زني 20 ساله هستم سه سال در عقد همسرم هستم. اكنون دو ماه است كه تشكيل زندگي داده ايم طولاني بودن مدت عقد سبب مشكلات و اختلافاتي و حتي قهر ميان شوهر و خانواده ام گرديد. با اين همه بشدت به هم علاقمنديم به خاطر اختلافات ميان همسر و خانواده ام او مانع رفتن من به خانه پدرم است. آنها نيز بديدار من نميآيند و گمان مي كنند من شوهرم را به آنها ترجيح داده ام. به همين دليل اصرار بر جدايي ما دارند. از طرفي همسرم نيز گمان مي كند كه پدر و مادرم مرا فراموش كرده اند وقتي اصرار مي كنم مرا به خانه آنها ببر مي گويد آنها اگر تو را ميخواستند حداقل به ديدنت مي آمدند. والدينم دائم جهزيه ام را به رخم مي كشند و تهديد مي كنند كه روزي ميآيند و مي برند. باز هم مي گويم شوهرم مرد خوبي است و من او را دوست دارم و از نظر مالي هم مشكلي نداريم اما ناراحتي من اين است كه در قبال ممانعت همسرم از ديدار والدينم و نيز دخالتهاي پدر و مادرم مبني بر طلاق چه كنم؟
لطفاً نامه در تلويزيون مطرح نشود. پاسخ بنده و خانم فاطمه سلطاني را چون در يك خانه زندگي مي كنيم در يك پاكت ارسال كنيد