کد مطلب:293430
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:788
یاوران امام زمان (عج)
ویژگی های یاران امام زمان (عج)
1.قدرت والای روحی
2.بردباری
3.طلب آمرزش، استقامت و یاری
4.رابطة عاشقانه با پروردگار
5.فروتنی در برابر مؤمنان و گردن فرازی در مقابل كافران
6.نهراسیدن از سرزنش ها
ملاك یاری رسانی الاهی
فرجام پیروی نكردن از رهبران الهی
احساس ایمنی از مكر الاهی و خطرهای آن
وظیفة ما در آخرالزمان
بازگشت جهان به سوی معنویت
ویژگی های یاران امام زمان (عج)
خداوند متعالی در قرآن كریم می فرماید:
وَكَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْكَافِرِینَ 1
چه بسیار پیامبرانی كه مردان الاهی فراوانی به همراهشان نبرد كردند و از هر رنجی كه در راه خدا دیدند، نه سستی ورزیدند و نه ضعف و زبونی نشان دادند و خداوند، شكیبایان را دوست می دارد. سخنشان فقط این بود كه پروردگارا! گناهان ما را ببخش و از تندروی های ما در كارها در گذر! گام های ما را استوار بدار و ما را بر جمعیت كافران پیروز كن!
واژة «ربیون» در این دو آیة شریف به مردمی خداپرست اشاره دارد كه مخلصانه در ركاب پیامبران با كافران و مشركان جنگیدند. ربیون در زمانة ما، مصداق تامی غیر از بسیجیان ندارد و تمام ویژگی هایی كه در این دو آیه دربارة «ربیون» بیان شده، گویا در شأن بسیجیان ما نازل شده است.
پس از زمان پیامبر (ص)، شاهد قیام های الاهی فراوانی بوده ایم؛ 2 اما هیچ یك از آن ها مصداق «ربیون كثیر؛ مردانِ الاهی فراوان» نبوده است تا جایی كه به طور یقین می توان گفت: اگر از عصر پیامبر بگذریم، كامل ترین مصداقِ «ربیون كثیر»، بسیجیان مخلص ما در ایران اسلامی بوده اند.
همان گونه كه از روایات برمی آید، یاوران راستین امام زمان (عج) نیز مصداقِ تامّ «ربّیون كثیر» بوده، دارای ویژگی های خاص ایشان هستند.
ویژگی های اساسی «ربیون» كه در این دو ایة شریف بیان شده است، عبارتند از: قدرت والای روحی، بردباری، طلب مغفرت، طلب استواری و استقامت و طلب نصرت كه دربارة هر یك از این ویژگی ها توضیحی مختصر ارائه می كنیم:
1.قدرت والای روحی
میدان جنگ، عرصة جنگیدن، كشتن و كشته شدن است. طولانی شدن جنگ، به طور طبیعی آثار منفی فراوانی را در پی می آورد. از یك طرف، عواملی چون دوری از زن و فرزند، نابسامانی خانواده ها، بی سرپرستی بچه ها، فقر و ویرانی ناشی از جنگ، باعث سست شدن اراده و انرژی روحی جنگاوران می شود و از طرف دیگر، آثار ضعف و سستی در بدن و انرژی های جسمانی بروز می كند. مجموعة این عوامل می تواند باعث خضوع و تسلیم در مقابل دشمن شود.
خداوند متعالی، جنگاوران مجاهدی را می ستاید كه به عشق خدا و رسول او، خالصانه در میدان های طاقت فرسای جنگ استقامت ورزیدند و لحظه ای ضعف از خود نشان ندادند؛ ستارگان درخشانی كه حتی با طولانی شدن جنگ و پیشامد مصیبت های گوناگون، نه در عشق و ارادة آهنینشان ضعفی پیدا شد و نه در برابر دشمن، دست خضوع و تسلیم بالا بردند: فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ؛3 از هر صدمه ای كه در راه خدا دیدند، نه سستی ورزیدند و نه ضعف و زبونی نشان دادند.
چنین ویژگی بارزی را در رزمندگان و بسیجیان خویش در طول هشت سال دفاع مقدّس به چشم دیده ایم؛ دلیر مردانی كه تا واپسین نفس و واپسین قطرة خون از اسلام و میهن اسلامی دفاع كردند و تمام هستی خود را بر سرِ پیمان الاهی خویش فدا ساختند.
