آن زمان لياقت داشتند كه اسلام را بپذيرند. در زمان ظهور صاحب الزمان (ع) نيز گروه هاي بي شماري در گوشه و كنار دنيا به دين اسلام گرايش مي يابند. در روايات، پيش بيني شده است كه چه جنگ هايي اتفاق خواهد افتاد؛ اما سرانجام درصدي از مردم حقيقت خواه كه زير چنگال ستمگران دست و پا مي زنند، اسلام را مي پذيرند و حكومت عدل جهاني را برقرار خواهند كرد؛ پس علت ذخيرة وجود مقدس ولي عصر (عج)، از سوي خدا، براي اين بوده است كه در زمان تولد حضرت، مردم لياقت حكومت عدل را نداشته اند؛ اما روزگاري خواهد آمد كه مردم جهان چنين لياقتي را خواهند كرد. خداوند متعالي، كار بي حكمت نمي كند. ما انسان ها ممكن است بذري را در زمين شوره زاري كه هيچ ثمره اي ندارد بپاشيم؛ اما خدا، نعمت هايش را بيهوده هدر نمي دهد. خداوند حكيم، نعمت امامت و ولايت را به كساني مي دهد كه لياقتش را داشته باشند.
اگر ما اين افتخار را داريم كه در دل هايمان عشق به ولي عصر (عج) موجود مي زند، بايد خدا را شكر كنيم كه لياقت داشته ايم خدا اين معرفت و محبت را در دل هايمان قرار داده است. خدايا! تو را به وجود مقدس ولي عصر (عج) قسم مي دهيم كه اين معرفت و محبت به امام زمان را از دل هاي ما بيرون نكن!
محبت به امام زمان (عج)، يگانه ذخيره اي است كه ما براي سعادت دنيا و آخرتمان به آن اميد بسته ايم و به چيز ديگري اميد نداريم. اگر به اين محبت دل نبسته بوديم، چگونه مي توانستيم براي نايب آن بزرگوار اين قدر جان فشاني كنيم! هنوز اين خاطره جاودان است كه وقتي امام راحل (رضوان ا..) پيام كوتاهي را مبني بر حضور يكپارچة مردم در جبهه هاي جنگ صادر فرمود، مردم آن قدر علاقه نشان دادند كه ظرفيت پذيرش براي شركت در جبهه ها پر شده بود و مسؤولان با اصرار مردم را برمي گرداندند. چنين امري نشانة معرفت و ايمان مردم ايران است.
علت حضور يازده امام معصوم (ع) ميان مردم
حال ممكن است اين پرسش پيش آيد كه چرا يازده امام، ميان مردم بوده اند؟! وقتي امام زمان (عج) به دليل لياقت نداشتن مردم براي پذيرش حكومت حق، غيبت فرمود، چرا يازده امام قبلي اين كار را نكردند؟! مگر آن ها نيز خواهان اجراي عدالت و برقراري حكومت اسلامي نبودند و مگر در اين جهت نمي كوشيدند؟! در پاسخ به اين پرسش بايد گفت: خداي متعالي امر واجبي را بر عهده گرفته كه همان هدايت كردن مردم است. فرستادن پيغمبران و اوصيا نيز براي اين بوده است كه حجت را بر مردم تمام كند: لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ16. فرستادن پيامبران بايد به گونه اي باشد كه مردم بتوانند راه حق را از باطل تشخيص دهند. سرانجام، خدا با ظهور پيامبر خاتم (ص) واپسين و كامل ترين برنامه را براي سعادت بشر نازل كرد و در دسترس مردم قرار داد؛ اما اگر پس از وفات پيغمبر اكرم (ص)، اشخاص معصوم نبودند كه حقيقت قرآن را بدانند و براي ديگران بيان كنند، طولي نمي كشيد كه حقايق به دست فراموشي سپرده مي شد.
