کد مطلب:36467 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:581
اما ارتش در صورتی این خدمت را بر ملت خود تقدیم می دارد كه از مردم محبت، اعتماد و توجه دیده باشد. ارتشیان هنگامی نیروی مدافع ملت را تشكیل می دهند كه نظام حكومتی از جایگاه ارتش در میان طبقات جامعه و شیوه برخورد با آنان آگاه باشد. پرسشی كه مطرح می شود این است: طبقات جامعه كدامند و چه رابطه ای با یكدیگر دارند؟ و پاسخ این است كه: هر جامعه ای از طبقات زیر شكل می گیرد: 1- ارتش. 2- كارمندان اداری. 3- قضات. 4- كارمندان دولتی. 5- كشاورزان. 6- بازرگانان، صنعتگران و پیشه وران. 7- تنگدستان، محرومان و نیازمندان. این طبقات با یكدیگر پیوند دارند. هر طبقه ای مسئولیتهای معین و حقوق مشخصی دارد. ادامه ی زندگی سالم برای جامعه میسر نیست مگر آنكه هر طبقه ای وظایف خود را به طور كامل انجام دهد و از حقوق خود [صفحه 118] به طور كامل برخوردار شود. از آنجا كه ارتش نگهبان یكپارچگی، قدرت و شرافت ملت است، طبقه ای است كه رعایت حقوق آن واجب تر، موقعیتش خطیرتر، و مسئولیتش مهم تر است. اما مراد از ارتش در اینجا نگهبان نظام نیست، بلكه ارتش پاسدار ارزشها و حامی حق، یعنی مدافع الله، مورد نظر است... امام علی (ع) در فرمان معروف خود به مالك اشتر، كه وی را به امارات مصر برگماشته بود، چنین می گوید: ... و اعلم ان الرعیه طبقات، لا یصلح الا ببعض، و لا غنی ببعضها عن بعض، فمنها: جنود الله، و منها: كتاب العامه و الخاصه، و منها: قضاه العدل، و منها: عمال الانصاف و الرفق،... فالجنود باذن الله حصون الرعیه، و زین الولاه،... «بدان كه توده ی مردم به طبقات تقسیم شده اند و كار هیچ یك جز به یاری دیگری پیش نمی رود و هیچ یك از دیگری بی نیاز نیست. گروهی از آنان سپاهیان خدایند و پاره ای دبیران بخشهای عمومی و خصوصی و برخی قضات دستگاه عدالت و جمعی كارگزارنی كه باید به انصاف و مدارا به كار مردم رسیدگی كنند، برخی دیگر از اهل ذمه و از مردم مسلمان كه باج ده و خارج گذارند و جماعتی سوداگران و پیشه ورانند و گروه فرودستانی كه نیازمند و تنگدستند. خداوند سهم هر یك (نصیب، و ضعیف و مسئولیت او) را به فراخور حالشان مقرر فرموده و در كتاب خود یا در سنت پیامبر خویش (صلی الله [صفحه 119] علیه و آله و سلم) حدود آن را به نحو فریضه یا احكامی كه نزد ما محفوظ است، معین كرده است. سپاهیان (به اذن خداوند) دژهای مردم و پاسدار امتند، و زینت فرمانروایان، و عزت دین، و افزار امنیت كه مردم بدون یاری آنان آسایش نخواهند یافت. سپاه پا نمی گیرد مگر به خراجی كه طبقه ی دیگری می پردازد، و سپاهیان در جهاد با دشمن از آن مال نیرو می گیرند و در اصلاح كار توده ها بدان متكی هستند و همه ی نیازهایشان را بر می آورد. این دو گروه نظام نمی یابد مگر به یاری ضعف سوم كه داوران و كارگزاران و دبیرانند، كه داوران به عقود و معاملات و سایر امور جاری می پردازند، كارگزاران سودها را فراهم می آورند و به مصرف نیازهای عمومی مردم می رسانند، و دبیران كه گره گشای دشواریهای جزئی و كلی مردمانند. و كار هیچ یك از آن دسته ها سامان نمی گیرد مگر به سوداگران و پیشه وران كه به هوای سودورزی گرد می آیند و بازار داد و ستد راه می اندازند و از معامله با دیگران مال می اندوزند و جز آنان هیچ كس به این كار توانا نیست. سپس فرودستان هستند كه ارباب نیاز و مسكنت می باشند و در خور یاری و مساعدت. لطف پروردگار بر همه ی این طبقات گسترده است. و هر یك را به میزان شایستگی، بر گردن والی حقی است. فرماندار از عهده ی انجام دادن آنچه پروردگار بر دوش او نهاده بر نمی آید مگر به نیروی سخت كوشی و استمداد از خداوند، و آمادگی روحی برای ایفاء فرمان الهی، و بردباری در امور دشوار و آسان...» [صفحه 120]
رابطه ی سربازان با جامعه باید به همان استحكام رابطه ی بازوهای نیرومند با قلب و سر و اندامهای بدن باشد. و مناسبات حاكم بر آنها باید به صورت داد و ستد دو جانبه برقرار گردد. از اینجاست كه ارتش باید از منافع ملت خود دفاع كند.
صفحه 118، 119، 120.