2.بردباری
دلیرمردانی كه در این آیه، مورد ستایش خداوند قرار می گیرند، مجاهدانی خستگی ناپذیرند كه به سبب بردباریِ فوق العاده شان، محبوب ذابت اقدس الاهی شده اند: و الله یحب الصابرین؛ 4 و خداوند، چنین صبركنندگانی را دوست می دارد. اگر در شأن رزمندگان و بسیجیان، جز همین جمله در قرآن نازل نشده بود، برای پاداش آن ها كافی بود. چه پاداشی بالاتر از محبوبیت نزد خداوند قابل تصوّر است؟! آن كه پروردگارش او را دوست بدارد، چه چیزی كم خواهد داشت؟!
3.طلب آمرزش، استقامت و یاری
چنین مجاهدان راستینی در كشاكش مصیبت های جنگ و رنج های جنگاوری، زبان حال و قالشان، چیزی جز طلبِ آمرزش، عذرخواهی و طلب استقامت و یاری از پروردگارشان نیست: وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا ؛5 سخنشان جز این نبود كه پروردگارا! گناهان ما را ببخش و از تندروی های ما در كارها در گذر.
این رزم آوران الاهی، نه تنها خود و عمل خود را نمی بینند، بلكه همواره عذر تقصیر به درگاه الاهی می آورند كه خدایا! تو خود كوتاهی های ما را در انجام وظیفه ببخشای و از گناه و زیاده روی و كوتاهی ما به لطف و مرحمت خویش در گذر: ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا 6. و افراط های ما نیز در انجام وظیفة بندگی و مجاهدت چشم بپوش: وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا 7. پروردگارا! همة هستی ما از تو است و اكنون به درگاه تو تقدیم می كنیم. لطف و مرحمتی كن و كاستی ها و لغزش های ما را تو خود جبران و اصلاح فرما! بار پروردگارا! این راه خطرخیز را با همة افت و خیزهایش تا بدین جا رسانده ایم؛ اما چه امان از سستی در ادامة راه و فریب های شیطان و زمین گیری دنیا؟! پس اكنون خدایا! ما را تا سرانجام این راه، همواره استوار و پابرجا بدار: وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا 8. بار خدایا! هر چند مأموریت ما انجام وظیفه است، نه رسیدن به نتیجه؛ اما نهایت آرزوی ما پیروزی بر كافران و نابكاران عالم است. خدایا! تو خود به قدرت قاهر خویش ما را بدین هدف برسان:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْكَافِرِینَ.9
ای كسانی كه ایمان آورده اید! هر كس از شما كه از آیین خود بازگردد، {بداند كه} خداوند به زودی، قومی را برمی انگیزاند كه ایشان را بسیار دوست می دارد و آن ها نیز خداوند را دوست می دارند و در برابر مؤمنان سرافكنده و فروتن و در مقابل كافران سرافراز و مقتدرند.
لحن آیة پیشین، رنج و ناراحتی پیامبر اكرم (ص) و مؤمنان راستین از سست عنصری و دم دمی مزاجیِ افراد ضعیف الایمان را نشان می دهد؛ ناراحتی و نگرانی از عقبگرد و بازگشت مسلمانان سست ایمان به حلقة كافران.
این آیة نورانی دربردارندة بشارتی شورانگیز به پیامبر و مؤمنان راستین است كه هرگز نپندارید قوام دین خدا فقط به عدّه ای تازه مسلمانانِ ضعیف است كه اگر به كفر و شرك بازگردند، اسلام و افتخارهای آن از بین می رود. اگر عده ای از اسلام روی گردانیدند و به كفر بازگشتند، هرگز اندوهی به خویش راه ندهید؛ چرا كه خداوند، در آینده، مؤمنانی را برخواهد انگیخت كه نخستین صفت و مدال افتخارشان این است كه محبوب خداوندگار، و محبّ اویند: یحبهم و یحبونه؛ خداوند دوستدار ایشان است و ایشان نیز دوستدار خداوندند. عشقی مقدّس و طرفینی بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است؛ فضیلتی بس ارزشمند كه مقامی بالاتر از آن تصوّر شدنی نیست.