بسياري از احكام اسلام بود كه مردم، بارها شاهد اجراي آن بودند؛ اما پس از چندي، اين احكام فراموش مي شد. پيامبر اكرم (ص) در طول 23 سال جلوِ چشم مردم وضوع گرفته بود و همة مردم وضو گرفتن ايشان را ديده بودند؛ اما بعد از چند دهه، اين بحث پيش آمد كه آيا حضرت، آب را از آرنج به پايين مي ريخته است يا از انگشتان به آرنج. مسائلي از اين قبيل بين مسلمانان اختلاف انداخته بود و اگر راهنمايي هاي كساني همچون اميرمؤمنان و اهل بيت (هم) نبود، برادران اهل تسنن ما نيز از اسلام خبري نداشتند. خيال نكنيد بركت اهل بيت (هم) فقط شامل حال ما شيعيان شده و اسلام فقط نزد ما است؛ اسلام اهل تسنن نيز مرهون زحمات اهل بيت (هم) است. بزرگان و عالمان آن ها، شاگردان اهل بيت (هم) بوده و به شاگردي نزد آن ها افتخار مي كرده اند. هر چه مسلمانان از اسلام دارند، به بركت اهل بيت (هم) است؛ وگرنه آن قدر افراد آن زمان، ساده و سطحي نگر بودند كه به راحتي حقايق را فراموش مي كردند و به سرعت فريب مي خوردند. اگر اميرمؤمنان (ع)، پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) غيبت مي كرد، طولي نمي كشيد كه حقايق اسلام به كلي فراموش مي شد. كار مسلمانان در زمان بني اميه به جايي رسيد كه نماز جمعه را روز چهارشنبه مي خواندند. يكي ديگر از خلفا در كاخ خود، حوضي از شراب درست كرده بود و هر وقت مي خواست شراب بخورد، دهانش را به حوض مي گذاشت و از آن مي خورد و بعد هم با كنيزكان مشغول عياشي مي شد. گاهي در حالت مستي خليفه، به او خبر مي دادند كه مردم در مسجد براي نماز جماعت منتظر شما هستند. در همان موقع، خليفه، لباس خود را بر تن كنيزكي كه با او عياشي مي كرد مي پوشاند و او را به مسجد مي فرستاد تا به نام خليفة مسلمانان براي مردم نماز بخواند. در شكارگاه، هنگام تيراندازي، قرآن را هدف تير قرار مي دادند. آيا با اين وضع خلفا، ديگر از اسلام، اسمي باقي مي ماند؟!
حكمت الاهي در آن زمان اقتضا مي كرد كه در طول بيش از دو قرن، امامان معصوم (ع) با تمام قدرت، حقايق اسلام را در زمين گسترش دهند. در سيرة رفتاري امامان معصوم (ع)، حكمت و برنامه ريزي وجود داشته است. از لابه لاي تاريخ، با اين كه پردة تقيه روي صفحات آن كشيده شده، به خوبي قابل كشف است كه امامان (هم) با چه همت و تلاش وافري كوشيده اند اسلام حقيقي را زنده نگه دارند. آنان حتي يارانشان را به روستاهاي ايران، در مناطق فارسي و طبرستان و مرو (افغانستان كنوني) و جاهاي ديگر مي فرستادند تا حقايق اسلام را براي مردم كه تشنة حقيقت هستند، بيان كنند. در هر نقطه اي، حتي مناطق دور از مركز خلافت و دور از بغداد و شام، فعاليت هاي امامان معصوم (ع) چنان اسلام را در زمين گسترش داد كه ديگر امكان از بين بردن آن وجود نداشت. وقتي امام دوازدهم (ع) به خلافت رسيد، بقاي اسلام را در زمين با تلاش هاي يازده امام پيشين تضمين شده بود. در اين هنگام، مي شد اين گوهر گرانبها را براي روزگار ديگري ذخيره كرد؛ اما اگر امامان قبلي مي خواستند از چشم مردم غايب شوند، اسلام به كلي از صحنة زمين محو مي شد و حتي برادران اهل تسنن، به همين اندازه اي كه از اسلام آگاهي دارند، آگاهي نمي يافتند؛ پس حاصلِ بحثِ فلسفة غيبت امام زمان (عج) اين است كه اگر حضرت به اراده و مشيت خدا غايب نمي شد، مانند امامان ديگر به شهادت مي رسيد و انسان ها تا قيامت قيامت از رهبري امام معصوم (ع) محروم مي ماندند. امام زمان (عج) روزي ظهور مي كند كه افراد جامعه، آمادگيِ پذيرش او را داشته باشند. براي حفظ اسلام بود كه امامان قبل از امام زمان (عج) غيبت نكردند و اگر آنان نيز مانند او غيبت مي كردند، حقايق اسلام از صحنة زمين محو مي شد. درست است كه خدا، جاودان بودن قرآن را تضمين كرده است؛ اما قرآن به تنهايي نمي تواند درد مردم را درمان كند. در كنار قرآن بايد يك مفسرمعصوم نيز وجود داشته باشد تا حقايق قرآن و تفاسير احكام را براي مردم بيان كند.