5.فروتنی در برابر مؤمنان و گردن فرازی در مقابل كافران
علامت این عشق پاك طرفینی، دو صفتِ همراه با هم است: أذلة علی المؤمنین و أعزة علی الكافرین؛ در برابر مؤمنان متواضع و فروتنند و در مقابل كافران گردن فراز و مقتدرند. در مقابل اهل ایمان، چنان تواضع دارند كه گویا بندة ایشانند. در برابر مؤمنان به هیچ وجه انانیت و خودبینی ندارند؛ به طوریی كه گویا خودِ ایشانند. همینان كه در برابر مؤمنان، چنین خاكی و متواضعند، در مقابل كافران، سرسخت و عزتمندند. ایشان در مقابل گردن كشان چنان در اوج عزّت و قدرت و گردن فرازی اند كه گویا آنان را هرگز به شمار نمی آورند.
وعدة الاهی در این آیة نورانی و معجزه آمیز، از ظهورِ خداباورانی ثابت قدم با دو صفت والای باطنی و روحی خبر می دهد كه هم محبوب خدا، و هم محبّ اویند؛ ویژگی های والایی كه از راه های ظاهری قابل تشخیص نیست؛ زیرا این دو ویژگیِ قلبی، رازی نهان بین عاشق و معشوق است كه بیگانگان از آن آگاهی ندارند؛ اما كسانی كه این دو ویژگیِ قلبی را دارا هستند، دو نشانة ظاهری در رفتار و گفتارشان پدیدار می شود: 1.أذلة علی المؤمنین؛ خاضع و فروتن در برابر مؤمنان؛ 2. أعزة علی الكافرین؛ عزتمند و مقتدر در برابر كافران.
اگر این ویژگی ها را بر خصوصیاتی كه برای «ربیّون كثیر»ذكر شده بود، تطبیق دهیم؛ و آن گاه بر تاریخ اسلام مروری كنیم، برای آن هیچ مصداقی، جز بسیجیان شورآفرین ایران اسلامی نمی یابیم؛ ارتشی میلیونی كه اكثریتشان، دارای این اوصافند؛ البته وجود شدّت و ضعف و درجه های گوناگون برای این ویژگی ها طبیعی است.
در چشمان حقیقت بین بسیجیان ما، قدرتمندترین قدرت های جهان، حقیرترین و ناچیزترین افراد به شمار می آیند. امام و پیشوای این گروه میلیونی، همان رادمردی بود كه دربارة قاهرترین قدرت زمانه اش، آن هم در هنگامة جنگ تحمیلی و محاصرة كامل اقتصادی و با نبود سپاه و ارتشی منظم، چنان سخن می گفت كه گویا دربارة موشی خوار و ذلیل سخن می گوید: «امریكا، هیچ غلطی نمی تواند بكند». «هر چه فریاد دارید، بر سرِ امریكا بكشید». با دلهره به محضرش عرض كردند: امریكا رابطه اش را با ایران به طور كلّی قطع كرده است و ناوهای جنگی او به سوی خیلج فارس در راهند. در این هنگام، در اوج صلابت و عزّت فرمود:
«مگر این رابطه برای ما چه نفعی داشته است كه از قطع آن نگران باشیم. این كه به بره ای بگویند گرگی خونخوار رابطه اش را با تو قطع كرده است، نه تنها نگرانی و ناراحتی ندارد؛ بلكه سرور و خوشحالی دارد.
این تجلّیِ أعزة علی الكافرین است كه در برابر هیچ قدرت شیطانی خضوع نمی كند و اندك باجی نمی دهد؛ چرا كه روح والایش به اقیانوس بیكرانِ قدرت الاهی متّصل شده است. پشتوانة چنین رادمردانی، كوهساری عظیم از قدرتِ خدایی و عنایت اولیای الاهی است. اینان تحت عنایت های خاصّ پیامبر اكرم (ص)، امامان (هم) و در صدر ایشان، تحت ولایت خاصّ امام عصر (عج) قرار گرفته اند؛ از این رو در برابر هیبت و شوكت دشمنان، خم به ابرو نمی آورند و هیچ گاه احساس شكست و حقارت نمی كنند؛ هر چند در مقابل تجهیزاتِ فوق مدرن كافران هیچ سلاحی ندشته باشند. این مردان ربّانی، با قدرتِ بی نهایت، رابطه ای عاشقانه برقرار كرده و محبوب او شده اند؛ تمام هستی خویش را در برابر او باخته و همه چیز را به او یافته اند؛ اما همان امام، در برابر كارگر فقیر یا پدر شهید، با كمال خضوع و مهربانی، می فرمود: «من دست شما را می بوسم» یا خطاب به بسیجیان می فرمود: «ای كاش من هم یك بسیجی بودم».