وظيفة ما در دوران غيبت
در جاي ديگر، اين پرسش پيش مي آيد كه وظيفة ما در زمان غيبت امام زمان (عج) چيست. وظيفة ما در زمان غيبت اين است كه اين چنين اجتماعاتي را تشكيل بدهيم تا ايمانمان جلا يابد. اين گفت و گوها باعث تقويت ايمان و معرفت ما مي شود و تكرار اين سخنان، ايمان را در دل هاي ما زنده مي كند.
1.حفظِ نظام اسلامي با تمام توان
براي برپايي اين نظام اسلامي فداكاري هاي بسياري انجام شده است. اين نظام، ثمرة خونِ صدها هزار شهيد دوران انقلاب و دفاع مقدس است. صدها هزار گل پرپر شده تا اين بوستان پديد آمده است. مطلب ديگر اين است كه اگر بخواهيم اين نظام برقرار باشد، بايد محور اين نظام محفوظ بماند؛ بايد مورد حمايت قرار گيرد؛ بايد به او عشق ورزيد، و نبايد در اطاعت او كوتاهي كرد. همه مي دانند كه برقراري اين نظام اسلامي، مرهون زحمات امام راحل (ره) است. اگر شخصِ امام خميني (ره) نبود، چنين انقلابي به پيروزي نمي رسيد. شكي نيست كه حمايت هاي همه جانبة مردم از امام، باعث برقراري و جاودان ماندن اين نظام اسلامي شد. مگر مي شود انسان به اسلامي علاقه مند باشد؛ ولي به نظام اسلامي علاقه اي نداشته باشد.
2.حمايت همه جانبه از رهبر معظم انقلاب (حفظه ا..)
اگر امروز، امام ميان ما نيست، بايد همان محبت و ارادت و سرسپردگي را به جانشين او داشته باشيم كه الحمدلله اين محبت و ارادت را داريم. خدا را شكر مي كنيم كه براي اين دوران، كسي را ذخيره فرمود تا بتواند وظايف رهبري را به خوبي انجام دهد. ما بايد براي سلامت و توفيق او دعا كنيم؛ در خلوت و تاريكيِ شب، از خدا بخواهيم حضرتش را براي رهبري عالم اسلام حفظ كند. بايد در عمل، حامي و پشتيبان همه جانبة او باشيم و اين ارادت را به رخ دشمنان او بكشيم و به دشمنان بگوييم: به كوري چشم شما كه از هيچ توطئه اي كوتاهي نكرديد، ما همچنان متحد هستيم و پشت سرِ رهبرمان ايستاده ايم. اگر خداي ناكرده اين وحدت خدشه دار شود، مسؤولش من و شما هستيم. شهيدان ما وظيفة خود را انجام دادند و هم اكنون ثمرة ايثار و جهادشان را به دست من و شما سپرده اند؛ ما هستيم كه بايد دستاوردهاي آن ها را حفظ كنيم. اگر در اين كار كوتاهي كنيم، همه به آن ها، و هم به تمام انبيا و اولياي الاهي خيانت كرده ايم.
نظام مقدس اسلامي، ميوه اي از درخت نبوت و امامت است. ما نمي دانيم چه نعمت بزرگي را در اين جهان داريم. قدرت بزرگي همچون امريكا را با عنايات الاهي به زانو درآورده ايم تا جايي كه به طور رسمي و عملي، با كمال فضاحت و رسوايي، برخلاف تمام قوانين بين المللي و با زير پاگذاشتن عهدنامه هايي كه خودش امضا كرده است، بيست ميليون دلار بودجه براي براندازي حكومت ايران تصويب مي كند.
اگر مسألة ايران براي آنان اهميت نداشت، آيا حاضر مي شدند اين رسوايي را به جان بخرند؟! اين رسوايي را به جان مي خرند؛ چون سقوط خويش را در يك قدمي خود مي بينند. ما بايد منتظر دسيسه هاي جديدي از طرف آنان باشيم. همان طور كه رهبر معظم انقلاب (حفظه ا..) فرموده است، آنان تا به حال از هيچ توطئه اي كوتاهي نكرده و هر كاري كه مي توانسته اند، كرده اند. دشمنان ما بايد متوجه شده باشند كه خداي متعالي، پشتيبان اين نظام است و اين دسيسه ها اثري ندارد. ايجاد شك و شبهه در مسألة ولايت فقيه، متهم كردن نظام اسلامي به حكومت ديكتاتوري و دسيسه هاي ديگري از اين قبيل مثل توطئه هاي ديگرشان، به خودشان برخواهد گشت. وظيفة ما در اين عصر اين است كه اهميت موقعيت خود را بشناسيم و بدانيم نعمت عظيمي داريم كه شكرانة آن، حمايتِ همه جانبه از رهبري نظام است.
اگر در گوشه و كنار، از كساني خطاهايي سر مي زند و اگر قصورهايي هست، بايد آن قدر هوشيار و خردمند باشيم كه اين نقايص جزئي، نبايد ما را دربارة اصل و كلّ نظام سست يا محبتمان را به آن كمرنگ كند. مگر در زمان حكومت پيامبر اكرم (ص) و امير مؤمنان (ع) نقص وجود نداشت؟! در زمان امام علي (ع) چه كساني استاندار فارس، بحرين و اهواز بودند؟! همان طور كه كمابيش آگاهي داريد، يكي از استانداران حضرت علي (ع)، برادر خواندة معاويه، زياد بن عبيد بود. او كسي بود كه پسرش، عبيدالله بن زياد، با امام حسين (ع) جنگيد. زمان حكومت اميرمؤمنان (ع)، همة واليان و حاكمان او فرشته نبودند! چنان نبود كه در هيچ جاي عالم، هيچ خلاف شرعي انجام نگيرد. آن دست هاي دزدان كه بريده، و حدهايي كه جاري مي شد، براي چه بود؟! آن نامه هاي عتاب آميز حضرت و آن توبيخ ها و مؤاخذه ها كه در نهج البلاغه ثبت شده، براي چه كساني بوده است؟! علت مطلوب بودن آن نظام اين بود كه محورش علي (ع) بود. در كنار اين نظام، ممكن است خطايي رخ دهد؛ اما آيا صحيح است كه به سبب خطاها، از حمايت حكومت حضرت علي (ع) دست برداريم؟! هيچ كس نمي گويد در كشور ما، هيچ اشتباهي رخ نمي دهد؛ هيچ ظلمي انجا نمي گيرد و هيچ خلاف شرعي صورت نمي گيرد؛ اما اين نقايص را نبايد به حساب اصل نظام و رهبري آن گذاشت. ما همه آگاهيم كه رهبر معظم انقلاب (دام عزه)، نهايت جديت را براي اجراي احكام اسلامي و اجراي عدالت به كار مي برد. مبادا وسوسه هاي شيطاني در دل بعضي از جوانان ما اثر بگذارد و محبتشان به اين نظام و رهبري آن كم شود! ما با اين كارمان نه تنها ضرر مي كنيم، بلكه به همة شهيداني كه با خونشان اين درخت را آبياري كرده اند، خيانت مي كنيم.
1.قسمتي از دعاي حضرت ابراهيم (ع) هنگامِ تركِ سرزمينِ مكه: «پروردگارا! قلب مردم را به سوي ايشان مايل فرما!» ابراهيم (14)، 37
2.امام صادق (ع) ضمن حديثي معجزه گون، با اشاره به نقش عظيم اهل قم در زمينه سازيِ ظهور امام زمان، ايشان را قائم مقامان حضرت ولي عصر (عج) در روي زمين معرفي مي فرمايد: «زود باشد كه كوفه از اهل ايمان خالي، و علم در آن، همچون ماري كه در حفرة خويش فرو مي رود، پنهان شود؛ آن گاه در شهري به نام قم سر برآورد و اين شهر، سرچشمه و معدن علم و فضيلت در عالم شود تا جايي كه هيچ فردي، حتي دختران در حجله ها، ضعيف و دور از دين باقي نمانند. چنين وضعيتي در نزديكي ظهور قائم ما پديدار مي شود؛ پس خداي متعالي قم و اهل آن را قائم مقام حجت خويش در روي زمين قرار مي دهد و اگر به غير اين باشد، هيچ حجتي بر روي زمين باقي نمي ماند و زمين اهلش را در هم فرو مي برد. علم، از شهر قم به شرق و غرب عالم گسترش يابد و حجت بر همه تمام شود و هيچ كس در روي زمين نماند، مگر آن كه علم و دين به او رسيده باشد. در آن هنگام است كه قائم، ظهور خواهد فرمود و سبب نزول قهر و خشم و انتقام خداوند از منكِرانِ حجت خواهد شد. همانا خداوند از بندگان، مگر پس از انكار حجت، انتقام نمي گيرد». (علامه مجلسي، بحارالانوار، ج60، ص 213، ح23)
3.قال رسول الله (ص): «تذاكروا و تلاقوا و تحدثوا فإن الحديث جلاء للقلوب. إن القلوب لترين كما يرين السيف جلاؤها الحديث؛ يك ديگر را ياد، و ملاقات كنيد و از احاديث ما بگوييد؛ چرا كه ذكر حديث جلابخش قلوب است. همانا قلب ها، به سانِ شمشيرها، زنگار مي گيرد كه جلا و صيقل آن به ذكر حديث است». (كليني، الكافي، ج1، ص 41، ح8)
4. ر.ك: ابن حجر هيثمي. الصواعق المحرقه في الردّ علي أهل البدع و الزندقه، فصل 1، باب11، ص 162-167. وي در اين كتاب از اعتقاد مسلمانان به ظهور امام مهدي (عج) دفاع و به تواترِ روايات در اين باره تصريح كرده است.