6.نهراسیدن از سرزنش ها
نشانة دیگر این مردان الاهی این است كه در جهاد فی سبیل الله، از هیچ سرزنشی نمی هراسند: یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومة لائم؛ 8 آن ها در راه خدا مجاهده می كنند و از سرزنش هیچ ملامت گری هراسی ندارند. مجاهدة فرهنگی این رادمردان، زبان ملامتگران را ضدّشان می گشاید؛ ولی آن ها هیچ باكی ندارند. اگر بنا بود، در مجاهدت های الاهی ملامتی در كار نباشد، این آیه برای چه بود؟!
شیعیانی مخلص همچون میثم تمّارها، عمروبن حمدها، حجربن عدی ها و ابوذرها تبعید شدند؛ زندانی و شكنجه شدند، و بدن هایشان را بردار نگه داشتند؛ اما لحظه ای از ولایت مولایشان علی (ع) و ستایش او دست برنداشتند تا آن كه زبانش را بریدند؛ شكمشان را دریدند و عاقبت به شهادت رسیدند.
اگر ما نیز بخواهیم در شمار شیعیان واقعی علی بن ابی طالب (ع) و امام زمانمان باشیم، باید خود را آماده كنیم و در راه انجام وظیفه و اظهار حق، از هیچ چیزی، حتی از سرزنش دوستان نیز نهراسیم. خیلی راحت است كه انسان به دست دشمنان ترور و كشته شود؛ اما آن چه تحمّلش مشكل است، ملامت دوستان است. كسانی كه خداوند، برای زنده كردن دینش برخواهد انگیخت، از سرزنش دوستان نیز نمی هراسند.
بر حذر باشیم كه اگر خود را برای ایفای چنین مسؤولیت سنگینی آماده نكنیم و یا در دام ملامتگران و فتنه جویان گرفتار آییم، جزو گروه و حزبی خواهیم شد كه خلافِ قرآن و معارف اهل بیت (هم) رفتار می كنند؛ البته با شعار و فریاد، انسان نه علوی می شود و نه حسینی. به فرمایش مقام معظم رهبری، رفتارمان باید علوی باشد؛ وگرنه شاه هم شعار اسلام پناهی و شایسته سالاری می داد. چه فایده ای خواهد داشت اگر در شعار و گفتار بگوییم: یا لیتنا كنا معكم فنفوز فوزاً عظیما؛ ای كاش در كربلا با شما بودیم تا به شهادت می رسیدیم؛ اما در عمل حاضر نباشیم حتی یك سیلی بخوریم؟ حاضر نباشیم یك فحش بشنویم؟ این دیگر چگونه حسینی بودن است؟!
این بزرگواران غیور كجا، و بی غیرتان ترسو كجا؟! مردمی سست ایمان كه با كوچك ترین تهدید امریكا می گریزند و میدان را خالی می گذارند، و آنان كه دل هایشان همواره از قطع رابطه با امریكا هراسان و لرزان است، از روحیه و حماسة حسینی چه بهره ای برده اند؟!
ملاك یاری رسانی الاهی
هر چه رابطة عاشقانه و متوكّلانة ما با خداوند قوی تر باشد، مدد رسانی های خداوند و اولیای او گسترده تر خواهد بود. نمونه هایی زیبا از این رابطه را بارها و بارها در جبهه ها مشاهده كردید: آن هنگام كه قوی ترین افراد احساس می كردند كار تمام شده است و شكست خورده ایم، اخلاص و توكل عاشقانة رزمندگان، عنایت های خاصّ الاهی را به یاری می رساند؛ چرا كه زبانشان همواره به این درخواست عاجزانه و متوكلانه مترنّم بود:
ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْكَافِرِینَ 10
از سوی دیگر، هر چه احساس نیازمندی ما به خداوند، كم تر باشد و به جای اتكا بر قدرت الاهی، به فراوانی جمعیت دل خوش داریم و به فن آوری پیشرفته و كمك های خارجی امیدوار باشیم، عنایت ها و امدادهای الاهی نیز در حق ما كم تر خواهد بود.
میزان عنایت و مدد رسانی الاهی در گرو میزان ارتباط و مددگیری ما از خدا است. سنّت پابرجا و قطعی خداوند همواره این بوده است كه اگر در راه یاری دین حق هر چه داریم در طبق اخلاص نهیم، كمبودهایمان از سوی خداوند رحمان جبران خواهد شد: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْكُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ؛11ای اهل ایمان! اگر آیین خدا را یاری دهید، شما را یاری می دهد و گام هایتان را استوار می دارد. او با هیچ كس خویش و قومی ندارد و برای هیچ كس تضمینی را برعهده نگرفته است؛ اما سنت و شیوة همیشگی او این است كه هر كه خالصانه به سوی او رود و دین او را یاری كند، یاوری اش را برعهده خواهد گرفت؛ وعده ای قطعی كه هیچ كس خویش و قومی ندارد و برای هیچ كس تضمینی را برعهده نگرفته است؛ اما سنت و شیوة همیشگی او این است كه هر كه خالصانه به سوی او رود و دین او را یاری كند، یاوری اش را برعهده خواهد گرفت؛ وعده ای قطعی كه هیچ تخلّفی در آن راه ندارد؛ إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ، 12 خداوند، هرگز وعدة خویش را نقض نخواهد كرد.
هرگز نپنداریم كه چون در طول هشت سال دفاع مقدس، مشمول كمك ها و امدادهای خداوند شده ایم، تا ابد بیمه شده و مصونیت یافته ایم. كار خداوند از روی حكمت و حساب است. هر زمان كه رابطة ما با خداوند، چه در مسائل فردی و چه در امور اجتماعی، به ضعف و كاستی بگراید، مدد رسانی الاهی نیز به ما كاستی می گیرد و هرگاه كه به خود متّكی شویم، به خود واگذار خواهیم شد.
قرآن كریم، حال كسانی را یادآوری می كند كه چون در زندگی فردی و اجتماعی شان، همواره به یاد خدا بودند و عبادت و بندگان او را فراموش نمی كردند و شعایر الاهی را در جامعه پابرجا نگه می داشتند، خدا هم دوستشان داشت و عزتشان بخشید؛ اما وقتی حال و رابطه شان را با خداوند تغییر دادند، خداوند هم حال و عزتشان را تغییر داد:
ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَكُ مُغَیِّراً نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَی قَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ...؛ 13 این به آن دلیل است كه خداوند، هرگاه نعمتی را به قومی عطا فرمود، آن را تغییر نمی دهد تا آن هنگام كه آن قوم، حال خود را تغییر دهند.
آری، همانان كه عزّتمندان روزگار و نور چشمی های پروردگار بودند، چون رابطه شان با خدا به سستی گرایید، اوج نعمت و عزّتشان به حضیض ذلت و ظلالت واگرایید:
فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّاً؛14 از آن قوم خداپرست، جانشینانی بازماندند كه نماز را فرو گذاشتند و از شهوات پیروی كردند و زود باشد كه به زیان و ذلت و گمراهی فرو افتند.
این فرموده های نورانی قرآن، فقط روایتِ تاریخ نیست؛ بلكه درس عبرتی برای ما است. قرآن از اساس، كتاب تاریخ نگاری یا داستان پردازی نیست؛ بلكه كتاب هدایتگری و انسان سازی است. درس و پیام آیة پیشین این است كه اگر آن سحرخیزی ها، آن گریه ها و تضرّع ها، و آن زیارت عاشوراها و دعای كمیل ها، جای خود را به تماشای فیلم های آن چنانی و گوش سپاری به ترانه های كذایی داد؛ اگر آن نمازهای شورانگیز و آن حضور قلب های روح فزا جای خود را به تباه سازیِ حرمت نماز داد؛ اگر آن خداپرستی ها به نفس پرستی بدل شد، به طور قطع، گمراهی و فرو افتادن به منجلاب خواری و گمراهی را در پی خواهد داشت:
أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ ...؛15آیا دیدی حال آن كس را كه هوای نفس خود را خدای خویش ساخت.
با دانستن این حقایق ژرف قرآنی، دیگر جای شگفتی نخواهد بود كه شاهد باشیم مبارزانی خستگی ناپذیر و شكنجه دیده، در ادامة مسیر حق، در گمراهی و ضدّیت با راه حق فرو غلتند و این است رمز و راز آن دعای همیشگی ربیّون كه از خداوند، ثبات قدم و توفیق دور ماندن از جاذبه ها و شبهات شیطانی را می طلبند.