5. ر.ك: مؤمن بن حسن بن مؤمن شبلنجي، نورالابصار في مناقب آل النبي الأطهار، ص 187-189. شبلنجي، ضمن تصريح به تواتر احاديث المهدي، تأكيد فراواني دارد كه امام مهدي (عج) از خاندان رسول و اهل بيت (هم) است
6. وي مي نويسد: «... مهدي (عج) كه در آخرالزمان ظهور مي كند، بنا بر عقيدة بيشتر محدثان، از فرزندان فاطمه (ع) است. اصحاب ما، معتزله نيز به اين حقيقت اعتراف دارند و بزرگان ما نيز در كتابهايشان به آن تصريح كرده اند با اين تفاوت كه معتقدند: آن حضرت هنوز خلق نشده است و در آخرالزمان خلق خواهد شد». (ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج البلاغه، ج1، باب 16، ص 281)
7.ابو عبدالله گنجي شافعي (م658ق) در اين كتاب احاديثي را دربارة امام مهدي (عج) بررسي كرده و آن ها را صحيح و حسن دانسته است.
8. علاء الدين علي بن حسام الدين، معروف به متقي الهندي (م 975 ق)، صاحب كتابِ معروف كنزالعمال است. وي در كتاب البرهان علي علامات مهدي آخرالزمان با شيوه اي برهاني و استدلالي از عقيدة مهدويت دفاع كرده است و با استناد به فتاواي بزرگان مذاهبِ اربعه (شافعي، حنفي، مالكي، حنبلي)، منكرانِ اعتقاد به ظهور مهدي (عج) را در صورتي كه به حق بازنگردند، واجب القتل و مهدور الدم دانسته است. (ر. ك: متقي الهندي، البرهان علي علامات مهدي آخرالزمان، ص 178-183)
9. ر.ك: سيدثامر هاشم العميدي، در انتظار ققنوس (كاوشي در قلمرو موعودشناسي و مهدي ياوري)، فصل اول (مهدي در كتاب و سنت) و فصل دوم (تبارشناسي مهدي )، ص 59-198.
10.«پس خداوند، او {=عُزير} را صد سال ميراند؛ آن گاه برانگيزاند.»بقره (2)،259.
11.«و آن ها در مخفي گاهشان {=غار كهف}سيصد سال و نه سال هم بيش تر درنگ كردند.» (كهف (18)، 25). يهوديان دربارة اين آيه به اميرمؤمنان علي (ع) اعتراض كردند كه نُه سالِ اضافه در اين آيه، در تورات ما وارد نشده است. حضرت در پاسخ فرمود: اين نُه سال براي اين است كه سال شما شمسي و سال ما قمري است.»
12. «يا همانند آن كه به دهكده اي گذر كرد كه خراب و ويران شده بود. گفت: {در حيرتم} كه خدا چگونه اين مردگان را دوباره زنده خواهد كرد. پس خداوند او را صد سال ميراند؛ سپس زنده اش ساخت و {بدو} فرمود: ... در استخوان ها بنگر كه چگونه درهم مي پيونديم و بر آن گوشت مي پوشانيم. چون اين كار بر او روشن شد، گفت: {هم اكنون به يقين} دانستم كه خداوند بر همه چيز توانا است.»بقره (2)، 259.
13.ابن ابي الحديد. شرح نهج البلاغه، ج2، ص 264.
14.همان، ج13، ص 197.
15.«آيا مردم اعصار، يك ديگر را {بر تكذيب رسولان} سفارش كرده اند يا آن كه طبعاً مردمي سركش و نافرمانند.» ذاريات (51)، 53.
16.«تا آن كه پس از فرستادن رسولان، مردم را بر خدا حجتي نباشد.» نساء (4)،165.