از یك سو، شبهه انگیزی های شیطانی، دین و ایمانمان را می رباید و به تردید دچارمان می كند و فساد در عقیده و ایمان را باعث می شود، و از سوی دیگر، جاذبه های فریبندة دنیایی، ارزش ها و فضیلت های ما را محو می كند و به فساد و تباهی مبتلایمان می سازد و فساد در اخلاق و رفتار را باعث می شود. در چنین حالی، طبق چه ملاكی می توان یاری الاهی را انتظار كشید؟! بنابر چه سنّتی و براساس چه حكمتی؟!
اگر فتنه انگیزی و دنیاپرستی در بیش تر افراد جامعه ای رواج یابد، كار به جایی خواهد رسید كه حمایت از چنین جامعه ای برخلاف حكمت الاهی خواهد بود. ان شاءالله به بركت امامان (هم) و در سایة عنایت هی ویژة حضرت ولیّ عصر (عج)، تا هنگامی كه پیوندمان با جانشین بر حق امام زمان (عج) محكم است، چنین بلاها و عقوبت هایی برملت و كشور ما فرود نخواهد آمد.
فرجام پیروی نكردن از رهبران الاهی
پیوند مردم با رهبری الاهی در ایران، باعث نزول همة بركت ها و عنایت الاهی شد و گسستن مردم از رهبری الاهی در عراق، این همه رنج و فلاكت را برای مردم آن سرزمین در پی داشت.
موقعیت آیت الله العظمی حكیم در عراق در مقایسه با موقعیت امام در ایرانِ آن زمان، خیلی والاتر و پابرجاتر بود. تمام عشایر عراق از مقلدان و مریدان وی بودند. آن جناب برای ایجاد انقلاب همه جانبه ازنجف به بغداد رفت و توقّعش این بود كه با فرمان جهاد ایشان، شیعیان و عشایر عراق، كشور را زیر و رو كنند؛ اما مردم عراق بر اثر غلبة روحیة دنیاپرستی و راحت طلبی و عافیت جویی، ندای این سید بزرگوار را بی لبیك گذاشتند و هیچ پاسخی به فراخوانی او ندادند. شاید همین برخورد مردم عراق باعث شد كه وی با مرگی زودرس از دنیا برود.
اطاعت نكردن از نایبان امام زمان (عج)، از جمله آیت الله حكیم و آیت الله شهید صدر (رضوان ا..) گناهی عظیم بود كه دود سیاه و ظلمانی اش هنوز هم به چشم مردم عراق می رود.
كار خداوند، بی حساب و حكمت نیست. چرا مردم عراق در حضیض فلاكت و ذلت به سر می برند؛ در حالی كه ملت شریف ایران در اوج نعمت و سعادت و عزت قرار دارند؟ آری، آن حبل الله متینی كه بین ملت ما و خداوند برقرار است. عروة الوثقای ولایت است. عزیزان! قدر نعمت ولایت را بدانید. اگر به پیمانی كه با خدا و اولیای خدا داریم، وفادار بمانیم، خداوند لغزش هایمان را جبران خواهد كرد.
احساس ایمنی از مكرالاهی و خطرهای آن
یكی از خطرخیزترین پرتگاه ها برای اهل ایمان، احساس ایمنی از مكرالاهی است. این پندار كه چون خدا ما را به پیروزی رسانده است. دیگر كاری با ما نخواهد داشت و هر كاری بكنیم نادیده گرفته می شود، به طور كامل باطل است. عزیزان! خداند چنان باریك بین و سختگیر است كه مو را از ماست می كشد: وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ؛16و او، قدرتی بی انتها و مجازاتی دردناك دارد.
احساس ایمنی از مكرالاهی از گناهان بزرگ است. بر این اساس باید از آینده و عاقبت امورمان نگران باشیم. شما كه ایمانتان تا آن حد قوی نیست كه در برابر هر صحنة جذّاب و فریبنده ای مقاومت كنید و نلغزید، كنار بروید و نگاه نكنید. شما كه معلوماتتان در آن حد نیست به هر شبهه ای پاسخ دهید، به سخنان شیطانی فریبنده گوش ندهید و از مجلس شبهه انگیزان دوری كنید. خداوند متعالی به پیامبرش كه كه دارای قوی ترین اراده ها و ایمان ها است، می فرماید:
وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنسِیَنَّكَ الشَّیْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ .17
هرگاه گروهی را دیدی كه با طعن و خرده گیری در آیات ما گفت و گو می كنند، از ایشان دوری گزین تا در سخن دیگری وارد شوند و اگر شیطان از یادت بُرد، پس از یادآوری هرگز با چنین گروه ستمكاری منشین!
چنان چه دیدید به امور مقدّس و ارزش های دینی توهین می كنند، برخیزید و از آن مجلس كناره گیری كنید. اگر به یاوه سُرایی های شبهه افكنان گوش فرا دادید یا به صحنه های فسادانگیز چشم دوختید، در این صورت، شما هم مثل ایشانید: إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ18 و آن گاه به طور ناخواسته در دنیا در گناهشان و در عقابشان شریك خواهید شد: إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَالْكَافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعًا ؛ 19 خداوند همة منافقان و كافران را در دوزخ جمع می كند.
آنان به تمام ارزش ها و بینش های اصیل اسلامی كافرند. شما كه با ایشان هم مجلس، و در برابر ایشان سراپا گوش و چشم می شوید، ایمان قلبی خود را از دست می دهید. شبهه ها و صحنه های گناه آلود، ایمان را از قلوبتان می رباید و شما و فقط به ظواهر دینداری چون شركت در مساجد، نمازهای جماعت، عزاداری ها و... دلخوش می كند؛ تا جایی كه در دل هایتان دیگر ایمانی باقی نخواهد ماند و فقط در ظاهر، اسلام را اظهار می كنید.
شیاطین انسی، جوان های پاك ما را با این سفارش می فریبند كه شما همة حرف ها را بشنوید؛ و آن گاه هر كدام را كه پسندیدید، برگزینید؛ غافل از این كه فقط كسانی مجازند همة قول ها را بشنوند كه تحت عنایت و هدایت الاهی، توانایی تشخیص بهترین سخن و پیروی از آن را داشته باشند:
الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ20؛ كسانی كه سخنان را می شنوند و از نیكوترین آن ها پیروی می كنند. آنان كسانی هستند كه خدا هدایتشان كرده است و آن ها خردمندانند.
پس وظیفة آنان كه قدرت علمی لازم را برای تشخیص حق از باطل ندارند چیست؟! وظیفة ایشان دوری كردن از مجالس شبهه انگیز و صحنه های فسادانگیز است:
وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ21؛ و از جاهلان روی بگردان فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغًا؛22 از آنان روی بگردان و آن ها را اندرز ده و با بیانی رسا نتایج اعمالشان را به آن ها گوشزد كن.
سرانجامِ گوش سپردن به شبهه های فسادانگیز و چشم دوختن به صحنه های هوس انگیز، همنشینی با كافران در آتش قهر الاهی است.
آری، همة ما باید در برابر هجوم شبهه های شیطانی و رواج روزافزون فساد و فحشا در جامعه، برای خود و نسل آینده مان احساس خطر كنیم و نگران باشیم.
وظیفة ما در آخرالزمان
گفته اند: دینداری در آخرالزمان خیلی مشكل است و احتمال دارد انسان در این دورانِ پرفتنه، صبح مؤمن و شب كافر باشد: یصبح الرجل مؤمنا و یمسی كافرا.23 این مطلب، به این حقیقت ناظر است كه مردم آخرالزّمان در برابرِ اندك فتنه و شبهه ای، ایمانشان را از دست می دهند و این هشداری برای ما است كه دین و ایمانمان را سرسری نگیریم و اجازه ندهیم تا به ا ندك بهانه ای ایمانمان را بگیرند. نباید آن قدر سست باشیم كه ارزش های دینی ما را به نام احیای آثار باستانی یا چهارشنبه سوری پایمال كنند؛ بلكه باید با تحصیل تقوا و تهذیب نفس، در راه حفظ ارزش های اسلامی و پاسداری از اهدافِ امام زمانمان (عج) صبر و استقامت داشته باشیم و لظحه به لحظه خود را برای ظهور حضرت آمادتر كنیم:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 24 ای كسانی كه ایمان آورده اید! صبر كنید و پایدار باشید و مرزبانی و پاسداری كنید و از خدا بپرهیزید تا شاید رستگار شوید.
دربارة این كه ظهور امام زمان (عج) نزدیك است یا خیر، همة ما به نزدیكی آن ظهور مقدّس امیدواریم؛ اما این كه ظهور حضرتش فردا است یا فردای هزار سال بعد، به ما مربوط نیست.
اصلی ترین وظیفة ما در زمان غیبت این است كه چنان لیاقت و ظرفیتی در خود و جامعة خویش پدید آوریم كه هر لحظه برای ظهور حضرتش آماده باشیم.
بازگشت جهان به سوی معنویت
در دنیای كنونی، فساد و فحشا آن قدر رواج خواهد یافت تا همة سرها به سنگ بخورد. به زودی روزی خواهد آمد كه همگان بفهمند برایِ رسیدن به سعادت، چاره ای جز بازگشت به دین و عمل به دستورهای آن نیست. آن زمان، هنگامی است كه زمینة ظهور مولایمان فراهم می شود.
آثار این بازگشتِ ارزشمند، امروزه در كشورهای جهان پدیدار شده است. خودم در یكی از دانشگاه های غربی شاهد بودم كه اعضای هیأت رئیسة دانشگاه می گفتند: ما دیگر هیچ امیدی به نسل آیندة كشورمان نداریم؛ چرا كه فرهنگ امریكایی به شدّت در كشورهایمان رواج یافته و جوانانمان را منحرف ساخته است. در چنین وضعی، یگانه امید ما به دین كشور شما اسلام است كه با فرهنگ فاسد آمریكایی مخالف می كند. ما حاضریم این دانشگاه را به طور كامل در اختیار شما قرار دهیم تا برنامه های تربیتی اسلام را در آن اجرا كنید شاید بتوانید جوانان ما را از منجلاب فساد و تباهی برهانید.
نمونة دیگر این بازگشت را در سنگاپور مشاهده كردم. در آن جا تاجری نزد من آمد و گفت: من در شمار وهابیان و دشمنانِ سرسخت شیعه بودم؛ اما با مشاهدة مبارزة مقدس امام (ع) با مفسدان و طاغوتیان، عاشقِ منش و شخصیت امام؛ شدم و با خود اندیشیدم مذهبی كه بتواند چنین پیشوا و رهبر استواری را بپرورد، به یقین حقّ است. از آن پس شیعه شدم و تاكنون تمام مال و هستی ام را برای ترویج فرهنگ تشیع در این دیار نثار كرده ام.
آری، همان گونه كه امامان (هم) فرموده اند ما باید بدون هیچ سستی و ملاحظه ای، كلمات و معارف نورانیِ قرآن و اهل بیت: را به مردم جهان عرضه كنیم و مطمئن باشیم كه جاذبة كلام و حیانیِ ایشان، دل های لایق را از گوشه و كنار جهان جذب خواهد كرد.
نمونة دیگر این بازگشت را در كشور مالزی شاهد بوده ام. چنان كه می دانید، كشور مالزی به صورت فدرال اداره می شود؛ یعنی هر ایالت و استانش دولتی مستقل دارد. در ایالتِ كلانتان مالزی، حزبی به نام «حزب پاس» حاكم است. نخست وزیر این ایالت و اول شخص حزب پاس، یك روحانیِ سنّی شافعی به نام نیك عبدالعی است. وی آرزو می كرد كه ای كاش زمینه ای فراهم می شد كه ما می توانستیم دانشجویانمان را به ایران بفرستیم تا حقیقت اسلام و مسلمانی را از شما شیعیان بیاموزند. او تحت تأثیر سیرة الاهی حضرت امام (ره) به مذهبِ حقّ شیعه بسیار مایل شده بود. وی چنان به امام علاقه داشت بود كه فرمایش های مهم آن جناب را به خوبی به خاطر داشت و از او به نیكی یاد می كرد.
1.عمران (3)، 146و 147.
2.آل عمران (3) 146.
3.همان.
4. آل عمران (3)، 147.
5. 5و 6و 7، همان.
8. مائده (5)، 54
9.مائده (5)، 54.
10.آل عمران (3)، 147.
11.محمد (47)،7.
12. آل عمران (3)، 9.
13. انفال (8)، 53.
14.مریم (19)، 59.
15.فرقان (25)، 43.
16.رعد (13)، 13.
17. انعام (6)،68.
18.نساء (4)، 140
19.نساء (4)، 140.
20.زمر (39)، 18.
21.اعراف (7)، 199.
22.نساء (4)، 63
23.علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 69، ص 225، باب 34، ح 17.
24.آل عمران (3)، 200. امام محمد باقر (ع) در تفسیر این آیة شریف فرموده است: «إصبروا علی أداء الفرائض و صابروا عدوكم و رابطوا إمامكم المنتظر؛ در انجام واجبات، صبر و ثبات داشته باشید و در برابر دشمنانتان استقامت و پایداری، و از امام منتظر خویش، مراقبت و پاسداری كنید». (نعمانی، الغیبه، ص 199، ح13)